وعده ي ما لب دريا
روي عكسا گرد و خاكهبيشتر دلا هلاكهقحطي گلاي پونه ست
تقديرا دست زمونه ست
عهد و پيمونا شكسته
رشته ي دلا گسسته
تقويما رو ماه تيره
زندونا پر اسيره
آدما يا همه مردن
يا كه مات و دل سپردن
عصر ما عصر فريبه
عصر اسماي غريبه
عصر پژمردن گلدون
چتراي سياه تو بارون
مرگ آواز قناريمرگ عكس يادگاريتا دلت بخواد شكايت
غصه ها تا بينهايت
دلاي آدما تنگه
غصه هم گاهي قشنگه
چشما خونه ي سواله
مهربون شدن محاله
حك شده روي هر ديواري
كه چرا دوسم نداريخونه هامون پر نرده
پشت هر پنجره پرده
تا دلت بخواد مسافر
تا بخواي عاشق و شاعر
شبا سرد و بي عروسك
دلاي شكسته از شك
زلفاي خيبي پريشون
خط زدن رو اسم مجنون
شهري كه سرش شلوغه
وعده هاش همه دروغه
چشماي خيره به جاده
عشوه هاي نخريده
آسمونا پر دوده
قلب عاشقا كبوده
گونه ي گلدونا زرده
رفته و بر نمي گرده
آدما بي سرگذشتن آهوا بدون دشتن
دفترا بدون امضا ماهيان بدون دريا
تشنه ها هلاك آبن
همه حرفا بي جوابن
نصف زندگي نگاهه
بقيش همه گناهه
خدا رو انگار گذاشتن
رو زمن و بر نداشتن
در و ديوارا سياهه آدرسامون اشتباهه
شب و روزا پر عادت
وقت كه شد شايد عبادت
خدا مال غصه هاته
وقتي غم داري خداته
روي آينه ها غباره
شيشه ي پنجره ي تاره
بغضا بي صدا و كاله
همه از فكر و خياله
قلك خوبيا خاليمهربونيا خياليقفسا پر پرنده لباي بدون خنده
نه شنيدني نه گوشينه گلي نه گلفروشيمرگ جشناي تولد
مرگ اون دلي كه گم شد
خستگي بي اعتمادي
شك و ترديد زياديامتحان مكرر لونه هاي بي كبوتر
مشقامون بدون امضا
اسممون هميشه رسوا
نمره هاي عشقمون تك
بامامون بدون لك لك
همه غايب تو دفتر
مث بالاي كبوتر
خونه ها بدون باغچه
بدون حافظ و طاقچه
نه براي عشق ميلينه كسي به فكر ليليديگه پشت در بسته
كسي بيدار ننشسته
نه كسي نه انتظاري
نه صداي بي قراريواسه عاشقي كه ديره
لااقل دلت نگيره
كاش تو قحطي شقايق
باز بشيم سوار قايق
بشينيم بريم تو دريا
من و تو تنهاي تنها
ماهيا خيلي امينن
نمي گن اگه ببينن
انقدر مي ريم كه ساحلاز من و تو بشه غافل
قايق و با هم مي رونيم
مي ريم اونجاها مي مونيم
جايي كه نه آسمونش نه صداي مردمونشنه غمش نه جنب و جوششنه صداي گلفروششمث اينجا آهني نيست
خوبه اما گفتني نيست
پس ببين يادت بمونه
كسي ام اينو ندونه
زنده بوديم اگه فردا
وعده ي ما لب دريا
صبح پاشو بدون ساعت
كه فراموش بشه عادت
نره از ياد تو زيبا
وعده ي ما لب دريا