بیشترلیست موضوعات 1ـ اصل آزادي مذهبي در قرآن مجيد 2ـ سرمشق و الگوي ارائه شده ازسوي پيامبرگرامي اسلام 3ـ شيوه عمل در صدر اسلام 4ـ شيوه عمل بعد از صدر اسلام 5 ـ آزار مسلمانان توسط خود مسلمانان 6ـ آزادي عقيده علمي 7ـ مرگ سنت نوآوري در علوم 8ـ علم و ايمان: سازگاري يا ناسازگاري توضیحاتافزودن یادداشت جدید
«اما تاريخ چنين نوشته هايي هر چه باشد، شروطي كه در آنها آورده شده مي تواند بيانگر شيوه عمل بدور از تحمل دوره بعدي باشد، كه در بعضي جاها شايد باجرا گذاشته شده باشد، (امّا) مسلما نه به عنوان يك قاعده.»بمنظور تبيين ايستار حاكميت مدني اسلامي، اجازه دهيد من اين بخش از سخنم را با نقل يك واقعه (كه حدود سال 1690 ميلادي بوقوع پيوسته) از سلطنت اورنگزب عالمگير (Auragzeb)، آخرين فرد در سلسله امپراطوران كبير مغول (Mughal) هندوستان، بپايان برم. يك كارگزار دولتي طي نامه اي به امپراطوري پيشنهاد مي كند كه دو تن از معاونانش را به اين خاطر كه داراي تعهد ديني نبوده و در جرگه پارسيان آتش پرست هستند، اخراج نمايد. به همين منظور نيز به آيه ذيل استناد مي كند:«اي كساني كه به خدا ايمان آورده ايد، هرگز نبايد دشمن من و دشمن خودتان را دوست خود قراردهيد و به آنان محبت كنيد.» (1:6)به محض رسيدن اين نامه، امپراطور در پاسخ نوشت:«نامه تقديمي شما را خواندم. هيچ فردي از افراد آتش پرست يا هندو نبايد از منصب دولتي خود، بخاطر اينكه او فردي غيرمعتقد است، محروم شود. تو فقط نيمي از آيه را نقل كرده اي كه كاملش اين است:«اي كساني كه ايمان آورده ايد، دشمن من و دشمن خودتان را بدوستي نگيريد و به آنان محبتي نكنيد. آنان به حقيقتي كه بسوي شما آمده عقيده ندارند و پيامبر خدا و شما را به زور اخراج كرده اند، چرا كه شما به خداي تعالي عقيده داريد.»بنابراين به مسلمان دستور داده شده كه فقط آن غيرمعتقداني را به دوستي نگيرند كه عليه پيامبر و مسلمانان تجاوز نموده و پيامبر و اجتماع مسلمين را از مكّه به زور اخراج كرده اند. در حقيقت، اگر تو تمام اين آيه را خوانده بودي، خلاف چيزي را كه اكنون استنباط كرده اي، درمي يافتي. خداي متعال در همان آيات آشكارا به مسلمانان فرمان مي دهد كه:«خدا شما را از دوستي آنان كه با شما در دين قتال و دشمني نكرده و شما را از ديارتان به زور بيرون ننموده اند، نهي نمي كند تا بيزاري از آنها بجوييد، بلكه با آنها به عدالت و انصاف رفتار كنيد كه خدا مردم عادل و دادگر را بسيار دوست دارد» (9ـ8:6) در نتيجه درخواست شما بي درنگ رد مي شود.»
