بیشترلیست موضوعات شيخ فضلاللّه نوري وزانت علمي شيخ فضلاللّه اتهامات شيخ فضلاللّه نوري! اعدام شيخ فضلاللّه نوري اعضاي دادگاه اعدام شيخ فضلاللّه تصفيه حساب با روحانيت توهين به جنازؤ شيخ فضلاللّه چرا با شيخ فضلاللّه اينگونه رفتار كردند؟ توضیحاتافزودن یادداشت جدید همانگونه كه گفتيم انقلاب مشروطه نقطه عطفي در تاريخ سياسي كشور ماست. كشور به انقلاب مشروطه به قولي از مرحلؤ ديكتاتوري به مرحلؤ مشروطه قدم گذاشت و از خودكامگي رها گشت. ولي به نظر نگارنده انقلاب مشروطه دورؤ ديكتاتوري سنتي را به ديكتاتوري مدرن تبديل نمود.انقلاب مشروطه باورهاي مذهبي مردم را به سُخره گرفت و با برنامهريزي زمانبندي شده كه قدرتهاي استكباري تنظيم كرده بودند، به تدريج مردم را از اسلام سياسي جدا كرد و وارد مرحله سكولاريسم نمود.جرم شيخ فضلاللّه اين بود كه دست دشمن را خوانده بود و ميدانست كه قصد لندن در حمايت وسيع از مشروطهخواهان در حقيقت دفاع از تز حكومت منهاي اسلام است. وگرنه لندن كه در قلمرو استعماري خويش سختترين و خونينترين و بيرحمترين حكومتها را به قدرت رسانده است چگونه ممكن است از مشروطه حمايت كند. شيخ فضلاللّه كه خود با دقت از برنامههاي عوامل لندن در تنظيم قانون اساسي پي برده بود و وحشت آنها را به هنگام تدوين قانون اساسي از اسلام و روحانيت مشاهده نموده بود به خوبي ميدانست كه سران مشروطه جز به منافع درازمدت انگليس به چيز ديگري نميانديشند.شيخ فضلاللّه به خوبي مشاهد ميكرد كه نهضت شكوهمندي كه به رهبري علمأ براي محدود كردن قدرت شاهان خودكامه به راه افتاده بود و به پيروزي چشمگيري هم انجاميد چگونه توسط گروهي دينستيز و اسلامگريز به اعوجاج كشيده شد و عرصه را بر دينمداران تنگ كرد. شيخ فضلاللّه ميديد كه علمأ اعلام نجف و تهران و ساير شهرهاي ايران يك زبان، تندروي سكولارها را در تدوين قانون اساسي رد كردند و نوشتند: كه مجلس شوراي عمومي منافي با قواعد اسلام است و ما مسلمانان ابداً راضي نميشويم كه وهني به اسلام و دين ما برسد و در مقابل احكام اسلاميه، شاه و رعيت يكسان است و بر همه لازم است حفظ دين و آيين شريعت حضرت سيدالمرسلين..." اين نامه را حدود سيصد تن از علمأ و مجتهدان برجسته مهر و امضأ نموده بودند.25شيخ فضلاللّه به نحوي متوجه بود كه تقيزاده كه پرچمدار سكولاريسم شده است مورد حمايت همه عناصر ضد دين اعم از دربار و درباريان و عناصر مختلف دينگريز قرار ميگيرد. لندن نيز بيشرمانه از وي حمايت ميكند. در آن هنگام كه علماي نجف او را را تكفير كردند لندن او را به آغوش ميكشد و شديداً از وي جانبداري مينمايد...در اينجا براي آنكه از مسايل سياسي زندگي شيخ فضلاللّه چيزي فروگذار نشده باشد به طور خلاصه علت ملاقات شيخ با محمدعليشاه در دورؤ استبداد صغير را مينگاريم: به قول مرحوم شوشتري:مرحوم شيخ فضلاللّه در مدتي كه محمدعليشاه در باغشاه سكونت داشت برخلاف ميل و رضايتش يك مرتبه او را به باغشاه بردند و در آن مجلس هم از مذاكرات شيخ، شاه فهميد كه شيخ با اقدامات او و درباريانش مخالف است. وي در ادامه ميگويد:مشيرالسلطنه كه در آن روزگار صدراعظم بود براي رفع اختلاف دربار با وي به منزل وي رفت و پس از مذاكرات زيادي كه با شيخ كرد مايوس از منزل شيخ خارج گرديد. حتي در مراجعت به حاجي علياكبر بروجردي اظهار كرد كه اين رفتار حضرت آقا با شاه و ما بدتر از رفتار سيدين مسندين (بهبهاني و طباطبايي) است.26 تصور محمدعليشاه اين بود كه ميتواند شيخ فضلاللّه را كه مخالف مشروطه شده به خود نزديك كند. حال آنكه از نظر شيخ مشروطه غيرمشروعه با حكومت محمدعليشاه تفاوت چنداني نداشت.