سخنراني اقاي دكتر باقر انصاري در كارگاه آموزشي حقوق بشر : - مشروح اخبار و مقالات بیان شده در کارگاه آموزشی حقوق بشر 1386 نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مشروح اخبار و مقالات بیان شده در کارگاه آموزشی حقوق بشر 1386 - نسخه متنی

امیر نیک پی، اردشیر امیر ارجمند، محمدرضا دولت رفتار، صابر نیاورانی، رضا اسلامی، باقر انصاری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

سخنراني اقاي دكتر باقر انصاري در كارگاه آموزشي حقوق بشر :

موضوع : حقوق همبستگي

همانطور كه مي دانيد حقوق همبستگي نسبت به مباحث ديگر حقوق بشر مبهم است. مباحث حقوق همبستگي ، به علت تازگي در مقايسه با بحثهاي حقوق مدني . سياسي و اقتصادي ، اجتماعي ، فرهنگي كمتر است .

بخش اول : مفهوم حقوق همبستگي

چرا نظريه ي حقوق همبستگي ارائه شده ؟ شامل چه چيزي است ؟ و موافقان و مخالفان آن چه مي گويند؟

نسل سوم حقوق بشر عناوين مختلفي دارد كه يكي از مصطلح ترين آنها حقوق همبتگي است . ده يا پانزده عنوان براي حقوق همبستگي وجود دارد و اين تشتت عناوين مشخص مي كند كه مفهوم حقوق همبستگي دقيقاً مشخص نيست و در مقايسه با نسل اول ودوم حقوق بشر از قوام كمتري برخوردار است.

از مهمترين علل عدم رشد حقوق همبستگي آن است كه كشورهاي توسعه يافته آن را نپذيرفته اند. در صورتيكه همين كشورها مروج نسل اول و دوم هستند ولي به دليل آنكه ذينفع حقوق همبستگي كشورهاي جهان سوم مي باشند . اسناد الزام آوري براي حقوق همبستگي وجود ندارد .

در بحث نسل اول و دوم حقوق بشر به رابطه فرد و دولت توجه مي شود . فرد حق دارد و دلوت تكليف منتها در حقوق همبستگي دولتها و گروهها از حقوق بشر برخوردار هستند و مهمترين تحول آن در حقوق بشر آنست كه مسئوليت را به اين حقوق اضافه مي كند.

اما چرا نظريه ي حقوق همبستگي ارائه شده؟

از مهمترين دلايل آنست كه برخي مسائل ملي ، منطقه اي و بين المللي وجود دارد كه پاسخ به آنها از عهده دولت بر نمي آيد و به صرف رابطه فرد و دولت هدف ما كه حل اين مسائل است بر آورده نمي شود. در نتيجه ناچاريم به خود و دولت موارد ديگري را اضافه كنيم . NGO ها ، گروهها و سازمانهاي بين المللي از مهمترين بازيگران در روابط ملي و بين المللي هستندكه ما نياز داريم براي حل مسائل اين بازيگران را وارد صحنه كنيم .

نكته بعدي آنست كه طرفداران نظريه ي حقوق همبستگي بر اين باورند كه طرفداران نسلهاي اول و دوم حقوق بشر فرد گرا هستند ، آنهم از نوع فرد گرايي افراطي و اين فرد گرايي براي حل مسائل جهان كافي نيست . عقيده برآن است كه زمان نوشته شدن ميثاق ها به علت غلبه امريكاييها و ليبرال ها فردگرايي غلبه پيدا كرده در وضعيت فعلي جهان ، فرد گرايي جوابگو نيست و بايد در عين اصالت فرد ، گروه را هم فراموش نكرد.

ناكافي بودن نسلهاي اول و دوم براي آوردن نيازهاي حقوق بشر باعث شد، بعضي انديشمندان نظريه نسل سوم را ارائه دهند تا خلاءهاي حقوق بشر پر و از جنبه ي شعارهاي نسلهاي اول و دوم كاسته شود. به همين دليل بيشتر طرفداران اين نظريه از كشورهاي جهان سوم هستند.

