نمودهاى انديشه سياسى در جهان اسلام - مبادی ناهمسازی حکومت و مردم نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مبادی ناهمسازی حکومت و مردم - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

(وى بيش از هر فرد ديگرى مستحقّ عنوان پدر نظريات سياسى جديد مغرب زمين است... كشور و دولت در نظر ماكياول پديده طبيعى است. هستى آن از كشاكش نيروهاى طبيعى بر مى خيزد و بقايش نيز وابسته به آن نيروهاست. و زمامدار اگر بخواهد حيات خود و كشورش را درميان رقابتهاى خشونتبار و بى رحمانه حفظ كند از شناسايى و استفاده آن نيروها گزيرى ندارد.)

پس از ماكياول چهره هاى ديگرى در ميدان انديشه هاى سياسى مغرب زمين پديد آمده اند. چون: ژان بُدَن (1596 ـ 1530 م) توماس هابز (1679 ـ 1588 م) جان لاك (1704 ـ 1632) مونتسكيو (1755 ـ 1689 م.) ژان ژاك روسو (1778 ـ 1712م) و...

اينها نمونه هايى هستند از سرشناسان اين ميدان كه به موضوعاتى مهم در زمينه سياست و حكومت پرداخته اند چون: دولت حكومت قانونى حاكميّت غايت حكومت انقلابها و علل آن رابطه مذهب و حكومت علل اختلافها حق طغيان حكمران مطلق انواع حكمرانى موارد استفاده از مذهب بنياد دولتهايى كه بر شالوده حق و عدالت استوار شده اند تفكيك قوا انحلال حكومتها تربيت ماليات اراده همگانى و اراده افراد انحطاط و مرگ دولتها و...

اين نگرشها و كاوشها يكى از دو منظور عمده را دنبال مى كرده اند:

1 . شناخت شايسته ترين و بهترين و طبيع ترين شيوه حكومت به منظور پيشنهاد آن به حاكمان و مديران جوامع.

2 . شناخت عوامل انحطاط جوامع و علل گرفتار آمدن آنان به ضعف و سستى و استبداد و بى فرهنگى و تضادهاى اجتماعى و در نهايت پيدا كردن راه حلّى براى آنها.

بى شك در لابه لاى نظريّات اين گروه مطالب مهمّى وجود دارد ولى هدف ما از طرح فهرست گونه آنها نه درس آموزى و نه نقد و تحليل مى باشد بلكه در پى آنيم تا ريشه هاى كهن و پر دامنه مسايل مربوط به دولت و مردم همسازيها و ناهمسازيها

بايدها و نبايد را بنماييم و يادآور شويم كه عمر دراز اين مباحث نشانگر اهميت و حضور هميشگى آنها در حيات اجتماعى بشر است و نبايد سياستمداران و مصلحان از آنها غافل باشند.

اين بحث بحثى است پردامنه و بى پايان و مواجه با مسايل جديد و نيازمند پاسخهاى بايسته و نو.

نمودهاى انديشه سياسى در جهان اسلام

انديشه سياسى در متن انديشه عبادى و دينى اسلام نهفته است.

(يا ايّها الذين آمنوا اطيعوا الله واطيعوا الرّسول واولى الامر منكم.)10

(انّما وليّكم الله ورسوله والذين امنوا الذين يقيمون الصلاة ويوٌتون الزكاة وهم راكعون.)11

(قال انّى جاعلك للنّاس اماماً قال: ومن ذرّيتى قال: لاينالُ عهدى الظالمين.)12

(يا داود انّا جعلناك خليفة فى الارض فاحكم بين الناس بالحقّ.)13

آيات و روايات در اين زمينه بيش از آن است كه در اين نوشته حتّى بدانها اشاره شود.

بسيارى از آنها هنوز به شكل مجموعه اى منظم استقصا نشده است امّا كتابهاى فقه سياسى به بخش مهمى از اين مدارك توجّه داشته و به تفسير و تحليل آنها پرداخته اند. سيره پيامبر اكرم (ص) در مراحل آغازين شكل گيرى جامعه و حكومت اسلامى خود نمايانگر شكل خاصّى از نظام و سيستم حكومتى است. مسوٌوليتهايى كه شخص پيامبر (ص) به عنوان رئيس و مدير جامعه اسلامى بر عهده گرفته بود: فرماندهى سپاه عزل و نصب فرماندهان و قضات تعيين سفيران گردآورى زكوات و مصرف آنها در زمينه هاى مختلف نظارت بر انفال اجراى حدود و نظارت بر آن تنظيم روابط گروههاى مختلف اجتماعى و ملّيتها سياستگذارى درباره دفاع جنگ و صلح و... در مجموع ترسيم كننده يك نظام سياسى است.

