مشركين عرب كه تابع كتاب آسماني نبودن
اين نظريه نيز از قديم الايام ميان مفسران وجود داشته است . در مجمع البيان ذيل آيه 21 سوره آل عمران كه " اميين " در مقابل اهل كتاب قرار گرفته است ( و قل للذين اوتوا الكتاب والاميين ) ، اين نظر را به صحابي و مفسر بزرگ عبدالله بن عباس نسبت مي دهد و در ذيل آيه 78 از سوره بقره از ابوعبيده نقل مي كند ، و از ذيل آيه 75 آل عمران بر مي آيد كه خود طبرسي همين معني را در مفهوم آن آيدانتخاب كرده است . زمخشري در كشاف نيز اين آيه و آيه 75 آل عمران را همين طور تفسير كرده است . فخر رازي اين احتمال را در ذيل آيه 78 بقره و آيه 20 آل عمران نقل مي كند . ولي حقيقت اين است كه اين معني ، يك معني جداگانه غير از معني اول نيست ، يعني چنين نيست كه هر مردمي كه پيرو يك كتاب آسماني نباشند به آنها " امي " گفته شود هر چند آن مردم تحصيل كرده و با سواد باشند . اين كلمه به مشركين عرب از آن جهت اطلاق شده است كه مردمي بي سواد بوده اند . آنچه مناط استعمال اين كلمه درباره مشركين عرب است نا آشنايي آنها به خواندن و نوشتن بوده نه پيروي نكردن آنها از يكي از كتب آسماني .لهذا آنجا كه اين كلمه به صورت جمع آمده و به مشركين عرب اطلاق شده است اين احتمال ذكر شده ، اما آنجا كه مفرد آمده است و بر رسول اكرم اطلاق شده است احدي از مفسران نگفته كه مقصود اين است كه آن حضرت پيرو يكي از كتابهاي آسماني نبوده است .در آنجا بيش از دو احتمال به ميان نيامده است : يكي نا آشنا بودن آن حضرت با خط ، ديگر اهل مكه بودن ، و چون احتمال دوم به ادله قاطعي كه گفتيم مردود است، پس قطعا آن حضرت از آن جهت امي خوانده شده است كه درس ناخوانده و خط نانوشته بوده است . مال همان است كه آقاي دكتر سيد عبداللطيف از پيش خود اختراع كرده و احيانا آن را با معني سومي كه ذكر كرديم و از مفسران قديم نقل كرديم ، خلط كرده است . مشاراليه مي گويد . " كلمات " امي " و " اميون " در قرآن در چند جاي مختلف به كار رفته است ، اما هميشه و همه جا فقط يكي معني از آن مستفاد مي شود . كلمه امي در لغت اصلا به معني كودك نوزادي است كه از بطن مادر متولد مي شود و با اشاره به همين حالت حيات و زندگي است كه كلمه امي را با معني ضمن آن به معني كسي كه نمي تواند بخواند و بنويسد تعبير كرده اند . كلمه امي همچنين به معني كسي است كه در " ام القري " زندگي مي كرده است . ام القري يعني مادر شهرها ، شهر پايتخت و عمده ، و اين صفتي بود كه اعراب زمان پيغمبر براي شهر مكه قائل بودند .بنابراين كسي كه اهل مكه بود امي نيز ناميده مي شد . يك مورد استعمال ديگر كلمه امي براي كسي است كه با متنهاي قديم سامي آشنايي نداشته است . و از پيروان ديانت يهود يا دين مسيح كه در قرآن به عنوان " اهل الكتاب " ناميده شده اند ، نبوده است .در قرآن كلمه " اميون " براي اعراب پيش از اسلام كه كتاب مقدسي نداشته اند و پيرو تورات و انجيل هم نبوده اند ، به كار رفته است و در مقابل كلمه " اهل الكتاب " قرار مي گرفته است . در حالي كه براي كلمه امي اينهمه معاني مختلف وجود دارد معلوم نيست چرا مفسران و مترجمان قرآن ، چه مسلمان و چه غير مسلمان ، فقط معني ابتدايي يعني نوزاد چشم و گوش بسته را گرفته اند و آن را به بي سواد و جاهل تعبير كرده اند و در نتيجه اهل مكه پيش از اسلام را نيز اميون يا گروهي بي سواد معرفي كرده اند . ! . (1).
1. نشريه كانون سر دفتران ، شماره آبان ماه 1344 ، نقل از نشريه آموزش و پرورش شماره شهريور . 1344 .