1.علت اينكه گفته شده رسول اكرم نه مي خوانده و نه مي نوشته است ، فقط اشتباهي است كه مفسران در تفسير كلمه " امي " كرده اند . اين كلمه در سوره اعراف در آيه 1 و 157 در وصف رسول اكرم آمده است . در آيه 156 مي فرمايد : الذين يتبعون الرسول النبي الامي . آناني كه فرستاده اي را كه پيامبري امي است ، پيروي مي كنند . در آيه 157 مي فرمايد : فامنوا بالله و رسوله النبي الامي . به خدا و فرستاده اش پيامبر امي ايمان بياوريد . ايشان مي گويند مفسران پنداشته اند كه معني " امي " درس ناخوانده است ، در صورتي كه معني " امي " اين نيست .
2.در قرآن آيات ديگري هست كه به صراحت مي فهماند رسول خدا ، هم مي خوانده و هم مي نوشته است .
3.برخي از احاديث معتبر و نقلهاي تاريخي به صراحت خواندن و نوشتن رسول خدا را ثبت كرده است . اينهاست خلاصه ادعاي مشار اليه . ما به ترتيب اين سه قسمت را بحث و انتقاد مي كنيم .
آيا منشأ اعتقاد به درس ناخواندگي پيغمبر تفسير كلمه " امي " بوده است ؟
ادعاي اين دانشمند كه مي گويد منشأ اعتقاد مسلمانان به درس ناخواندگي پيغمبر فقط تفسير كلمه " امي " بوده است بي اساس است ، زيرا : اولا ، تاريخ عرب و مكه مقارن ظهور اسلام گواه قاطع بر درس ناخواندگي پيغمبر است . قبلا توضيح داده ايم.كه وضع خواندن و نوشتن در محيط حجاز ، مقارن ظهور اسلام ، آنچنان محدود بوده است كه نام فرد فرد كساني كه با اين صنعت آشنا بودند به واسطه كثرت اشتهار در متون تواريخ ثبت شده است و احدي پيغمبر را جزء آنان به شمار نياورده است .فرضا در قرآن اشاره و يا تصريحي به اين مطلب نمي بود ، مسلمين مجبور بودند به حكم تاريخ قطعي قبول كنند كه پيغمبرشان درس ناخوانده بوده است . ثانيا ، در خود قرآن آيه ديگري هست كه از آيات سوره اعراف كه در آنها كلمه " امي " به كار رفته است.صراحت كمتري ندارد . مفسران اسلامي در مفهوم كلمه امي كه در آيات سوره اعراف هست كم و بيش اختلاف نظر دارند ، ولي در مفهوم اين آيه از نظر دلالت بر درس ناخواندگي پيغمبر اكرم هيچ گونه اختلاف نظر ندارند . آن آيه اين است :.و ما كنت تتلوا من قبله من كتاب ولا تخطه بيمينك اذا لارتاب المبطلون ( 1 ) . تو پيش از نزول قرآن هيچ نوشته اي را نمي خواندي و با دست راست خود ( كه وسيله نوشتن است ) نمي نوشتي . و اگر قبلا مي خواندي و مي نوشتي ، ياوه گويان شك و تهمت به وجود مي آوردند .اين آيه صراحت دارد كه پيغمبر قبل از رسالت نه مي خوانده و نه مي نوشته است . مفسران اسلامي عموما اين آيه را همين طور تفسير كرده اند . اما مشاراليه مدعي است كه در تفسير اين آيه نيز اشتباه شده است ، مدعي است كلمه " كتاب " در اين آيه اشاره به كتابهاي مقدس است.از قبيل تورات و انجيل ، مدعي است اين آيه مي گويد تو قبل از نزول قرآن با هيچ كتاب مقدسي آشنا نبودي ، زيرا اين كتابها به زبان عربي نبود ، و اگر آن كتابها را كه به زبان غير عربي است خوانده بودي مورد شك و تهمت ياوه گويان واقع مي شدي . اين ادعا صحيح نيست . " كتاب " در لغت عربي ، بر خلاف مفهوم رايج امروز اين كلمه در زبان فارسي ، به معني مطلق نوشته است ، خواه نامه باشد يا دفتر ، مقدس و آسماني باشد يا غير مقدس و غير آسماني . در قرآن كريم اين كلمه مكرر استعمال شده است : گاهي در مورد نامه اي كه ميان دو نفر مبادله مي شود به كار رفته است ، مانند آنچه درباره ملك1. عنكبوت / . 48 .