بیشترلیست موضوعات وجود رابط از ديدگاه صدرالمتألهين و ساير فيلسوفان اسلامى شرح سخن: تقسيم وجود بر اساس اصالت الوجود: نظر ملاصدرا: جمع بندى ديدگاهها: نسب: وجود رابط و معقولات ثانية فلسفى: وجود رابط و بحث (علت و معلول): اهداى هديه عليت: ب. جعل مركب. توضیحاتافزودن یادداشت جدید
كم و بيش گونه اى از اين اعتقاد را در سخنان ملاصدرا مى يابيم. استاد مطهرى در كتاب شرح مبسوط منظومه در بيان اعتقاد ملاصدرا درمورد نحوه رابطه جوهر و عرض چنين مى نويسد:(عرض يك مقامى از مقامات جوهر است يا رابطه جوهر و عرض آن قدر عميق است كه اصلاً اين دو يك چيز هستند و در واقع كثرت آنها بر مى گردد به نوعى تحليل ذهنى.)9اين سخن را فرو مى گذاريم و به بحث خويش در مورد مقولات نسبى و اضافى مى پردازيم.در ميان حكمايى كه بحث مقولات نسبى را به ديده مداقه نگريسته اند دو گونه نگرش به طور كامل جداى از هم وجود دارد: 1. در برداشت دسته نخست مقولات اضافى امورى عينى و موجود در خارج هستند نه امورى انتزاعى و عقلى. آنان در تعريف مقولات اضافى مى گويند: مقوله اضافى هيأتى است كه از نسبت يك شيئ به شيئ ديگر حاصل مى آيد.اين هيأتها عين آن نسبتهاى ميان اشياء نيستند بلكه از آن نسبتها حاصل مى شوند در مثل پدر نسبت و رابطه اى با فرزند دارد از اين نسبت هيأتى در پدر و هيأتى در پسر پديد مى آيد. هيأت حاصل در پدر همان ابوت است و هيأت حاصل در پسر بنوت است.پرسيده مى شود: چه فرق مى كند ما همان نسبت را مقوله اضافى بدانيم يا هيأت حاصل از آن نسبت را؟در پاسخ مى گويند: نسبت واحد است (رابطه پدر و پسر) ولى مقوله اضافى متكرر است (مقوله ابوت و بنوت) پس مقوله نسبى آن هيأتى است كه از نسبت ميان دو شيئ پديد مى آيد و نه خود آن نسبت و همان است كه ما معقول اول و مفهوم ماهوى مى ناميم. و در خارج همچون ساير مفاهيم ماهوى موجوديت و عينيت دارد. از كسانى كه به روشنى و آشكار از اين نظريه جانبدارى كرده اند مى توان از علامه طباطبائى نام برد كه مى نويسد:(معناى نسبى بودن اين مقولات اين است كه آنها هيأتهايى قائم به موضوعها و گزاره هاى خود هستند يعنى همان نسبتهايى كه در موضوعهاى خود موجود هستند نه اين كه اين مقولات عين آن نسبتهاى وجودى باشند و اين نيز به همان دليل معلومى است كه در بحث وجود رابط از آن آگاه شديم كه عبارت بود از اين كه نسبت رابطى است كه در غير خود وجود دارد و هيچ گونه استقلالى براى آن اصلاً وجود ندارد.)10اما طرفداران همين نظريه به روشنى مى گويند: با اين كه مقوله هاى اضافى و نسبى جزو معقولات ماهوى هستند و نحوه وجود آنها در خارج نحوه وجود مستقل نيست بلكه موجوديت آنها وابسته به وجود موضوعشان است. و اين كمى مايه تعجب است. زيرا همان طور كه در بحث معانى وجود رابط نيز يادآور شديم در اين جا به نظر مى رسد كه ميان دو معناى وجودِ رابط خلط شده است:ييكى وجود رابط كه با اصطلاح وجود رابطى آن رامشخص كرديم و ديگرى وجود رابط كه با اصطلاح ربط و نسبت آن را مشخص كرديم. در اين جا به مواردى برخورد مى كنيم كه بنابر تعريفهاى مربوط بايد هم آنها را ربط و نسبت بناميم و هم وجود رابطى.2. دسته دوم كسانى هستند كه به هيچ روى اين مفاهيم و معقولات را به عنوان مفاهيم ماهوى نمى پذيرند چه مقوله هاى نسبى را نفس آن نسبت و رابطه بدانيم يا اين كه آن را هيأت حاصل از نسبت و اضافه بدانيم. به هر حال عقل مفاهيم مزبور را از نسبت سنجى و مقايسه ميان امور مختلف انتزاع مى كند و به همين دليل بايد آنها را معقولات ثانويه فلسفى ناميد. و نبايد به دنبال وجود مستقلى براى آنان در خارج بود زيرا مفاهيم ياد شده به هيچ روى ما بازائى در خارج ندارند بلكه تنها منشأ انتزاع دارند.طرفداران اين نظريه بر اعتقاد خويش دليلهاى بسيارى ارائه مى كنند.مهمترين دليل همان است كه هر چه مشتمل بر مفهوم نسبت باشد نمى تواند از معقولات ماهوى به شمار آيد زيرا اين نسبت وابسته به شخص نسبت دهنده است كه آنها را با يكديگر مقايسه مى كند و مفهومى كه در گرو مقايسه و نسبت سنجى باشد نمى تواند از يك امر عينى و مستقل (از اعتبار و لحاظ ذهنى) حكايت كند.ديگر اين كه در ميان اين مفاهيم نسبى مواردى هست كه هم در مورد رابطه خداى متعال با آفريده هايش صادق است و هم در مورد رابطه آفريده ها يا يكديگر و هم در مورد رابطه ميان دو امر اعتبارى و هم ميان يك امر موجود و يك امر معدوم و حتى ميان دو امر ممتنع الوجود. حال آن كه خدا به هيچ روى معروض هيچ عرضى نيست. همين طور امور اعتبارى و معدوم و ممتنع نيز نمى تواند متصف به صفات عينى و خارجى شوند.نتيجه سخن: مقولات نسبى ياد شده تنها امورى انتزاعى و عقلانى هستند. امورى كه تعين و تحقق خارجى ندارند و اگر فاعل شناسا و ذهنى نبود آنها نيز نبودند.در اين جا نيز اين پرسش پيش مى آيد كه آيا مى شود ميان اين دو قول جمع كرد؟در پاسخ به اين پرسش بايد گفت: به گونه اى مى شود چنين كارى كرد. اگر كسانى كه قائل به تحقق عينى مقوله هاى اضافى و نسبى هستند تا اين حد تنزل عقيده دهند كه وجودى مستقل براى اين مقولات قائل نشوند بلكه تنها قايل به منشأ انتزاع براى آنها باشند. در اين صورت اعتقاد آنان با عقيده دسته دوم يگانه خواهد شد و امكان جمع فراهم مى گردد اما در اين صورت نمى توان اين مقوله ها را از معقولات ماهوى و نخستين به شمار آورد.