بیشترلیست موضوعات 1ـ اصل آزادي مذهبي در قرآن مجيد 2ـ سرمشق و الگوي ارائه شده ازسوي پيامبرگرامي اسلام 3ـ شيوه عمل در صدر اسلام 4ـ شيوه عمل بعد از صدر اسلام 5 ـ آزار مسلمانان توسط خود مسلمانان 6ـ آزادي عقيده علمي 7ـ مرگ سنت نوآوري در علوم 8ـ علم و ايمان: سازگاري يا ناسازگاري توضیحاتافزودن یادداشت جدید
«در طول 1300 سال گذشته، قلم فقهاء همواره مانند يك شمشير برنده عمل كرده است، و خون شماري از برگزيدگان خدا وجود آنان را آلوده كرده است... اين شهادت فقط به صوفي ها و آزادانديشان محدود نگرديده، بلكه دامن مردان بزرگ مسلمان راست دين و صاحب دانش و فضل و كمال را نيز گرفت.»من مي خواهم بگويم كه اين شيوه عمل در تكفير همنوعان مسلمان، حتي امروزه پايان نيافته است. با اين توضيح كه با نگاهي گذرا معلوم مي شود كه عمل واقعي تكفير در اسلام (كه مرتبط با آزادي مذهبي است) عليه كساني كه در داخل جامعه اسلامي بوده اند نسبت به افراد خارج آن، خشن تر و شديدتر عمل نموده است. [ دليل اين امر نيز آن است كه ] در درون اسلام همواره دو سنت عمده با يكديگر همزيستي داشته اند، سنت صوفيگري صوفيان ـ كه بيشتر بر ارزش هاي معنوي اسلام تأكيد مي كند (بطور كلي اين گرايش، سنت متساهل تر و پرتجمل تري بوده است) و سنت فقهاء (روحانيت غيررسمي) كه بيشتر با موضوعات اصولي و قانوني نظريه سياسي و سياستمداران در ارتباط بوده اند و بعنوان يك واكنش عليه سلطه سياسي و فرهنگي غرب عمل مي نموده اند. [ لذا تحمل سياسي جامعه اسلامي به اين بستگي دارد كه كداميك از اين دو روحيه توانسته باشند حاكميت خود را اثبات كنند.]
6ـ آزادي عقيده علمي
امّا راجع به آزادي بحث و عقيده علمي در اسلام كه يكي از اصول مورد علاقه من است، بايد ببينيم وضعيت چگونه بوده است؟ من در ابتدا گفتم كه من نيز يك مسلمان معتقد و يك مسلمان عامل هستم. من مسلمانم چون به پيام روحاني كتاب مقدس اسلام معتقدم. به عنوان يك دانشمند، قرآن مجيد از ديدگاه من بر درك قوانين طبيعت با توجه به نمونه هاي مستخرج از كيهان شناسي، فيزيك، زيست شناسي و پزشكي ـ به عنوان نشانه هايي كه در معرض ديد همگان مي باشند ـ براي همه افراد، تأكيد مي كند. بدين ترتيب كه:«آيا مردم در خلقت شتر نمي نگرند كه چگونه خلق شده است؛ و در خلقت كاخ آسمان بلند فكر نمي كنند كه چقدر و چگونه با استحكام و گردش منظم و يا اشعه و انوار نيكو آفريده شده؟ و كوهها را نمي بينند كه چگونه بر زمين افراشته شده اند؟ و به زمين نمي نگرند كه چگونه گسترده شده؟» (17:88)و اينكه:«محققا در خلقت آسمان و زمين و رفت و آمد شب و روز براي خردمندان عالم دلائل روشني است، آنانكه در هر حالتي، ايستاده، نشسته و خفته خدا را ياد كنند و دائما در خلقت آسمان و زمين فكر كرده و گويند پروردگارا تو اين دستگاه باعظمت را بيهوده نيافريده اي. (109ـ189:3)هفتصد و پنجاه آيه قرآن (تقريبا يك هشتم آن) مؤمنان را به مطالعه طبيعت، درك آن و استفاده بهينه از عقل در جستجويشان براي تعالي و قراردادن كسب معرفت و درك علمي به عنوان بخشي از زندگي اجتماعي شان، تشويق مي كند.پيامبرگرامي اسلام (صلي الله عليه و آله) تأكيد نموده اند كه كسب معرفت و علم بر هر مسلماني، اعم از مرد و زن، واجب است. او به پيروانش دستور داده كه دانش را جستجو كنند حتي اگر مجبور شوند در جستجوي آن به كاتاي (Cathay) مسافرت كنند. با توجه به ذكر نام «چين» معلوم مي شود كه وي بيش از معرفت مذهبي، معرفت علمي را در ذهن داشته و همچنين بر جهاني شدن فرآيند طلب علم تأكيد داشته اند. دعاي هميشگي پيامبر (صلي الله عليه و آله) اين بود كه:«اي پروردگار من، اشياء را آنچنان كه هستند به من بنمايان.»