تـحـليـل عـلّيـّت
در تـحـليـل عـلّيـّت ، عـيـن ربـط بـودن مـعـلول بـه عـلّت تـبـيـيـن مـىگـردد و ثـابـت مـى شـود كـه ارتـبـاط عـلّت و معلول ، از نوع (اضافه اشراقيه ) است نه اضافه مقولى .
تـحـليـل مـنـاط نـيـازمـنـدى مـعـلول بـه عـلّت
ايـن مـسـاءله از مـسـائل مـهـم علّيّت است و درآن ، ملاك نيازمندى معلول به علّت از ديدگاه حسّى ، عقلى ، كلامى و فـلسـفـى تـبـيـيـن گـشـتـه و
نـظـر حـكـمـت مـتعاليه ، كه (فقر وجودى ) يا (امكان فقرِى ) است ، برگزيده شده است .
سـنـخـيـّت عـلّت و مـعـلول
يـكـى از قـوانـيـن مـهـم ، كـه از اصـل عـلّيـّت فـراهـم مـى آيـد،(اصـل سـنخيّت ) است . اين قانون در فلسفه به قانون (الواحد) مـشـهـور اسـت كـه بـنـابـرايـن ، صـدور
كـثـيـر از واحـد و صـدور واحـد از كـثـيـر محال است . براى اثبات اين قانون ، دو دليل حسّى (
استقرايى ) و عقلى اقامه شده است .
ضـرورت عـلّى و مـعـلولى ( جـبـر عـلّى و مـعـلولى )
ايـن اصل ، يكى ديگر از اصول منتج از اصل كلّىعلّيّت است . فلاسفه مسلمان گفته اند: (اَلشَّى ءُ ما لَمْ يـَجـِبْ لَمْ يـُوجـَدْ.) ايـن قـانـون را
( انـفـكـاك نـاپـذيـرى معلول از علّت تامّه ) و (ترتّب معلول بر علّت تامّه ) نيز مى گويند.
4 ـ اقسام علّت
فلاسفه مسلمان به پيروى از ارسطو، علّت هاى مؤ ثر در اشيا را به علّت هاى داخـلى وخـارجـى تـقـسـيم كرده اند. علّت هاى داخلى همان علّت مادّى و علّت صورى اند و علّت هاى خارجى ،
عبارت از علّت فاعلى و غايى است .