نظريه ي همبستگي مخالفان جدي دارد . يكي از اين مخالفت ها آنست كه مي گويند موضوع حقوق بشر انسان است و از انسان حمايت مي كند، در حاليكه دولت ، گروه و NGO انسان و بشر نيستند و نمي توانند در زمره حقوق بشر قرار گيرند.

مخالفيني مثل« جك دانلي » معتقدند كه شناسايي حقوق همبستگي باعث مي شود برخي كشورهاي ناقض حقوق بشر ، حقوق همبستگي را وسيله اي براي توجيه بي كفايتي خود قرار دهند.

مثلا از مصاديق بارز حقوق همبستگي ، حقوق توسعه است و كشور براي رسيدن به اين حق لازم است از طرف دولتهاي ديگر و سازمانهاي بين المللي حمايت شود، حال در نظر بگيريند كشور ناقض حقوق بشر مي تواند كوتاهي خود را با حقوق همبستگي توجيه كند و تقصير را بر كشورهاي توسعه يافته بياندازد.

عده اي ديگر از مخالفان معتقدند مصاديق حقوق همبستگي كلي و مبهم هستند. در همه ي حقوق ذينفع و مكلف مشخص است ولي مثلا حق توسعه را در نظر بگيريد اگر همه ي ما در حق توسعه ذينفع هستيم اين حق را چگونه و از چه كسي بايد مطالبه كرد؟ همينطور حق محيط زيست سالم ، آيا مي توانيم فن آوري را از كشورهاي ديگر مطالبه كنيم ؟ در نتيجه موضوع ، مكلف و دارنده حقوق همبستگي مشخص نيست.

دليل بعدي مخالفان حقوق همبستگي آنست كه در دنياي امروز مشكل حقوق بشر فرد گرايي نيست ، مشكل عدم رعايت آن است . در نتيجه با اضافه كردن به حقوق بشر ، تورم اين حقوق بيشتر مي شود و در نتيجه با فهرست بلند بالايي از حقوق بشر روبرو مي شويم كه همه به هم احاطه پيدا مي كنند و جنبه احتمالي يافته و به اميد و آروز تبديل مي شوند.

پس به جاي اضافه بر ليست حقوق بشر همان را اجرا كنيم .

عليرغم ايرادات حقوق همبستگي ، اين حقوق در مجموعه حقوق بشر را خود را باز كرده و استقلال از آن در كشور هاي جهان سوم بسيار زياد است . پاسخ هايي به ايرادات مطرح شده داده شده و موافقان بر اين عقيده اند كه اين مسائل با مقوله دعواي جمعي قابل حل است . بحث آلودگي محيط زيست را در نظر بگيريد ، گاه يك شهر و يك كشور آسيب مي بيند، در بعضي كشورها مثل فرانسه دعاوي شناسايي شده به نام دعاوي جمعي كه لازم نيست در آن مدعي حتماً ذينفع مستقيم باشد، اين مسئله در قانون ما هنوز به رسميت شناخته نشده است ولي در كشورهاي ديگر اشخاصي كه ذينفع و ذي سمت نيستند مثل تشكلها و گاه اشخاص اجازه دارند به وسيله دعاوي جمعي در مسائلي مثل خشونت عليه كودكان كه خشونت عليه صلح محسوب مي شود اقامه دعوا كنند.

در پاسخ به ايراد ديگر مخالفان كه برخورداري دولت را از حقوق بشر باعث افزايش قدرت آن مي دانند ، گفته شده دولتها از حقوق بشر برخوردارند ولي نه در رابطه با شهروندان بلكه با دولتهاي ديگر و سازمانهاي بين المللي بين دولتها مي توانند از دول ديگر و سازمانهاي بين المللي مطالباتي داشته باشند.

در مجموع دلايل موافقان باعث آن شده كه حقوق همبستگي مضمحل نشود و نسل سوم حقوق بشر به وجود آيد.