اين اولين پيش فرض معرفت علمي است كه هر نوع تفكر بنيادي در اسلام بايد با آن شروع شود. به اين مطلب، دومين فرض را كه توسط «موريس بوكائيل» در مقاله جالبش تحت عنوان «انجيل، قرآن و علم» آمده، اضافه كنيد. وقتي به تصوير متافيزيكي زيباي قرآن نگريسته شود، ديده خواهد شد كه حتي يك آيه در قرآن وجود ندارد كه وقتي پديده اي طبيعي را شرح مي دهد، جزئي از اجزاء تشريح آن با آنچه ما بطور يقيني از تحقيقاتمان در علوم مي دانيم، متضاد باشد. اگر كتاب مقدس اسلام را بخوانيد، خواهيد ديد كه از شما نخواهد خواست به چيزي ايمان بياوريد كه بطور يقيني مي دانيد اشتباه است. به اين مطلب، سومين پيش فرض را نيز اضافه كنيد: در كل تاريخ اسلام هيچگاه واقعه اي مثل حادثه گاليله وجود نداشته است. همانطور كه گفتم، آزار و اذيت، تقبيح و تكفير، حتي امروز هم بر سر اختلافات فلسفي و اصولي مانند مورد ابن رشد، وجود دارد، اما تا آنجا كه من مي دانم هرگز بخاطر اعتقادات علمي نبوده است.مسلمانان صدر اسلام به چه ميزان دستورات موجود در كتاب مقدس اسلام و پيامبراكرم (صلي الله عليه و آله) را جدي گرفتند؟ [ در پاسخ فقط به يك مطلب اشاره مي كنم و آن اينكه: [يكصد سال بعد از رحلت پيامبر، مسلمانان كار اصلي خود را تسلط بر علوم زمانه شان قراردادند. آنان، با شتابي بس زياد امّا بطور نظام مند، كل نوشته هاي مربوط به علوم زمانشان را به زبان دينشان يعني عربي، ترجمه كردند و با بنيانگذاري مؤسسات مطالعات پيشرفته (بيت الحكمه ها) توانستند براي مدت زماني بالغ بر سيصد و پنجاه سال در جهان علم و دانش تفوق و برتري بيابند.معياري شبه كمّي، توسط جرج سارتون در اثر بياد ماندني اش [ تاريخ علم ] ارائه شده است. سارتون حكايت عاليترين موفقيت ها در جهان علم را به دوره هايي تقسيم مي كند، كه هر دوره 50 ساله به طول مي انجامد. او هر دوره اي را با نام يك فرد شاخص مي خواند، بدين ترتيب كه 500 تا 450 قبل از ميلاد عصر افلاطون است و عصرهاي ارسطو، اقليدس، ارشميدس و غيره بدنبال آن قرار مي گيرند. از 750 تا 1100 ميلادي، نيز يك دوران واحد و پيوسته از عصرهاي جابر [ ابن حيان ]، خوارزمي، رازي، مسعودي، ابوالوفا، بيروني و عمرخيام وجود دارد. در اين 350 سال، عربها، تركان، افغان ها و پارسيان، از شيميدانان، جبردانان، پزشكان و جغرافيدانان گرفته تا رياضي دانان، فيزيكدانان و ستاره شناسان و خلاصه همه عالمان متعلق به جامعه مشترك المنافع اسلامي ـ كه ضرورتا همگي مسلمان نبوده اند ـ توانسته اند صحنه جهاني علوم را در تصرف خود بگيرند. تنها پس از سال 1100 ميلادي است، كه در طرح سارتون، اولين نامهاي غربي ظاهر مي شوند. با وجود اين، براي 250 سال ديگر، آنان در افتخاراتشان با مردان مسلماني مانند ابن رشد، نصيرالدين طوسي و ابن نفيس سهيم هستند.دو دليل مهم براي موفقيت پيشگامي علمي در اسلام وجود دارد. اولين دليل اين بود كه سنت آزادي علمي كه در ادامه سنت آزادي مذهبي مي آمد، توسط پيامبراسلام به مسلمانان القاء شد. دومين عامل هويت بين المللي پيشرفت علمي در اسلام بود. جامعه مشترك المنافع اسلامي بخودي خود مسئله «مليت» و «رنگ پوست» را پشت سر گذاشت؛ بدين صورت كه جامعه مسلمان صدراسلام نسبت به افراد خارج از خود و ديدگاههايشان شديدا تساهل از خود نشان مي داد.