خلاصه درس
واژه فـلسـفـه از (فـيـلوسـوفـيـا) مـشتق شده است و به معناى دوستدار دانايى است . فيلسوفان بـزرگ يـونان ، چون فيثاغورث ، سقراط، افلاطون و ارسطو، در برابر سوفسطاييان ، خود را فـيـلسـوف
نـامـيـده انـد. سـوفـسـطـايـيـان كـسـانـى بـوده انـد كـه در اسـتـدلال هـاى خـود بـه انـواع
مـغـلطـه و تـحـريـف مـى پـرداخـته ، ولى خود را سوفيست ، يعنى (دانشمند)، مى خوانده اند.فلسفه ميان مسلمانان به دو معناى (عام ) و (خاصّ) به كار رفته ؛ در معناى عام براى مطلق علوم و دانـش
هـاى عـقـلى ، در برابر علوم نقلى و وضعى اطلاق شده است ، ولى در معناى خاصّ و (غير مـتـعارف )، همان
(فلسفه اولى ) و (فلسفه حقيقى ) است كه از نظر فيلسوفان مسلمان ويژگى هايى نسبت به ديگر علوم دارد و
موضوع آن (موجود بما هو موجود) است .فـلسفه در عصر نوين و در اصطلاح فيلسوفان اروپايى به معانى پرشمار و گوناگونى به كار رفته است كه
تسميه فلسفه بدان ها به گونه اشتراك لفظى است .