قصه مون - ماه تمام من نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ماه تمام من - نسخه متنی

مریم حیدر زاده

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید














قصه مون

دل من روي زيمنه دل تو تو آسمونه

انقدر دوست دارم من كه فقط خدا مي دونه

بيا يه عهدي ببنديم ببينيم كدوم يك
از ما

تا ته جاده ي دنيا بر سر عهدش مي مونه

بعضي قلبا بي ستارن يه ستاره هم ندارن

شايدم ستاره هاشون مث ما تو كهكشونه

برجاي غرور بلندن كه دارن به ما مي
خندن

كاش با هم بريم يه جا كه بر خلاف شهرمونه

يادمه پرسيدم از تو كه مي شه با هم بمونيم ؟

گفتي اين كه دست ما نيست بذارش پاي زمونه

چه بباري چه بتابي چه بخندي چه بخوابي

عزيزم چه فرقي داره واسه اون كه شد ديوونه

نكنه بري يه روزي با يه قايق از كنارم

واسه ي دلم نذاري نه اشاره نه نشونه

مي دونم يه جاي اين عشق خستگي كار مي ده دستت

مرغ عشقمون رو آخر مي كني بي آشيونه

من نمي دونم چي ميشه نمي شه بگذرم از تو

شايد اون موقع ببارم تا شايد بياي به خونه

خلاصه فقط مي خواستم قصمون رو گفته باشم

مي دونم كه آخر عشق با خداي مهربونه

دل من فكراشو كرده كه صبور و باوفا شه

كاش دل تو هم صبور شه اين روزا اگر بتونه

ديگه حرفي نيست عزيزم بجز اشكي كه مي ريزيم

كاش بپرسي راز عشق و از گلاي ناز پونه


/ 50