رَيّان بن صَلْت مى گويد: به امام رضا(ع ) عرض كردم : آيا صاحب اين امر تو هستى ؟ فرمود:مـن صـاحـب امـر هـسـتـم ، امـّا آن كـس نـيـسـتـم كـه زمـيـن را از عدل و داد پر مى كند آن گونه كه از ستم پر شده است ؛ چگونه من همو باشم با ضعفى كه در انـدامم مشاهده مى كنى ، در حالى كه وقتى قائم خروج كند، در سن پيرمردان و در سيماى جوانان اسـت ، بـدنى نيرومند دارد، بگونه اى كه قويترين درخت را مى تواند با دست از زمين بركند... او چـهـارمـيـن از فرزندان من است ، خداوند او را از ديده ها مى پوشاند تا روزى كه آشكار شده ، زمين را از عدل و داد پر كند، همان گونه كه از ظلم و جور پر شده است .(101)
10 ـ امام جواد(ع )
عـبـدالعـظـيـم حـسـنى گويد: به امام جواد(ع ) عرض كردم : اميدوارم قائم خاندان محمد(ص ) شما بـاشى ، همان كسى كه زمين را از عدل و داد پر مى كند، آن سان كه از ظلم و جور پر شده است . فرمود:اى ابوالقاسم ، همه ما (امامان ) قائم به امر خدا و هدايتگر مردم به سوى دينش هستيم ، ليكن آن قـائمـى كـه خـداونـد تـوسـط او زمـيـن را از لوث وجـود كـافـران پـاك مـى گـردانـد و از عـدل و داد پـر مـى نـمـايـد، كـسى است كه ولادتش از مردم پوشيده مى ماند و شخص او از ديده ها پـنـهـان مـى شـود و بـر مـردم حـرام اسـت نـام (مـخـصـوص ) او را بـبـرنـد، او هـمـنـام و هـم كـنـيه رسول خداست ... .(102)
11 ـ امام هادى (ع )
اَبى دُلْف مى گويد؛ از امام على النقى (ع ) شنيدم كه فرمود:امـام و پـيـشواى بعد از من فرزندم حسن است و بعد او فرزندش قائم (عج ) است ، همان كسى كه زمين را از عدل و داد پر مى كند آن گونه كه از ظلم و جور پر شده است .(103)
12 ـ امام عسكرى (ع )
موسى بغدادى مى گويد: از امام حسن عسكرى (ع ) شنيدم كه فرمود:گويا شما را مى بينم كه در مورد جانشين بعد از من اختلاف داريد. آگاه باشيد هر كه به امامان بـعـد از رسـول خـدا عـقـيـده مند باشد، ولى امامت فرزندم را انكار نمايد، همانند اين است كه به نـبـوت تـمـام پـيـامـبـران و رسـولان اقـرار كـنـد و مـنـكـر نـبـوت رسول خدا باشد (چنين فردى در حقيقت منكر همه پيامبران است )؛ زيرا پيروى از آخرين امام ، مانند پيروى از اولين امام است و آن كه آخرين امام را انكار نمايد، همانند اين است كه اولين امام را منكر شـده اسـت . آگاه باشيد، فرزندم غيبتى خواهد داشت كه مردم در آن (نسبت به امامتش ) به شك مى افتند، جز آنها كه خداوند حفظشان كند.(104)گـفـتـنـى اسـت كـه روايـات اهـل بـيـت (ع ) در زمـيـنه امامت حضرت مهدى (عج ) فراوان وبيش از حد شـمـارش اسـت ؛ آنـچـه ذكـر شـد، نـمـونـه اى مـخـتـصـر، گـويـا، صـريـح و روشـن اسـت و تاءمل در آنها اين مطلب را اثبات مى كند كه امامان (ع ) عنايت خاصى داشتند كه امامت حضرت مهدى (عـج ) در جـامـعـه مطرح شود تا خاتميت وصايت را اعلام كنند، آنان همچنين از فتنه هايى كه ممكن اسـت دامـنگير مردم زمان غيبت شود، خبر داده اند تا آنان هشيار گردند و فريب شياطين جن و انس را نـخـورده و در امـامـت امـام غـايـب (عج ) تشكيك ننمايند. از اين رو هر بار كه شيعه اى به امام زمان خـويـش مـراجـعـه و از ظـهـور حـضـرت مـهـدى (عـج ) سـؤ ال مى كرد، آن امام با دلدارى او و بيان مطالبى در مورد آن حضرت موجب آرامش وى مى گرديد و روحـيـه امـيـد و انتظار را در وجود او تقويت مى كرد و با عبارات گوناگون ، بر حتميت و