آيا منشأ اعتقاد به درس ناخواندگي پيغمبر تفسير كلمه " امي " بوده است ؟ - پیامبر امی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پیامبر امی - نسخه متنی

مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

يك سخنراني كوتاهي براي دانش آموزان در اين زمينه ايراد كرد . از نظر علاقه اي كه همان وقت در عموم احساس مي شد و هم از نظر اينكه در سخنان آقاي دكتر سيد عبداللطيف چيزهايي هست كه از يك محقق بعيد است ، ما سخنان ايشان را نقل و نقد مي كنيم .

ايشان مدعي شده اند كه :


1.علت اينكه گفته شده رسول اكرم نه مي خوانده و نه مي نوشته است ، فقط اشتباهي است كه مفسران در تفسير كلمه " امي " كرده اند . اين كلمه در سوره اعراف در آيه 1 و 157 در وصف رسول اكرم آمده است . در آيه 156 مي فرمايد : الذين يتبعون الرسول النبي الامي . آناني كه فرستاده اي را كه پيامبري امي است ، پيروي مي كنند . در آيه 157 مي فرمايد : فامنوا بالله و رسوله النبي الامي . به خدا و فرستاده اش پيامبر امي ايمان بياوريد . ايشان مي گويند مفسران پنداشته اند كه معني " امي " درس ناخوانده است ، در صورتي كه معني " امي " اين نيست .

2.در قرآن آيات ديگري هست كه به صراحت مي فهماند رسول خدا ، هم مي خوانده و هم مي نوشته است .

3.برخي از احاديث معتبر و نقلهاي تاريخي به صراحت خواندن و نوشتن رسول خدا را ثبت كرده است . اينهاست خلاصه ادعاي مشار اليه . ما به ترتيب اين سه قسمت را بحث و انتقاد مي كنيم .

آيا منشأ اعتقاد به درس ناخواندگي پيغمبر تفسير كلمه " امي " بوده است ؟

ادعاي اين دانشمند كه مي گويد منشأ اعتقاد مسلمانان به درس ناخواندگي پيغمبر فقط تفسير كلمه " امي " بوده است بي اساس است ، زيرا : اولا ، تاريخ عرب و مكه مقارن ظهور اسلام گواه قاطع بر درس ناخواندگي پيغمبر است . قبلا توضيح داده ايم.كه وضع خواندن و نوشتن در محيط حجاز ، مقارن ظهور اسلام ، آنچنان محدود بوده است كه نام فرد فرد كساني كه با اين صنعت آشنا بودند به واسطه كثرت اشتهار در متون تواريخ ثبت شده است و احدي پيغمبر را جزء آنان به شمار نياورده است .

فرضا در قرآن اشاره و يا تصريحي به اين مطلب نمي بود ، مسلمين مجبور بودند به حكم تاريخ قطعي قبول كنند كه پيغمبرشان درس ناخوانده بوده است . ثانيا ، در خود قرآن آيه ديگري هست كه از آيات سوره اعراف كه در آنها كلمه " امي " به كار رفته است.

صراحت كمتري ندارد . مفسران اسلامي در مفهوم كلمه امي كه در آيات سوره اعراف هست كم و بيش اختلاف نظر دارند ، ولي در مفهوم اين آيه از نظر دلالت بر درس ناخواندگي پيغمبر اكرم هيچ گونه اختلاف نظر ندارند . آن آيه اين است :.و ما كنت تتلوا من قبله من كتاب ولا تخطه بيمينك اذا لارتاب المبطلون ( 1 ) . تو پيش از نزول قرآن هيچ نوشته اي را نمي خواندي و با دست راست خود ( كه وسيله نوشتن است ) نمي نوشتي . و اگر قبلا مي خواندي و مي نوشتي ، ياوه گويان شك و تهمت به وجود مي آوردند .

اين آيه صراحت دارد كه پيغمبر قبل از رسالت نه مي خوانده و نه مي نوشته است . مفسران اسلامي عموما اين آيه را همين طور تفسير كرده اند . اما مشاراليه مدعي است كه در تفسير اين آيه نيز اشتباه شده است ، مدعي است كلمه " كتاب " در اين آيه اشاره به كتابهاي مقدس است.

از قبيل تورات و انجيل ، مدعي است اين آيه مي گويد تو قبل از نزول قرآن با هيچ كتاب مقدسي آشنا نبودي ، زيرا اين كتابها به زبان عربي نبود ، و اگر آن كتابها را كه به زبان غير عربي است خوانده بودي مورد شك و تهمت ياوه گويان واقع مي شدي . اين ادعا صحيح نيست . " كتاب " در لغت عربي ، بر خلاف مفهوم رايج امروز اين كلمه در زبان فارسي ، به معني مطلق نوشته است ، خواه نامه باشد يا دفتر ، مقدس و آسماني باشد يا غير مقدس و غير آسماني . در قرآن كريم اين كلمه مكرر استعمال شده است : گاهي در مورد نامه اي كه ميان دو نفر مبادله مي شود به كار رفته است ، مانند آنچه درباره ملك

1. عنكبوت / . 48 .

/ 39