5 ـ آزار مسلمانان توسط خود مسلمانان
بالاخره به بررسي مسئله «آزادي هاي مذهبي» در ميان خود مسلمانان مي رسيم. اين يك حقيقت غريب تاريخ است كه اذيت و آزارهاي كه بدون واسطه و مستقيما حتي تا سرحد مرگ به مسلمان وارد شده، توسط خود مسلمانان صورت گرفته است. اگرچه كتاب مقدس اسلام اصل «به آن كس كه اظهار اسلام كند و سرتسليم فرود آورد نسبت كفر ندهيد» (94:4) را بنياد نهاده بود، ولي عليرغم اين، در طول قرنها كلاميون فرقه گرا (غالبا با انگيزه سياسي) براي مسلماناني كه با آنان اختلافات اصولي داشتند، حكم تكفير صادر مي كردند. در حقيقت فهرست نام كساني كه بدين ترتيب تكفير شده اند مشتمل بر بعضي از محترم ترين نام ها در طول تاريخ اسلام مي باشد.اولين نوع از چنين اعلاميه هايي عليه امام علي (عليه السلام) صادر شد؛ كه براساس آن وي از جانب دشمنانش، (خوارج) فاسدالعقيده و خارج از حدود اسلام اعلام گرديد. خوارج كساني بودند كه با علي (عليه السلام) بر سر مسئله حكميت مخالفت كردند، جالب است كه علي (عليه السلام) از مقابله به مثل عليه آنها خودداري كردند. براي علي (عليه السلام)، خوارج «همنوعان مسلمان» بودند و اين در حالي بود كه در نهايت، خوارج امام علي (عليه السلام) را شهيد كردند.دومين واقعه تكفير با انگيزه سياسي، تكفير امام حسين (عليه السلام) مي باشد كه در جريان واقعه كربلا بوقوع پيوست. امام حسين (عليه السلام) و حدود هفتاد نفر از اعضاي خانواده و پيروانش توسط سپاه يزيد كه مدّعي خلافت مسلمين بود، به شهادت رسيدند، و خود يزيد دستور داده بود تا امام حسين (عليه السلام) را تكفير نمايند. فردي كه فتواي تكفير امام حسين (عليه السلام) را نوشت، «شريح قاضي» بود كه براساس قول مشهور، «بخاطر چند قطعه طلا» فتواي زير را مهر كرد:«ثابت شده است كه حسين، پسر علي از حدود اسلام خارج شده است، به همين دليل او مستحق مجازات مرگ است.» (جواهرالكلام، ص 88)خنده دار است مأمون الرشيد، كه من پيشتر از او يادكردم و همانطور كه ديديم به مجبورنكردن غيرمسلمانان به پذيرش اسلام مشهور بود، در حقيقت مسؤل اولين تفتيش عقايد سازمان يافته در اسلام عليه همنوعان مسلمانش در حدود سال 800 ميلادي مي باشد. اين رسمي بود كه در اثر پافشاري پيروان يك مكتب كلامي مشخص يعني معتزله، پديد آمد. مطابق اين رسم تمامي كارگزاران مسلمان دولت مجبور بودند سوگند ياد كنند كه به اصل «مخلوق بودن قرآن» معتقدند. لذا وقتي كه «امام احمدبن حنبل» از اداي اين سوگند طفره رفت، بطور بيرحمانه اي شلاق زده شد.گفتم برقراري اين تفتيش عقايد عليه همنوعان مسلمان يك واقعه غريب در تاريخ اسلام مي باشد، بويژه بخاطر اينكه همين خليفه (مأمون) شديدا نسبت به اظهارات علمي ديگر مكاتب تساهل از خود بخرج مي داد. وي همچنين اولين بيت الحكمه (خانه خرد) را در اسلام بنا نهاد، جائيكه دانشمندان تمام ملل ـ يوناني، هندو، مسيحي، يهودي، مسلمان ـ جمع شده با يكديگر مباحثه نموده و مطالعات مختلفشان را دنبال و علوم قديمه (Classics)خود را به عربي ترجمه مي كردند.برگرديم به موضوع مسلماناني كه همنوعان مسلمان خود را ـ بويژه كساني كه بخاطر تقوا و سوادشان مورد احترام بودند و به نحله هاي فكري مختلف تعلق داشتند ـ آزار مي دادند، در اين خصوص مشاهده مي شود كه اين فهرست شامل اسامي افرادي چون امام ابوحنيفه و امام مالك بن انس، بنيانگذاران دو مكتب از چهار مكتب به رسميت شناخته شده كلام اسلامي، امام غزالي، علامه ابن رشد، شيخ الاكبر ابن عربي، امام ابن تيميه، ابن قيّم، سيد محمد جانپوري و ديگران مي شود. اگرچه فتاواي تكفير غالبا در اثر يك انحراف فرقه اي محلّي صادر مي شده است، با اينحال مواردي را هم مي توان يافت كه دستورات قتل واقعي بوده و عملاً اجرا شده اند. در اين ميان صوفياني مانند حلاّج، شيخ الاشراق شهاب الدين سهروردي، شيخ علائي و سرمد نيز وجود دارند كه شاخص ترين افرادي هستند كه به شهادت رسيده اند.ابوالكلام عضد (Azad) در خصوص شهادت سرمد نوشته است: