شيخ فضلاللّه اولاً مردي بود كه احتياجي به گرفتن مال از ديگران نداشت. به نسبت آنكه در مازندران علاقؤ ملكي و درآمد منظم داشت. ثانياً خوب درس خوانده بود و تا زماني هم كه زن و فرزند داشت در عتبات درس ميخواند و خيلي خوب مراتب اجتهاد را گذرانده بود. ثالثاً باهوش و حضور ذهن بود و اغلب در موقع ترسيم مُهرش به اوراق قبل از آنكه به ثبتهاي خود رجوع كند از خاطرهاش كمك ميگرفت و حاصل خاطرهاش در اين امور به آنچه ثبت شده بود مطابقت داشت. رابعاً به سبب آنكه كمي متعيّن زندگي ميكرد، و باسواد و مجتهد جامعالشرايط شناخته شده بود، تمام رجال و اولياي امور و پادشاهان و اقران و آشنايانش به او به نظر اعزاز و احترام نگاه ميكردند. اين اوصاف او را فردي ممتاز و لازمالاحترام نموده بود. اين صنعت را هم بايد اضافه نمايم كه بسيار در ابراز عقايدش شجاع و بيباك بود. مطلقاً از اين لحاظ برخلاف روحانيان معاصرش محافظهكار نبود و ملاحظه قدرت روز را نمينمود.10بهرحال از طلاب علوم ديني از مجلس درس وي سود ميبردند و گويا در آن تاريخ از همگنانش، حوزه درس شايستهتري دارا بودند و شخصيتهايي همچون شيخ عبدالكريم حائري يزدي (موسس حوزه علميه قم) از او بهره بردهاند.11