1. ديدگاه‌ منكران‌ خدا - فیزیکدانان غربی و مسئله خداباوری نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فیزیکدانان غربی و مسئله خداباوری - نسخه متنی

مهدی گلشنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

به‌ گفته‌ نومَن‌(26) (Naumaann؛ فيزيكدان‌ آمريكايي‌): «من‌ باورمي‌كنم‌ كه‌ خدا مجموعه‌ جهان‌
است‌ كه‌ مشتمل‌ است‌ بر اصول‌ علمي‌،مادّه‌، انرژي‌ و تمام‌ اشكال‌ حيات‌».(27)

از ديد بعضي‌ از كيهان‌شناسان‌، وقتي‌ درباره‌ خداي‌ خالق‌ صحبت‌مي‌كنيم‌، او به‌ صورت‌
قانوني‌ مطلق‌ كه‌ حاكم‌ بر مِهبانگ‌ است‌ ظاهرمي‌شود. امّا اكثر بيشتر خداباوران‌، او را
موجودي‌ متعال‌ و ماوراي‌طبيعت‌ تلقّي‌ مي‌كنند. در اين‌ بخش‌، منظور ما از اعتقاد به‌ خدا،
همين‌معناي‌ اخير است‌.

در اعتقاد به‌ خدايي‌ كه‌ موجودي‌ متعال‌ و فوق  طبيعت‌ است‌، سه‌ديدگاه‌ وجود دارد:

1. ديدگاه‌ منكران‌ خدا

منكران‌ براين‌ باورند كه‌:

اولاً

براي‌ اثبات‌ وجود خدا، هيچ‌ شيوه‌اي‌ وجود ندارد. به‌ گفته‌ پَجِلز(Pagels؛ فيزيكدان‌
آمريكايي‌): «هيچ‌ شاهد علمي‌ بر وجود خالق‌ جهان‌طبيعت‌ و اراده‌ يا غايتي‌ وراي‌ قوانين‌
شناخته‌ شده‌ طبيعت‌ نداريم‌».(28)

دوم

‌علوم‌ به‌ تنهايي‌ مي‌تواند به‌ تمام‌ سؤالهاي‌ ما پاسخ‌ دهد. به‌ قول‌بونر (W.Bonne
؛
فيزيكدان‌ انگليسي‌): «كار علم‌ اين‌ است‌ كه‌ براي‌ تمام‌حوادث‌ جهان‌ واقعي‌، تبيينهايي‌
عقلاني‌ فراهم‌ كند. اگر دانشمندي‌ درتوضيح‌ چيزي‌، به‌ خدا متوسّل‌ شود، از حرفه‌ علمي‌ خود
دور شده‌است‌. اگر نتواند مسئله‌اي‌ را تبيين‌ كند، بايد از داوري‌ درباره‌ آن‌ بپرهيزد وبايد
باور كند كه‌ نهايتاً براي‌ آن‌ تبيين‌ عقلاني‌ خواهد يافت‌».(29)

سوم‌

جهان‌ طبيعت‌، خودكفاست‌ و نيازي‌ به‌ ماوراي‌ طبيعت‌ ندارد.چنان‌ كه‌ وَينبرگ‌
مي‌گويد: «به‌ نظر من‌، اين‌ بسيار مهّم‌ است‌ كه‌ مامي‌توانيم‌ جهان‌ را ــ هم‌ در
زيست‌شناسي‌ و هم‌ در علوم‌ فيزيكي‌ ــبه‌گونه‌اي‌ تبيين‌ كنيم‌ كه‌ نيازي‌ به‌ دخالت‌ خدا
نباشد».(30)

ديدگاه‌ اين‌ فيزيكدانان‌، آن‌ است‌ كه‌ جهان‌ خودبه‌خود پديد آمده‌ است‌و بايد قوانين‌
طبيعت‌ را با اِعمال‌ اصل‌ خودسازگاري‌ به‌ دست‌ آورد. به‌قول‌ لينده‌ (A.Linde؛ فيزيكدان‌
روسي‌): جهان‌، هويّتي‌ ازلي‌ وخودزاست‌».(31)

به‌ باور هاوكينگ‌ (S.Hawking ؛ فيزيكدان‌ انگليسي‌): «اين‌ بدان‌معناست‌ كه‌ مي‌توان‌ جهان‌ را
به‌ وسيله‌ الگويي‌ رياضي‌ توصيف‌ كرد كه‌تنها با قوانين‌ فيزيك‌ تعيين‌ مي‌شود»(32) و وقتي‌
در شرايط‌  ديگري‌ از اومي‌پرسند: «در قرن‌ هفدهم‌، نيوتون‌ و كپلر احساس‌ مي‌كردند كه‌ به‌
آثارمنظّم‌، منطقي‌ و زيباي‌ خداوند نظر مي‌افكنند، ولي‌ حالا وقتي‌ كه‌ ما به‌اين‌ معادلات‌
نگاه‌ مي‌كنيم‌، چه‌ مي‌فهميم‌؟»(33) جواب‌ مي‌دهد: «ماهنوز اعتقاد داريم‌ كه‌ جهان‌ منطقي‌ و
زيباست‌، تنها واژه‌ خداوند راحذف‌ كرده‌ايم‌».(34)

وَينبرگ‌ هم‌ همين‌ نظر را دارد: «من‌ به‌ آساني‌، جهان‌ را از نظر زمان‌ ومكان‌، بي‌نهايت‌
فرض‌ مي‌كنم‌ و در مي‌يابم‌ كه‌ كل‌ّ جهان‌، با اصول‌فيزيكي‌ بنيادي‌ سازگار است‌ و اين‌
كه‌ هرچيزي‌ با قوانين‌ فيزيك‌ تبيين‌مي‌شود بدون‌ آن‌ كه‌ از عناصر تاريخي‌ اختياري‌ سود
جويد».(35)

از نظر آنها ايده‌ خدا اصلاً مطرح‌ نيست‌ و بُعد روحي‌ انسان‌ را تجلّي‌فرآيندهاي‌
فيزيولوژيكي‌ مي‌دانند كه‌ در مغز انسان‌ رخ‌ مي‌دهد وحتّي‌بعضي‌ آنها ايده‌ خدا را مانع‌
پيشرفت‌ علمي‌ مي‌دانند. به‌ قول‌ وَينبرگ‌:«تنها هنگامي‌ دانش‌ پيشرفت‌ مي‌كند كه‌ فرض‌
كند هيچ‌ دخالت‌ الهي‌ دركار نيست‌ و نشان‌ دهد كه‌ تا چه‌ حدّ مي‌توان‌ بدون‌ اين‌ فرض‌
موفق‌شد».(36) و به‌ نظر اَتكينز(P.Atkins ؛ شيمي‌ ـ فيزيكدان‌ انگليسي‌):«هدف‌ من‌ اين‌ است‌ كه‌
استدلال‌ كنم‌ جهان‌ مي‌تواند بدون‌ دخالت‌ پديدآيد و نيازي‌ نيست‌ كه‌ به‌ وجودي‌ متعال‌

/ 31