در مصاديق نسل سوم حقوق بشر ميان انديشمندان اختلاف نظر است ولي حقوق از مصاديق حقوق همبستگي شناخته مي شود كه تحقق آن از عهده يك فرد خارج است . مثل حق بر هويت فرهنگي – حق بر صلح – حق توسعه – محيط زيست سالم – ميراث فرهنگي و حق بر تعيين سرنوشت خود كه براي تحقق آنها نياز به كار NGO ها و سازمانهاست .

از مهمترين مصاديق حقوق همبستگي ، حق صلح است . در مورد معناي صلح در گذشته گفته مي شد زماني كه جنگ خاتمه مي يابد، صلح برقرار مي شود . ولي امروزه مي گوييم وقتي جايي جنگي نباشد ، آنجا صلح برقرار است، ولي پس از آن مشاهده شد كه علي رغم عدم وجود جنگ باز هم در درون جوامعي آشوب و نا امني وجود داشت، پس صلح تعبير مي شود به عدم خشونت .

خشونت ، يعني هر جا انسان و يا دولت به اندازه اي متاثر شود كه فعليت ذهني يا بيروني اش كمتر از پتانسيل و نيروي بالقوه اش شود ، مثلا قانوني كه محروميت ايجاد مي كند ، قانون خشونت زاست . خشونت بر دو نوع است خشونت مثبت و خشونت منفي .

خشونت مثبت : شخص يك اقدام بالظاهر مثبت انجام مي دهد . مثلا فردي تطميع مي شود از حقش صرفنظر كند.

خشونت منفي : مثل وقتي كه شخص مستحق حقي است ولي با فشارهايي كه به وي وارد مي شود از حقش صرفنظر مي كند.

براي ايجاد صلح به مفهوم حقوق همبستگي بايد در روابط فردي ، دولتي و جامعه بين المللي و با تمام بازيگران جامعه بين الملل اقدام شود تا صلحي پايدار و حقوق بشري محقق شود.

در روابط فردي بر اي تحقق صلح ، آموزش مهمترين عامل است ، همانطور كه گفته مي شود جنگها از ذهنها نشـآت مي گيرد، پس براي جلوگيري از جنگها بايد ذهن ها را بشناسيم .

آيا با آموزش مي تواند از خشونت فردي جلوگيري كرد؟ برخي معتقدند نمي توان زيرا خشونت جبر جوامع است و خشونت با آموزش كم مي شود ولي از بين برده نمي شود. اما در روابط مردم و دولت به منظور كاهش خشونت ابتدا بايد آزادي انتخاب سرنوشت شهروندان محترم شمرده شود و به عدم تمركز گرايي قدرت معتقد باشيم . بايد به توزيع افقي قدرت يعني توسعه كانون هاي قدرت اهميت دهيم و به افزايش مشاركت مردم در اجتماعات و كاهش كنترل ها و مداخلات دولت در عرصه هاي سياسي و اجتماعي قائل باشيم .

دولتها به لحاظ پتانسيل صلح به دو دسته تقسيم مي شود:

دولتهاي مبادله گر و دولتهاي اقتدار گرا .

دولتهاي مبادله گر : دولت با مردم بده بستان دارد ، مثلاً جايي كه مردم معترض هستند، يك مقام سياسي براحتي استعفا مي دهد يا بر كنار مي شود، در اين جوامع خشونت پايدار نيست و هرگز انقلاب صورت نمي گيرد.

دولتهاي اقتدار گرا : در اين جوامع تعارض ها و خشونت ها بر اساس زبان و نژاد و قوميت بروز مي كند و بلافاصله پس از بروز گسترده مي گردد ، در اين جوامع پتانسيل صلح بسيار پايين است. براي اينكه صلح در جامعه بين الملل پايدار است.

1 – تسهيل حق مهاجرت و پناهندگي به ويژه از سوي سازمان ملل .

2 – تقويت تدابير حفظ صلح و ايجاد صلح توسط سازمان ملل .

4 - افزايش قدرت واقعي سازمان ملل در صحنه ي جهاني .

5 – افزايش همكاري هاي بين المللي بخصوص در مورد حق توسعه .

براي آنكه صلح جهاني شود، نيازمند اراده ي جمعي هستيم و جان كلام حقوق همبستگي در همين مسئله است .

/ 8