در اين ميان دو مشكل اساسى وجود دارد:

1 . كوتاهى دوران اقتدار حكومت اسلامى در عصر پيامبر(ص) و مصادف شدن آغاز رشد و شكوفايى امّت اسلامى با رحلت آن گرامى.

2 . پيدايش اختلاف و دوگانگى در صفوف متّحد جامعه در پى رحلت رسول خدا به خاطر تعيين خليفه و جانشين براى پيامبر(ص).

اين دو موضوع مهم در زمانى نه چندان طولانى مشكلات بزرگى را برى حاكميّت و كيان معنوى و نيز سياسى اسلام پديد آورد.

تحليل اين موضوع نيازمند مجالى است گسترده امّا بيان همين نكته كافى است كه پس از گذشت دو دهه گروه هاى اجتماعى عليه شيوه حكومتى خليفه دست به شورش و اعتراض مى زنند و بالاتر از آن سوّمين خليفه عثمان بن عفّان را در خانه اش به قتل مى رسانند و در پى آن جنگهاى داخلى يكى پس از ديگرى رخ مى نمايد و نابسامانيها و ناهمسازيها شدّت مى يابد.

معاويه كه قبلاً به عنوان نماينده حكومت مركزى بر شام حكم مى راند به استقلالِ قدرت و جبهه گيرى در مقابل حكومت مركزى مى انديشد.

محمد رشيد رضا نويسنده تفسير المنار در كتاب: الخلافة و الامامة العظمى بر اين عقيده است كه انحطاط جوامع اسلامى معلول كوتاهى و تقصير مسلمانان است و نه زاييده تفكّر و فرهنگ دينى. معتقد است كه سقوط مسلمانان در صحنه هاى سياسى و اجتماعى از زمان معاويه آغاز شد زيرا درآن هنگام كه براى جانشين ساختن پسرش يزيد و به خلافت رساندن وى به زور و پول متوسّل شد سنّّت كرسوس و سزار را جانشين سنّت پيامبر(ص) و اصحاب وى كرد.)14

به هر حال جامعه اسلامى از نخستين مراحل شكل گيرى مواجه با تضادّهاى اجتماعى در رويارويى هاى عقيدتى و نبرد قدرت ميان سلسله ها و ضعف نارسايى مديريت و ناهمسازى مردم و حكومت و آشوبها بوده است.

كافى است كه نگاهى به فهرست انقلابها نهضتها و آشوبهاى سياسى و اجتماعى قرن اوّل و دوّم هجرى بيفكنيم و بى ثباتى بى كفايتى و استبداد بيشتر حاكمان را دريابيم 15 و دركنار اين هم نگاهى به خصلتهاى متفاوت نژادها در برابر تحوّلات اجتماعى و خضوع يا ستيز آنان در برابر استبداد داشته باشيم تا به راز بسيارى از

پيچيدگيهاى مسايل سياسى ملل اسلامى دست بيابيم و گذشته را چراغ راه آينده قرار دهيم و آينده را بر ملاك تجربه هاى گذشته پيش بينى نماييم.

على (ع) مى فرمايد:

(اِنّ الامور اذا اشتبهت اُعتبرَ آخرها بادلّها.)16

و نيز مى فرمايد:

(اِستَدلّ على مالَم يكن بما قد كان فانّ الامور اشباه.)17

تدبيرها در رفع نابسامانيها و ناهمسازيها

در اين ميان عالمان و صاحب نظران و دست اندركاران علم و سياست هركدام به تناسب بينش و توان خويش به ترميم گوشه اى از كاستيها پرداختند.

آنان كه مشكل جهان اسلام را ازناحيه بى برنامگى مدوّن نبودن قوانين و احكام و مشخّص نبودن وظايف دقيق دولتهاى اسلامى مى دانستند به تدوين وظايف و تنظيم قوانين رو آوردند.

/ 9