بايد - ماه تمام من نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ماه تمام من - نسخه متنی

مریم حیدر زاده

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید














بايد

بايد به فكر غصه گل ها بود

فكر غروب ساكت يك خورشيد

بايد ز درد آينه ويران شد

از غصه ي سپيده به خود لرزيد

بايد به فكر كوچ پرستو بود

در فكر يك كبوتر بي پرواز

بايد به جاي يك دل تنها بود

آرام و ارغواني و بي آغاز

بايد به حرمت غم يك گلدان

آشفته بود و خم شد و ويران شد

وقتي دلي ز غربت غم تنهاست

بايد شكسته گشت و پريشان شد

بايد ميان خاطره كودك

چيزي شبيه لطف عروسك بود

بايد براي پنجره اي تنها

يك سايبان ز ساقه ي پيچك بود

بايد براي تشنگي يك ياس

زيباتر از تصور باران شد

بابد براي تازه شدن گل داد

تسكين روح خسته ي ياران شد

بايد فضاي نيلي رويا را

گاهي براي پونه مهيا كرد

بايد هواي سرخي رز را داشت

از آسمان ستاره تمنا كرد

بايد ترانه هاي رهايي را

در كوچه هاي عاطفه قسمت كرد

بايد فداي خنده ي يك گل شد

در خوابهاي آينه شركت كرد

بايد به خاطر گل يخ پژمرد

فكر پرنده هاي طلايي بود

بايد سكوت آينه را فهميد

در انتظار صبح رهايي بود

بايد به فكر حسرت شبنم بود

فكر سپيدي غزل يك ياس

فكر پناه دادن يك لاله

فكر غريب ماندن يك احساس

بايد ميان خواب گلي گم شد

آيينه بود و عاشق باراني

بايد شبي ز روي صداقت رفت

در كلبه ي نسيم به مهماني

بايد براي پونه دعايي كرد

زير عبور تند زمان تنهاست

بايد شنيد قصه ي دريا را

تا ديد او براي چه در غوغاست

بايد به فكر عمر شقايق بود

فكر نياز آبي نيلوفر

فكر هجوم ممتد يك اندوه

فك هواي ابري چشمي تر

بايد به فكر زردي دلها بود

فكر حضور دائمي پاييز

فكر غريب بودن شمتي برف

باريدني عجيب و كم و يكريز

بايد براي عاطفه فكري كرد

پشت حصار فاصله ها مانده

آيا كسي به تازگي از احساس

شعري براي تازه شدن خوانده ؟

بايد به فكر رسم نوازش بود

آرام ومهربان و تماشايي

بايد براي عاطفه شعري ساخت

با خانه هاي آبي و رويايي

بايد فشرد دست محبت را

آن گاه آسماني و زيبا شد

وشيد شهد عشق ز يك چشمه

با احترام دريا شد

بايد پناه و پر از احساس

بايد دلي به وسعت دريا داشت

بايد به اوج رفت و براي دل

يك خانه هم هميشه همانجا داشت


/ 50