بیشترلیست موضوعات گزارشي از سلسله مباحث «رويكرد وجودي به نهجالبلاغه» از استاد مصطفي ملكيان 1 . مرحله زيباشناختي (علم الجمالي) 2 . مرحله اخلاقي 3 . مرحله ديني جدي بودن زندگي و آرزوهاي بر نيامدني آرزوها ياد مرگ وضعيتهاي مرزي نقصهاي انسان توضیحاتافزودن یادداشت جدید
الف . در ناحيه علم ، نادانستههاي ما بيشتر از دانستههاي ما است . ب . در ناحيه قدرت : فقط خدا فعال ما يشاء است. ج . در اين جهت كه از خود فراتر نميتوانيم رفت ، نميتوانيم موجود ديگري شويم . دشمنان تمام اين محدوديتها را به ما نشان ميدهند :الف . محدوديت در مقام نظردشمن به من خصومتي ميورزد كه نميدانم چگونه بايد با آن مقابله كنم ، به جهل خود پي ميبرم .ب . محدوديت در مقام عملميدانم چگونه بايد مقابله كنم ، اما نميتوانم .ج . محدوديت وجوديكه از همه عميقتر است . ما واقعا توجه نداريم كه من ، وجودي دارم كه بعضي انسانها را نميتوانم دوست بدارم و بعضي را نميتوانم دشمن بدارم . اين را وقتي ميفهميم كه علم مقابله با دشمن و قدرت مقابله با او را نداريم و ميخواهيم دست از مقابله برداريم و دشمن خود را دوست بداريم . در اينجا پي به محدوديت وجودي خود ميبريم . دشمني دشمنان به من عجز مرا نشان ميدهد كه «ببين تو مرا نميتواني دوست بداري .» تا به اين توجه نكنيم سعي در سعه بخشيدن به وجود خود نميكنيم .خدمت ديگر دشمنان اين است كه دشمني دشمنان زندگي ما را زهرآگين ميكند ؛ زندگي ما را همراه با رنج ميكند . اگر بپذيريم كه رنج در صيقل دادن روح آدمي بسيار مهثر است ، خواهيم پذيرفت كه مخدوم دشمنان خود هستيم .رنج براي ما سودمند است ؛ نبايد از آن گريخت ؛ راه مقابله صحيح با آن را بايد آموخت . آنها كه ناهمواريها را تحمل ميكنند نوعي تيزهوشي و كياست پيدا ميكند .با اين تحليل روحي و وجودي در مييابيم كه هيچ چيزي زيانمند نيست . به شرط اين كه من موضع درست اتخاذ كنم . سررشته همه چيز به دست خود ما است . تمام آنچه را ما زيانمند ميدانيم مثل رنج ، غربت ، دشمني ديگران با ما ، گمنامي و . . . ميتواند سودمند باشد . بستگي به موضع من دارد .نياز انسانها به دعا و مناجاتغرض عمده ما در «دعا» غالب آمدن بر «احساس نقص» و در «مناجات» غرض عمده ما غالب آمدن بر «احساس تنهايي» است و چون هيچ انساني نيست كه «ناقص» و «تنها» نباشد ، هيچ انساني نه از دعا و نه از مناجات بينياز نيست . در مناجات ميخواهيم براحساس تنهايي فائق آييم . احساس ميكنيم در ميان انسانها تنهاييم و چون تحمل تنهايي بر ما دشوار است ، به مناجات روميآوريم و هيچ انساني نيست كه اين احساس تنهايي را درون خود نيابد .تنهايي انساناگر معتقد شويم كه انسان به لحاظ وجودي ، در واقع «تنها» است ، آن كه احساس تنهايي نميكند ، بيمار است . پس بايد ديد واقعيت كدام است . رأي بنده اين است كه «هر انساني فيالواقع تنهاست» . آن كه احساس تنهايي ميكند ، هوشيارتر از آن است كه اين احساس را ندارد . تنهايي چند معنا دارد :الف . تنهايي فيزيكيب . تنهايي به معناي درك نشدن ؛ به اين معنا كه ديگران وضع و حال مرا درك نميكنند . ممكن است انسان در ميان جمع هم باشد ، اما اين احساس باشد . اين معناي دوم عميقتر از معناي اول است .ج . تنهايي به معناي ناتواني ديگران در از بين بردن نقايص و ضعفهاي وجودي من . اين تنهايي از دو معناي پيشين عميقتر است .د . تنهايي به اين معنا كه ديگران حتي در آنجا كه وضع مرا ميفهمند و در آنجا كه كاري هم براي من ميكنند ، به فكر خودشان هستند . اين تنهايي ، عميقترين معناي تنهايي است .تنهايي نوع اول از محل بحث ما خارج است اما تنهايي نوع دوم قابل رفع نيست ، چون اوضاع و احوال من چنان نيست كه ديگران بتوانند وقوف كامل به آن پيدا كنند ؛ چون همواره بخشي از وجود من از ديگران مخفي ميماند . من نميتوانم تمام حالات دروني و ساحات وجودي خود را بر شما آفتابي كنم و چون اين تنهايي ناشي از جهل ديگران نسبت به ساحتي از ساحتهاي وجودي من است ، بايد گفت به اين معنا هميشه تنهاييم .تنهايي نوع سوم ناشي از اين نكته است كه با اين كه شما از وضع و حال من باخبريد ، اما نميتوانيد كاري در جهت بهبودي انجام دهيد . وضع من در اين حالت مثل كسي است كه در يك قفس شيشهاي در حال شكنجه شدن است . همه او را ميبينند ، اما گويا نميبينند . تنهايي نوع چهارم عميقترين معناي تنهايي است و از آن عميقتر ديگر وجود ندارد .اين معناي عميق تنهايي را كسي ميتواند دريابد كه قادر باشد كارهاي ديگران را تجزيه و تحليل رواني دقيق بكند . «كانت» جملهاي بسيار عميق دارد و آن اين كه ميگويد : اگر ميخواهيد اوج تنهايي خود را احساس كنيد ، به اين نكته دقت كنيد كه در شديدترين مصايبي كه بر عزيزترين دوستانتان وارد ميشود ، وقتي در حال فداكاري براي او هستيد ، آيا با خود نميگوييد خوب شد اين مصيبت بر سر من نيامد ؟ !خوب است اين احساس تنهايي را دست مايه يك خيزش معنوي قرار دهيم و اين خيزش در «مناجات» صورت ميگيرد .