مبادى ناهمسازى حكومت و مردم - مبادی ناهمسازی حکومت و مردم نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مبادی ناهمسازی حکومت و مردم - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مبادى ناهمسازى حكومت و مردم

سرگذشت طولانى حكومت و مردم سرگذشتى است شگفت!

از داستان بغرنج و حيرت زاى (پيدايش هستى و آفرينش انسان) كه بگذريم مى توان گفت كه داستان حكومت و مردم پرحجم ترين متن تاريخ جوامع بشرى است.

قصه اى است شنيدنى امّا انباشته از رنجها و غصّه ها!

واقعيتى است كه رمان را مى ماند.

رمانى است كه بيش از هر چيز سختيهاى مردافكن زندگى فرزندان آدم را مى نمايد. از گذشته مى گويد و با ابزار تجربه هاى مكّرر خويش آينده را پيشگويى مى كند! صنعت و تكنولوژى بشر هر روز پنجه هايش نيرومندتر شده امّا هنوز در ميدان هماوردى اين حريف اين كاهن كهنه كار از پا نشسته است.

فلسفه هاى سياسى هر روز پيراهنى جديد بر قامت انديشه هاى كهن مى دوزند تا شايد شور كارآيى و قدرت جوانى در آنها راه يابد و مشكل ديرپاى ناهمسازى حكومت و مردم در جامعه بشرى حلّ شود. امّا دريغ! كه اين تدابير هرگز به فرجامى بايسته نينجاميده است!

شعارها شيوه ها و شگردها تغيير كرده اند امّا مشكلات به ميزان گسترده اى باقى است.

تمامى رهنمودها و تدابير ماكيا وليسم در جهان گسترده و نيرومند امروز به شكلى عميق تر امّا تحت عنوان دمكراسى صورت مى گيرد.

در دهكده جهانى هنوزه خانها و كدخداها حكم مى رانند و حرف آخر را قدّاره بندها و سلاحهاى اتمى و ميكروبى بر كرسى مى نشانند.

اينها همه نشانگر ناكامى فلسفه هاى سياسى و طراحان نظام بشرى و مصلحانى است كه به تفاهم (حكومتها با حكومتها) و (حكومتها با مردم) انديشيده اند!

در اين كه ناكامى تا چه حد بوده جاى تاٌمّل است. امّا بى شك آنچه به دست آمده هرگز رضايت بخش و اميد آفرين نبوده است.

دو ميدان و دو منظر متمايز

در نگرش به مشكل حكومتها و مردم دو منظر عمده و متفاوت وجود دارد:

1 . مشكل حكومتها و جوامع كوچكتر و ضعيف تر در برابر حكومتها و قدرتهاى بزرگ.

2 . مشكل مردم هر جامعه با حكومت و دولت خويش و مشكل دولتها در برابر ملّت خود.

هر چند خداوندان انديشه سياسى به اين هر دو مشكل انديشيده اند امّا به حق هر منظرى از اين دو ميدان نيازمند نگاهى است مجزّا و سخنى ديگر.

ما بر آنيم تا در اين نگرش نگاهى به ناگزير شتابزده و گذرا به موضوع دوّم داشته باشيم; چه اين كه تدبير و اصلاح و وارسى حال خويش در بسيارى از موارد و چه بسا در همه موارد مقدّم بر پرداختن به ديگرانى است كه به نوعى با ما مرتبطند.

موضوع حكومت و مردم نزديكترين و ضرورى ترين موضوعى است كه امروز به چشم مى آيد و با مسايل آن مواجه هستيم.

چشم بستن بر واقعيتها كارى شايسته نيست; زيرا واقعيّتها سرانجام هر چشمى را به عبرت مى گشايد و هر ناباورى را به باور مى نشاند!

نياز و گريز حكومت و مردم

حكومت و مردم هميشه تاريخ به هم وابسته بوده اند ولى هماره از هم گله مند! هريك مقدّم ديگرى و در عين حا ل ناآشنا و مباين!

شگفتى اين سرگذشت در اين دو گانگى و در اين نياز و گريز نهفته است.

جامعه ما حتّى كوچكترين عضو آن (خانواده) بى مدير و مدّبر دوام نمى آورد. با اين حال كمتر مجموعه اى را مى توان يافت كه نوعى نارضايتى دلتنگى و ناهماهنگى در آن راه نيافته باشد.

گاه فرزندان از خشونت و خشم و قساوت پدر ناليده اند و گاه پدران از ناسپاسى و قدر ناشناسى و بى مسيٌوليتى فرزندان!

زمانى رعيّت از ظلم و بى انصافى و بى كفايتى حاكمان فرياد بر آورده اند و روزگارى حاكمان جامعه از بى تعّهدى خيانت ورزى و بى مروّتى مردم!

با اين همه هيچ جامعه و مجموعه بشرى بى حاكم و فرمانروا و مدير نبوده است. برخى محققان تلاش كرده اند تا در زواياى دور و فراموش شده تاريخ قبيله طايفه و يا عشيره اى بى نام و نشان را بيابند كه به جاى حكومت تنها مديريّت داشته اند مديريّتى فاقد كمترين تحميل و ناخوشايندى!

اين تلاشها هرچند اهدافى ارزشمند را دنبال كنند و در صدد باشند كه به حكومتها و دولتها و رهبران امروز جهان پند دهند و بنمايانند كه شيوه طبيعى و صحيح اداره جامعه شيوه مديريّتى است بدو راز استبداد و خود رأيى.

امّا بخش عظيم تاريخ بشر تا آنجا كه خطوطش خوانا و مرئى است نشان مى دهد كه (مدينه فاضله) هميشه يك آرمان بوده و يك آرمان مانده است!

هرچند برخى جوامع به اين آرمان نزديكتر و برخى از آن دورتر بوده اند.

/ 9