پاسخ اين پرسش بسيار ساده است , بحث بر سر وجود واقعيت است . مادى , واقعيت را در ماده , در آنچه جسم و جسمانى است , در آنچه به نحوى داراى طول , يا طول و عرض , يا طول و عرض و عمق است , در آنچه قابل اشاره حسى است , در آنچه محسوس است , در آنچه زمانى و مكانى است , در آنچه متغير است , در آنچه فانى شونده است و در آنچه محدود و نسبى است محصول ميداند و به واقعيتى ماوراء اين واقعيتها قائل نيست .
اما الهى , واقعيت را در انحصار اين امور نميداند , به واقعيت غير مادى و نا محسوس و مجرد از زمان و مكان و به واقعيت ثابت و جاودانه و مطلق نيز ايمان دارد .
از نظر انديشمند مادى , نظامات و نيروهاى حاكم بر واقعيتها , در انحصار روابط و نيروهاى مادى است و از نظر انديشمند الهى , علاوه بر اين , نظامات و نيروهاى غير مادى نيز وجود دارد كه بر واقعيتها حاكم است .
عليهذا مكتب مادى , چه از نظر واقعيتها و چه از نظر نظامات حاكم بر واقعيتها مكتب انحصار است , اما مكتب الهى از هر دو نظر , مكتب ضد انحصار است .
گريز از طرح صحيح
چيزى كه در اين ميان حيرت آور و پرسش انگيز است , گريز ماديين از طرح مساله به صورت اصلى و حقيقى است , ماديين همواره سعى دارند از طرح مساله به صورت اصلى و حقيقى است , ماديين همواره سعى دارند از طرح مساله به صورت اصلى خوددارى كنند و چهره اصلى را پنهان نمايند . مساله را به صورت ديگر و در چهره ديگر طرح مى نمايند .ماديين معمولا مساله را به اين صورت طرح ميكنند كه مساله اساسى فلسفه اينست كه آيا ماده مقدم است يا شعور ؟ آيا عين مقدم است يا ذهن ؟
آنانكه ماده را مقدم بر شعور , و عين را مقدم بر ذهن مى شمارند گروه