ج ـ مطالب ثقيل - نقد و بررسی کتابهای کودکان پیرامون زندگی معصومان (علیهم السلام) (2) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نقد و بررسی کتابهای کودکان پیرامون زندگی معصومان (علیهم السلام) (2) - نسخه متنی

یوسف غلامی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ج ـ مطالب ثقيل

در كتابي مي‏خوانيم:

«ابراهيم خانه را مي‏سازد اما نه براي خود و نه براي فرزندش اسماعيل، براي بي‏پناهها، بستي براي تعقيب شده‏ها، ... پناهگاه صيدهاي مجروح. اينجا ديگر حرم خداوند است؛ روسپي‏خانه و تبعيدگاه و قتلگاه نبايد باشد.»

(كتاب نقش پيغمبر در پيوند اجتماع، آيت‏اللهي، ص 6)

درك تعابيري چون «صيدهاي مجروح، بست، روسپي‏خانه» و امثال آن براي كودكان و بلكه نوجوانان دشوار است.

در جاي ديگر مي‏خوانيم:

«حضرت براي ايجاد يك سيستم و نظام خاص اجتماعي دوازده نفر را ... انتخاب كرد. حضرت روي جريان سياسي ابوبكر را با خود به غار ثور برد».

(هجرت به مدينه، آيت‏اللهي، ص 6 و 10)

از همين نويسنده در كتاب «جنگ خندق» مطالبي مي‏خوانيم كه هيچ در خور فهم كودكان نيست، در حالي كه مؤلف گرانقدر آن در آغاز كتاب نوشته است: تقديم به كودكان و نوجوانان! نمونه آن تعابير نامفهوم براي كودكان چنين است:

«اسلام با اهل بغي مي‏جنگد.»، «تخم نفاق مي‏كاشتند.»، «ديه قتل، پيك رسالت، اتحاديه، توطئه، بُلف نظامي، شبيخون، داوطلب، وثيقه»!

در همين جا بيفزاييم كه بعضي از نويسندگان دلسوز از آنجا كه در صدد بوده‏اند به زبان كودكان سخن گويند آنچه توانسته‏اند از نثر روان و ساده استفاده كرده‏اند؛ غافل از آنكه جذابيت كتاب تنها به نثر روان و ساده نيست. آنگاه كه مسايل هنري و فنّي به طور كامل در نظر گرفته نشود نثر روان و ساده نه تنها بر جذابيت كتاب نمي‏افزايد، آن را در حدّ اثري بي‏محتوا و خُرد جلوه‏گر مي‏سازد. اگر تنها روان‏نويسي براي بهتر ارائه شدن كتاب كودك كافي بود بايد همه مادران مي‏توانستند بهترين نويسندگان كتاب كودك باشند.

د ـ دقايق آموزشي و اصول فني نگارش

امروزه بيشتر نويسندگان كتاب كودك بخصوص آنان كه پيرامون زندگي اهل بيت ـ عليهم السلام ـ مي‏نويسند برآنند تا به كمك تاريخ اسلام و بيان ماجراهاي ديني بذر ارزشهاي الهي را در قلبهاي كودكان بيفشانند. اين هدف بسيار شايسته و خيرخواهانه است اما آنچه از اين مهمتر است و ما را بدين هدف نزديكتر مي‏سازد شيوه كار است. تصور بيشتر مردم آن است كه چون مسايل دين و حوادث تاريخي اسلام همه از حقيقت سرچشمه مي‏گيرد ساده‏ترين بيان آن مي‏تواند در دلها اثر بنهد و بخصوص كودكان را شيفته اسلام سازد؛ در حالي كه واقعيت، اين امر را نسبت به كودكان تأييد نمي‏كند. چه حقايق ناب كه دستخوش بدسليقگي‏ها گشته و ضايع گرديده است و چه زشتيها كه در قالب زيباترين شكلها به جهانيان عرضه مي‏شود و مورد پسند واقع مي‏گردد. به همين علت بايد به قالب زيباي كتابهاي كودكان بسيار توجه شود. چه آنكه هر گاه موضوع يا ماجرايي تاريخي به روش نازيبا عرضه گردد زمينه ارائه تصويري درست و زيبا از آن موضوع، از بين مي‏رود.

