1. وقوع نقل احراز شود و زمان آن پيش از زمان صدور متن به حساب آيد.2.وقوع نقل احراز شود و زمان آن را بعد از زمان صدور متن تشخيص دهيم و معناي قبل از نقل را احراز نكنيم .3. وقوع نقل احراز شود و زمان آن را بعد از زمان صدور متن تشخيص دهيم و معناي قبل از نقل را احراز نكنيم.4. وقوع نقل احراز شود ولي زمان وقوع نامعلوم باشد.5. وقوع نقل مشكوك باشد ولي شرايط تاريخي درمقايسه با واژه، پيچيده ارزيابي شود.6. وقوع نقل مشكوك باشد و شرايط پيچيده اي در تاريخ مشاهده نشود.
تطوّر سيره ها
سه نوع تأثير گذاري را ميتوان براي زمان در ارتباط با سيره ها درنظر گرفت:نوع اوّل: سيره اي با گذشت زمان از ميان برود. گاه سيره اي كه از ميان رفته در زمان شارع وجود داشته است كه اين، مورد بحث ماست.كوشش براي شناخت سيره هايي از اين دست چه فايده اي در بردارد؟ پاسخ روشن است در آينه سيره هايي كه در زمان شارع وجود داشته اند ميتوان احكام شارع را ديد؛ زيرا اين سيره ها درصورت متشرّعه بودن، از آبشخور شرع سرچشمه ميگيرند و درصورت عقلايي بودن و عدم ردع از آنها، راهي مطمئن به سوي ديدگاه شرع هستند.بنابراين نبايد پنداشت كه بررسي سيره هايي زوال يافته از اين دست بي نتيجه است. گاه با بررسي و شناخت اين سيره ها ميتوان از زير سايه سنگين برداشت هايي كه فقيهان درطول تاريخ از برخي روايات كرده اند، بيرون رفت. در مثل فقيهان براساس فهم خويش از روايات، فتوا به نجاست كفار دادهاند. دراين ميان شهيد صدر با توجّه به سيره مسلمانان درصدر اسلام در عدم اجتناب از كفار و مشركان نگاهي نو به مسأله مياندازد.وي دليل وجود چنين سيره اي را آن ميداند كه از يك طرف مسلمانان درآن زمان به شدت با مشركان درارتباط و اختلاط بودند. و علايق و خويشاوندي ميانشان برقرار بود و از طرف ديگر اگر درآن شرايط و با ارتباط گسترده، اجتناب از آنها ميكرده اند يا پيامبر(ص) آنان را از اين اختلاط باز ميداشته است، عادتا به لحاظ اهميّت پديده به ما ميرسيد و چون اين مسأله انتشار نيافته و درتاريخ منعكس نشده است، درمييابيم كه چنين سيره اي وجود داشته است.8نوع دوم: ارتكاز عقلايي با گذشت زمان، سيره اي را بيافريند كه متفاوت با سيره زمان شارع است. گاه در مسير زمان ، عوامل و شرايطي نوپديد ميآيند كه در نتيجه آنها نماي بيروني وجنبه عملي يك ارتكاز عقلايي ـ كه از آن به «سيره» تعبير ميشود ـ دچار تحول ميگردد؛ به اين صورت كه تا آن زمان ، سيره اي وجود داشته كه از آن پس به سيرهاي ديگر مبدّل ميشود.درواقع هردو سيره از يك آبشخور سرچشمه ميگيرند و در وراي آنها يك ارتكاز عقلايي مشخص نهفته است.چه بسا بتوان سيره جديد را نيز معتبر شمرد ـ هرچند كه مورد امضاي شارع قرار نگرفته است ـ از آن جهت كه شارع با امضاي خود نسبت به سيره قبلي درحقيقت مهرصحت بر ارتكاز نهفته در وراي آن سيره زده است و از آن جا كه همان ارتكاز موجب بروز سيره جديد شده است، اين سيره را نيز ميتوان معتبر شمرد.اين استدلال را ميتوان تكميل كرد و گفت: در هر سيره، اصل وروح، ارتكازي است كه درقالب يك سيره نمود يافته است و از آن جا كه اين روح را شارع تأييد كرده است درهر قالب كه ظهور يابد معتبر است.درحقيقت ارتكاز،يك اصل كلّي است كه تطبيق هاي متعدد ميتواند داشته باشد.نوع سوم: زمان سيره اي جديد را بعد از دوره شارع پديد بياورد.ديدگاه فقيهان عدم اعتبار چنين سيره اي است، چه آن كه سيره، اعتبار خود را از امضا و تأييد شارع ميگيرد.سخن در اين است كه اگر نسبت به وقوع اين نقش به ترديد افتاديم، چه بايد كرد؟ يعني اگر سيره اي را هم اكنون ميان عقلا يا متشرّعه برپا يافتيم، امّا ترديد كرديم كه اين سيره را آيا زمان، بعد از سپري شدن دوره شارع پديد آورده است يا درهمان زمان موجود بوده است؟دو ديدگاه دراين زمينه به چشم ميخورد:برخي از عالمان با مشاهده يك سيره در زمان خود ، به وجود آن در زمان شارع حكم ميكنند و در مقابل، بسياري از عالمان، از جمله شهيدصدر معتقدند كه نميتوان به صرف وجود سيره در دوره متأخّر از تشريع، حكم به وجود آن در دوره تشريع كرد.اين ديدگاه از نظر منطقي به دليلي محكم تكيه دارد. سيره يك پديده فرا زماني نيست كه ربطي با مسائل زمان نداشته باشد؛ بلكه ارتباطي تنگاتنگ را هم در مرحله پيدايش و هم در مرحله تداوم و بقا با شرايط و مسائل زمان دارد.اگر ارتباط سيره را با مسائل زمان بپذيريم، استدلال گروه اوّل ـ كه وجود سيره را در زمان هاي بعد،دليل وجود آن در زمان شارع ميگيرند ـ فرو ميريزد. ممكن است يك سيره در شرايطي بعد از عصر تشريع، شكل گرفته باشد.شهيدصدر به همين منطق و استدلال توجه نشان ميدهد. وي در يك مورد، ضمن ردّ اين ادّعا كه وجود سيره در عصرهاي متأخّر دليل ثبوت آن در زمان امامان(ع) است، ميگويد:ممكن است سيره از عواملي كه بعد از عصر امامان(ع) پديد آمده، تأثير پذيرفته باشد؛ مانند انتشار تدريجي فتوا در مسأله و امثال آن،و از پيدايش سيره از زمان امامان(ع) ريشه نگيرد.9البتّه شهيدصدر در موردي كه بتوان قرايني را به دست آورد كه از امتداد سيره تا زمان امامان(ع) حكايت كند به ثبوت سيره در دوره امامان(ع) تن ميدهد.از اين رو ميگويد: