شیخ فضل ‏الله نوری نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شیخ فضل ‏الله نوری - نسخه متنی

علی محمد بشارتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


انگليسي‏ها اعدام او را مي‏خواستند و يپريم‏خان ارمني را به اين كار تشويق كردند. قصدشان اين بود كه مجازات شيخ فضل‏اللّه علني و آشكار باشد تا موجب عبرت مردم گردد. مي‏خواستند كاري كنند كه علمأ و روحانيت ديگر مجالي براي دخالت در امور كشور نداشته باشند و اصولاً زمينه‏اي براي مبارزات سياسي كه لاجرم منافع نامشروع استكبار جهاني را به خطر مي‏اندازد، براي علمأ باقي نماند. تا قدرت‏هاي سلطه‏گر نفس راحتي بكشند و راه پيشبرد و مطامع دشمنان اسلام در ايران باز باشد و هر كاري آنها بخواهند انجام دهند. وقتي روحانيت را اين‏گونه از دور خارج كردند غيرروحاني را به تسليم وادار كردن كار دشواري نيست.14

پس از شهادت شيخ فضل‏اللّه، علماي مشروطه‏خواه و ياران شيخ مانند حاج خمامي از علمأ و مجتهدان گيلان، با گلولؤ مشروطه‏خواهان از پاي درآمد. همچنين فاضل قزويني و آقا شيخ جليل سنقري و آقا ميرزا محسن خاتون آبادي و آقا ميرزا ابراهيم خويي و برخي سادات سرخاب و محله شتربانان تبريز به شهادت رسيدند.15

سيد ميرهاشم تبريزي رئيس انجمن اسلاميه تبريز در ميدان توپخانه تهران در سن 45 سالگي به دار آويخته شد.16

عجيب اينكه پس از اعدام شيخ فضل‏اللّه، عوامل استكبار كه از علمأ و روحانيون ناراضي بودند و اصولاً علما را مخالف سلطه اربابان خود مي‏ديدند در سال 1328 هجري قمري يعني يكسال پس از اعدام شيخ، مرحوم آيت‏اللّه سيد عبداللّه بهبهاني از پيشتازان انقلاب مشروطيت را هم كشتند. رهبر گروهي كه سيد عبداللّه را به شهادت رساندند حيدر عمو اوغلي بود. هدايت اين گروه را كه به "كميتؤ دهشت" معروف شد تقي‏زاده به عهده داشت.17

اتهام سيد عبداللّه بهبهاني مخالفت با اصول مشروطه نبود بلكه سيد عبداللّه با سكولاريسم مخالف بود. نهضتي كه پس از انقلاب مشروطه توسط ايادي انگليس در ايران به راه افتاده بود و حرث و نسل را از بين مي‏برد، سكولاريسم بود كه داشت با سرعت فراگير مي‏شد. اين بار سيدعبداللّه در مسير سكولاريسم ايستاده بود. او را هم بايد از پيش رو برمي‏داشتند.

ناامني، هرج و مرج، نااميدي، ارعاب، تهديد، قتل ضرب و جرح و دزدي... از يكطرف، ملكوك كردن افراد موثر و محترم، انتشار شبنامه و روزنامه بر عليه رجال و شخصيت‏هاي روحاني و غيرروحاني چنان وضع آشفته‏اي در كشور به وجود آورده بود و چنان سايه شوم ياس و ابر بدبيني و بي‏ديني بر همه‏جا گسترده شده بود كه ديگر كسي جرات اسم بردن از مشروطؤ مشروعه جرات دفاع از اسلام و تمسّك به اسلام و اجراي مراسم اسلامي را نداشت.18

نخستين حملات روشنفكران وابسته و فرنگي‏مابان دين‏فروش و سكولارهاي وطني كه ابتدا متوجه قليلي از روحانيت بود رفته رفته بالا گرفت. اما پس از شهادت شيخ فضل‏اللّه، با طرح شعار جدايي دين از سياست!! تمامي روحانيون را هدف تيرهاي زهرآگين خود كردند.

/ 15