بـايـد بـبـيـنـيـم چـگـونـه ايـن ويـژگـى در مـيـان افـرادى كـه در جـبـهـه حـق و هـمـراه حـق انـد شكل مى گيرد و عاملى مى شود تا در ميان افراد جبهه واحد و داراى هدف و آرمان واحد برخى به پايمال نمودن و ضايع نمودن حق رفيق و همراه خود پرداخته و نه تنها در مقابلش جبهه گيرى كنند، كه تا سر حد قتل و نابودى او پيش روند.(بايد توجه نمود، عوامل روانى موجود در يك جبهه واحد كه موجد تضادميان افراد همرزم و همگام مـى گـردد و مـوجـب مـى شـود كـه دوسـتـى بـر دوسـت ديـگـر اجـحاف و ظلم كند يا حقش را غصب و پايمال كند و حتى به جبهه گيرى منفى و خيانت به راه خويش وادارد...، اين است كه گاهى عظمت هـاى يـك دوسـت، احـساس حقارت هايى را در دوست ديگر به وجود مى آورد... وقتى در يك جمع يا جـامـعه و در يك نهضت، ناگهان چهره اى خيره كننده طلوع مى كند و نصاب ارزش ها را به سرعت از سـطح موجود بالا مى برد، چهره هاى درخشان تحت الشعاع قرار مى گيرند و احساس مى كنند كـه او عـقـبـشـان زده اسـت، ايـن احـساس حقارت حاصله، بذر كينه و (حسادت ) را در جان آن ها مى ريزد.)(148)عـلى (ع )، در جـمـع يـاران پـيـامـبـر(ص ) داراى چـنـيـن وضـعـيـتـى اسـت، او داراى فـضـايـل بـسـيـارى اسـت كـه هـيـچ كـدام از اصـحـاب پـيـامـبـر(ص ) در ايـن فـضـايـل نـمـى تـوانـنـد بـا او شـريـك شـونـد. قـرآن بـر ايـن فضايل صحّه گذاشته و به خاطر نفس وجود ويژگى هاى برجسته در او، او را به عنوان ولىّ و پـيـشـواى بـعـد پـيـامـبـر(ص ) تـعـيـيـن مـى كـنـد، امـّا هـرگـاه در فـضـيـلت عـلى (ع ) پـيـامـى نـازل و از جانب پيامبر(ص ) ابلاغ مى گردد، و يا خود پيامبر(ص ) به منقبتى از مناقب او اشاره مـى كند، موجى در ميان همراهان او و در مواردى در ميان نزديك ترين افراد به او، ايجاد مى شود. در اينجا به مواردى اِشاره و نتايج آن را مورد ملاحظه قرار مى دهيم.