آيا راه هايي را ميتوان در نظر گرفت كه با پيمودن آنها بتوان سيره هاي زمان امامان(ع) را شناسايي كرد؟
شهيدصدر به هنگام ترديد در اين كه آيا سيره در زمان امامان(ع) وجود داشته يا نه، راه حل هاي گوناگوني را ارائه كرده است. اين راه حل ها را در قالب زير ـ كه با قالب ارائه شده توسّط شهيدصدر تا حدودي متفاوت است ـ منعكس ميكنيم:
راه حل اوّل: مطالعه و تحليل تاريخي
از آن جا كه در پي كشف تحقّق سيره در يك مقطع تاريخي ـ كه فاصله زيادي با عصر كنوني دارد ـ هستيم بايد مطالعه اي را در عرصه دامنه دراز تاريخ سامان داد.مطالعه اي تاريخي از فرايندي پيچيده و نفس گير تشكيل مييابد كه درآن، بررسي كننده قطعات مختلفي را از قرينه ها و نشانه ها ـ آن هم درحوزه اي فراخ ـ كنار هم مينهد و به نتيجه اي دست مييابد.از آن جا كه اين نتيجه را گاه اشكال يا اشكالاتي به چالش ميكشانند، بايد مطالعه كننده تا سرحدّ شفّاف ساختن چهره واقعي تاريخ به پيش رود و در اين راه از گرد آوردن قرينه ها و ضميمه كردن آنها به يكديگر دريغ نورزد.شايد بتوان گفت: اگر چه مطالعه تاريخي، به عبور از يك فرايند پيچيده نيازمند است،امّا از آن جا كه سيره يك پديده اجتماعي شفّاف و پر نمود در زندگي است، مطالعه تاريخي آن در گرو گذشتن از راهي پرمشقت و پرزحمت نيست؛ بلكه كافي است بتوانيم قرايني چند را كنار هم بنهيم و دريابيم آيا سيره وجود دارد يا نه؟ اگر سيره واقعا وجود داشته باشد، به سرعت، چهره برجسته آن رخ مينمايد و اگر هم وجود نداشته باشد، علايم اين عدم وجود به سرعت آشكار ميگردد.به هرحال شهيدصدر اين مطالعه تاريخي را با مطالعه در موارد زير امكان پذير ميداند:1. فتاواي سنّيان: اين مطالعه براي دست يابي به سيره هاي عقلايي يا متشرّعي درعرصه معاملات سودمند است. شهيدصدر دليل آن را چنين ذكر ميكند:به اين اعتبار كه فتاواي سنّيان احيانا بر گرفته از ارتكاز عقلايي عام ـ درآن دوران ـ بوده است.11طبق اين بيان ميتوان گاه از گذرفتاواي سنيان به مرتكزات عقلايي آن دوران دست يافت.البته اين يك قرينه است كه با ضميمه شدن به بهره گيري از نكته هاي ديگر تاريخ نتيجه بخش و مفيد واقع ميشود كه شهيدصدر به اين مسأله توجه نشان داده است.122. روايات: روايات آينه اي است كه درآن، حالات مختلف دوران امامان(ع) را ميتوان مشاهده كرد. از آن جا كه ما عمدتا در روايات ، حكم را جستجو ميكنيم، از توان آنها در منعكس كردن واقعيت هاي تاريخي غافل مانده ايم . يكي از واقعيت هاي قابل كشف در روايات، سيره هاي موجود در آن دوران است.گاه با مطالعه در روايات مستقيما ميتوان به وجود سيره اي در زمان امامان(ع) پي برد و گاه نيز با اين مطالعه ، حالاتي از مردم يا راويان كشف ميشود كه تحليل و گرد آوردن آن حالات، وجود يك سيره را درآن دوره آشكار ميسازد.شهيدصدر به اين موضوع نيز توجه نشان داده و ميگويد:روايات به صورت ضمني جنبه هايي از زندگي راويان يا مردم را منعكس ميسازند.13راه حل دوم: تكيه مستنبط بر عنصر
«نرسيدن و منعكس نشدن يك مسأله درتاريخ»گاه مستنبط چندان نيازمند آن نيست كه مسير دوري را درتاريخ طي كند و با عبور از جاده پر سنگلاخ زمان، به سوي صدر اسلام به پيش رود؛ بلكه با تكيه بريك نكته تاريخي، كه كشف آن به سهولت و سرعت امكان پذير است، ميتواند تحليلي عقلي را سامان دهد كه نتيجه اش كشف وجود يك سيره در زمان امامان(ع) است . اين نكته تاريخي، عدم انعكاس يك مسأله درتاريخ و به عبارت ديگر نرسيدن مسأله به دست ماست.آنچه به ما نمي رسد گاه يك سيره است و گاه لوازم عدم يك سيره. در هر صورت وجود سيره مقابل، آشكار و كشف ميگردد. براي توضيح بيشتر، هريك را جداگانه بررسي ميكنيم:الف) نرسيدن يك سيره به ما: گاه يك مسأله داراي ويژگيهاي زير است:* به گونه اي است كه نمي تواند درآن، سيره اي شكل نگيرد؛ به اين معنا كه پديده اي اجتماعي است كه شكل گيري سيره درآن اجتناب ناپذير مينمايد؛ مانند مسأله تفهيم و تفهّم كه حتما سيره و طريقه اي درآن بايد از سوي معصوم(ع) و معاصران او شكل گيرد.* به گونه اي است كه سيره مفروض را ميتوان به دو شكل تقسيم كرد و يك تقسيمي ثنايي را ترتيب داد؛ مثلا در مسأله تفهيم و تفهّم سيره شكل گرفته درآن يا بايد تكيه بر ظواهر باشد يا طريقه اي ديگر. علت آن كه ما ميتوانيم اين تقسيم بندي ثنايي را نسبت به سيره انجام دهيم، آن است كه هم اكنون درعرصه تفهيم و تفهّم ميان ما يك سيره(سيره تكيه بر ظواهر) وجود دارد و طبعا با مشاهده اين سيره اين سوءال پيش ميآيد كه سيره زمان معصوم(ع) آيا همين سيره بوده است يا چيز ديگر؟ بدين گونه تقسيمي ثنايي شكل ميگيرد.