رقیه بنت الحسین (علیهما السلام) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

رقیه بنت الحسین (علیهما السلام) - نسخه متنی

تهیه و تنظیم: عباس جهانشاهی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

استدراکات مؤلف میباشد. یعنی یک عالم در حین نوشتن کتابش به منبع یا دلیل جدیدي دسترسی پیدا میکند، پس از نظر سابقش برمیگردد.
ایشان گفته که بانو شهربانو بعد ولادت امام زین العابدین علیه السلام رحلت کرده است، درحالیکه در مطالب گذشته ما بیان شد که زندگی بانو شهربانو در کتب تاریخی مجمل است، ادله اي بیان کرده ایشان بعد ولادت امام زین العابدین علیه السلام رحلت کرده است و ادلهاي بیان کرده که بانو تا بعد ماجراي کربلا در قید حیات بوده است، طرفین ادله از نظر قوت و ضعف یا مساوي هستند و یا قول به بقاء ایشان تا بعد از واقعه کربلا ارجح است و این اختلافات از آنجا نشأت گرفته که در کتب دست اول قدما هم این اختلاف وجود داشته است.
اما اینکه گفته: جمله "لم یبق الا فلان" در جایی استعمال میشود که فلانی نسل را ادامه داده باشد، درست نیست. چرا که این جمله را به دست هر عربی بدهی چه جاهل و چه عالم و چه نسب شناس، به هیچ وجه این را که ایشان فهمیده، نمیفهمد و این جمله بر فرزندي که حتی یک روز بعد پدرش زنده باشد صادق است. مثلاً در میان کتب انساب گاهی صریحاً کودکی را باقیمانده از طایفه اي میداند (1) درحالیکه بچه عقبی ندارد. ظهورات هر کلامی در آن زبان حجت است.
اما اینکه گفته: بناي ابن فندق بر این بوده که فقط نام فرزندانی را ذکر کند که عقب داشته اند، این هم مردود است چرا که ابن فندق گفته: آوردن فرزندانی که عقب داشته اند اولی است و اولی بودن قاعدهاي، قابل تخصیص است، وقتی بگوید اولی است به راحتی میتواند موارد خلاف را هم بیاورد. عجیب است کسی که این ظرائف در جملات را نمیداند چرا دست به قلم میشود و اینچنین با ضرس قاطع نظر میدهد. ایشان در کتابش حتی مسائل ابتدایی علمی را هم مراعات نکرده است مثل اینکه با ضرس قاطع نتیجه گرفته که رقیه سلام الله علیها وجود ندارد. درحالیکه بر فرض هم که هیچ دلیلی بر وجود رقیه سلام الله علیها نباشد باز هم نمیشود به طور یقینی گفت که آن حضرت در واقع وجود نداشته است چرا که بر فرض قصور ادله در نهایت، رقیه سلام الله علیها مشکوك میشود پس اینکه دلیلی بر بود فلانی نیست، دلیل نیست که او واقعاً نیست. چرا که ما از واقع اطلاعی نداریم. همیشه باید این احتمال را بدهیم که شاید دختري بوده و به ما از طریق کتب قدما نرسیده است. ما در این نحو مسائل فقط به ادله نگاه میکنیم اگر خوب باشد قبول میکنیم و الا به مسئله در حد مشکوك نگاه میکنیم. (2) مضافاً که اگر اثبات چیزي احتیاج به دلیل
دارد نفی آن هم محتاج دلیل است و اینطور نیست که به صرف رد ادله مثبتین، طرف مقابل ثابت شود بلکه در این نحو مسائل هر دو طرف احتیاج به دلیل دارد.
1. فولد محمد بن عبدالرحمن بن الحکم نیفا و ثلاثین ذکرا، لم یبق منهم فی وقتنا إلا صبی واحد من ولد الأصبغ بن الأمیر المنذر بن محمد، إن كان بقي، و أراه قد انقرض. جمهرة انساب العرب: ج 1 ص 43
2. شاید بعض افراد در جواب ما بگویند که ما با اصالۀ العدم حکم به نبود حضرت رقیه سلام الله علیها میکنیم، ما در جواب میگوییم که اصالۀ العدم طریقی براي شناخت واقع نیست.

/ 62