حال در ذيل به نكاتي در اين زمينه اشاره مي‏كنيم.

كودكان بيشتر مطالعه كتابهايي را دوست دارند كه جنبه‏هاي شاديبخش و هيجان‏آور يا اعجاب‏آورش بسيار باشد يا لااقل كم نباشد. بايد نقش اصلي به عهده تصاوير باشد نه متن. عبارتها نيز همه كوتاه و گويا باشند. جمله‏هاي طولاني و نفس‏گير، در نزد آنان هيچ جاذبه‏اي ندارد. قصه كودكانه نبايد چند موضوعي باشد مگر يكي اصلي و بارز و بقيه جنبي باشد. پند و نصيحتهاي صريح (القاي مستقيم) براي كودكان هيچ خوشايند نيست. آنها از ماجراهايي كه سراسر واقعيتهاي اجتماعي است و هيچ گونه لطافت يا خيال‏انگيزي در آن نهفته نيست چندان لذت نمي‏برند.

آنگاه كه از موجودات غير ظاهر (مثلاً از شيطان) براي آنان سخن گفته مي‏شود چندان لازم نيست كه همه خصوصيات آن موجود براي وي برشمرده شود. اين امر علاوه بر آنكه از لطافت ماجراها مي‏كاهد، نوشته را بيشتر علمي و خشك جلوه مي‏دهد. به علاوه ذهن كودك را از موضوع اصلي دور مي‏سازد.

در بيان حوادث تاريخي و ماجراهاي عاطفي، ذكر توضيحات جغرافيايي براي آنها خوشايند نيست؛ حال آنكه در پاره‏اي از كتابهاي كودكان براي ترسيم سرزمين اهل بيت ـ عليهم السلام ـ از شيوه نامناسب نقشه و توضيحات جغرافيايي استفاده شده است. در اين كتابها براي خردسالاني كه هنوز جانب راست و چپ اندام خود را درست تشخيص نمي‏دهند از شمال شرقي و جنوب غربي مي‏گويند.

خطوط كتابهاي كودك براي آنان از اهميت ويژه‏اي برخوردار است. امروزه بسياري از بزرگسالان از مطالعه كتابهايي كه خطوط ريز دارند لذت نمي‏برند تا چه رسد به كودكان. آنها مشاهده كلمات موجود در كتاب را تا آنجا دوست دارند كه در آسمان خيال به سرعت سيرشان دهند و هر چه زودتر ماجراها را به نمايششان گذارند. خطوط درشت براي آنها از دو نظر مايه خشنودي است؛ نخست آنكه بهتر خوانده مي‏شود. ديگر آنكه موجب مي‏شود تا صفحات كتاب و تصاوير هر چه زودتر در مقابل ايشان ورق بخورد و همين امر روح تشنه آنان را سيرابتر مي‏سازد. موضوع جالبي كه در همين باره براي حقير پيش آمده است برايتان نقل مي‏كنم:

چندي پيش از سوي برخي مجلات و روزنامه‏ها خبرنگاراني به منزل اينجانب آمده بودند تا با فرزند خردسالم گفتگو كنند. اين گفتگو بدان سبب بود كه وي موفق شده بود قبل از ورود به دبستان بيش از چهار هزار كتاب را مطالعه كند. يكي از روزنامه‏نگاران از وي پرسيد: آيا روزنامه‏هاي ما را مطالعه كرده‏اي؟ وي با همان زبان كودكانه گفت: خيلي كم! خبرنگار پرسيد چرا؟ او خيلي فوري گفت: براي اينكه روزنامه‏هاي شما عكسهاي رنگي ندارد و خط آنها خيلي ريز است!

/ 7