ke
) ؛فيزيكدان آمريكايي): «اين ترس وجود ندارد كه دانشمندان هرگز
بتوانندنياز به خدا را حذف كنند... هر قدر هم كه ما اين قضيه را پيگيري كنيم،همواره،
چيزي ميماند كه توضيح داده نشده است. خلقت، به قوانينطبيعت بستگي دارد و
پيدايش آن بدون قوانين امكانپذير نبوده است.چه كسي اين قوانين را خلق كرده
است؟ ترديدي نيست كه همواره به يكخدا نياز هست».(86)
جمعبندي و نتيجه
بعد از تكوين علم جديد، و بهويژه، با بروز آثار عملي آن، اعتماد برتوانايي آن بيشتر وبيشتر شد، به طوري كه علم و روشهاي آن، معيارسنجش اعتبار ساير اقسام دانش گرديد.چون دين و فلسفه و ... از علم،اعتباري كسب نميكردند،ناگزير، تحتالشعاع علم
قرارگرفتند. در نيمهاول قرن بيستم، رونق بعضي فلسفههاي ضدّ متافيزيك،
نظيرپوزيتيويسم منطقي نيز مزيد بر علّت شد و محيطهاي علمي بيش ازپيش از افكار ديني و
متافيزيكي خالي شد به طوري كه حتّي هم اكنوندر بسياري از محافل علمي سخن از خدا
يا دين گفتن برخلاف مُد تلقّيميشود.در چند دهه اخير، حدّت نگرش ضدّ ديني و ضدّ خدايي به دلايلزير، كم شده است، زيرا:اوّلاً: توانايي علم در پاسخگويي به همه پرسشهاي ضروري بشر،مورد ترديد قرار
گرفتهاست. دوم: جوامع ديني كوشيدهاند كه با مجهزشدن به سلاح علم و همسازي دين
با علم ، دست كم سازگاري اين دو رانشان دهند. با اين همه، هنوز در بسياري از محافل
علمي بعضيفيزيكدانان اصرار دارند كه در تعبير نظريههاي فيزيكي به ويژه،نظريههاي
كيهانشناختي از تعابيري كه به نقش خدا در خلقت جهاناشاره ميكنند، بپرهيزند و
جهان را خودزا و خودكفا تلقّي كنند.از جمله، نورث J.D.No
th)؛ فيزيكدان) اصرار دارد كه به جاي واژهخلقت، تعبيرهاي ديگري
مانند اوّلين حادثه يا رخداد خودبه خود رابكار برد(87)؛ و فيزيكدان كيهان شناس ديگر،
گرونبام (A.G
un
anm)،مسئله «خلقت» را شبه مسئله ميداند و از اين رو، سؤال «آيا جهان
مبدأزماني داشت؟» را پرسشي صحيح ميداند و سؤال «آيا جهان خلقتيداشت؟» را شبهِ
سؤال تلقّي ميكند. گرونبام ميگويد: «من معتقدم كهنقض بقاي مادّه انرژي با
اصطلاحي مانند افزايش مادّه توصيف ميشودنه با واژه خلقت».(88)از طرفي، فيزيكدان ديگري بر اين باور است كه در يك نشريه فيزيكنبايد نام «خدا» را
آورد، زيرا واژههايي نظير خدا، خوشتعريف نيستند ودر نتيجه، جايي در يك مجلّه فيزيك
ندارند.(89)دربرابر آنان، فيزيكدانان متديّن در اثبات مبدأ الهي جهان، به نظم وزيباييِ مشهود
در جهان توجه ميكنند و آن را حاكي از وجود خداونددانا و توانا ميدانند و نيز بر
محدوديتهاي علم در پاسخگويي بهپرسشهاي اساسيِ بشر تأكيد ميكنند. پس، به شيوههاي
گوناگون، بهسطوح بالاتري از علم تجربي اشاره ميكنند كه توجيهي عقلاني ازتوفيق
علم به دست ميدهد.نكته جالب در اين مناقشات اين است كه بسياري از منكران مبدأ الهيجهان، بر الگوها
و نظريههايي تأكيد كردهاند كه بسيار بحثانگيز ومناقشه پذيرند. براي روشن شدن مطلب،