امام محمد باقر (ع ):ياتى على الناس زمان ، يغيب عنهم امامهم ، طوبى للثابتين على امرنا فى ذلك الزمان .روزگارى خواهد رسيد كه راهبر و پيشواى مردم از ديدگاهشان پنهان شود.خوشا آنان كه در آن روزگاران ، در راه و روش ما(شيعه راستين بودن )استوار باشند.دوران زندگى ما، هنگامه پنهانى راهبرى است كه پنجمين امام ، آن را فرموده است .هم اكنون امام زمان (ع )از ديدگاه ها پنهان ، و شهوت پرستى و ضد مردمى از هر سو جهان را فرا گرفته است .ماييم كه بايد در اين دوران تاريك و مرگزا، از برنامه هاى امام قائم (ع )بهره گيريم و در راهمان استوار باشيم ، چه آنانكه ايماندار راستين ، در برابر سيل بنيان فساد و بى دينى ، چونان كوه پابرجا است و اين گفته نخست پيشواى ما است كه : مؤ من از كوه سخت تر است .
نشانه هاى او
در اين فصل ، حديث هاى بلند، به گونه داستان هاى كوتاه آورده شده است .و از متن ها به خاطر گستردگيش چشم پوشيديم .
آواى قرآن
چشمه خورشيد، در سياهى شد، و شب هنگام فرا رسيد.صداى اذان ، از مناره مسجد در شهر پيچيد.مردم دست از كسب و كار شستند، و براى نماز به مسجد شتافتند.صف هاى نمازگزاران ، چونان صف سربازان مجاهد اسلام پيوسته و قلب ها پر جوش و مهربان ، و فضاى مسجد از هيجان و شكوه پر بود.نماز جماعت ، با شور و احساس آسمانى ، در ميان امواج دعاى نيايشگران به پايان رسيد، ولى مسجد همچنان پر تپش و زنده بود...نيايش دسته جمعى تمام ، و برنامه درس آغاز مى شود.نوآموزان ، دور آموزگار خود حلقه زده بودند و قرآن فرا مى گرفتند.صداى دلنشين قرآن ، در فضاى مسجد طنين افكنده بود و گوش ها را نوازش مى داد.راستى كلام خدا چه زيبا و روح افزا است .عبذالله مسعود استاد معروف آموزش قرآن ، كه از ياران نزديك پيامبر اسلام (ص )بود، شاگردان را با اخلاقى نيكو و روشى پسنديده همچون پدرى مهربان ، قرآن مى آموخت .مسروق يكى از نوآموزان مى گويد: بعد از نماز مغرب به آموزش قرآن ، نزد ابن مسعود نشسته بوديم .مردى از استاد پرسيد: آيا هيچ از پيامبر پرسيدى چند پيشواى معصوم هدايت مردم را بر عهده مى گيرند؟ استاد گفت : از آن وقت ك ه به عراق آمده ام ، تا كنون كسى چنين پرسشى از من نكرده است ...آرى از رسول خدا (ص )پرسيدم و آن حضرت فرمود: رهبران هدايتگر شما دوازده نفرند به شماره نقباى بنى اسرائيل . و اين درست مانند حديثى است كه سلمان فارسى از پيامبر عزيز ما، نقل مى كند كه فرمود: امامان پس از من دوازده نفرند به تعداد ماه هاى سال .
كشتى نوح
نوح پيغمبر (ع ) 950 سال ، مردم را به خدا پرستى و انسانيت خواند، ولى مردم نه تنها به او ايمان نياوردند، بلكه به مسخره اش گرفتند و او را سخت آزردند.از آن همه جمعيت ، تنها شماره به وى گرويدند، و