و فرمود مر سئوال كننده را كه از مسئله مشكله پرس از جهت آموختن و مپرس از جهت نزاع پس به درستى كه نادان كه فراگيرنده علم است مانند است به دانا و به درستى كه دانا رونده باشد در بيراهى و غالب جوئى مانند است به نادان
حکمت 313
و فرمود مر عبدالله عباس در حالتى كه اشارت دارد بر آن حضرت در چيزى كه موافق نبود مر راى ...او را مر تراست كه اشارت كنى بر من و مراست كه ببينم آن را پس هرگاه فرمان نبرم تو را پس اطاعت كن مرا
حکمت 314
و روايت كرده اند كه آن حضرت در وقتى كه آمد به كوفه در حينى كه آينده بود از جنگ صفين بگذشت به شباميين كه قبيله ايست از عرب پس شنيد گريه زنان را برگشتگان صفين و در آن حال بيرون آمد به سوى آن حضرت حارث بن شرحبيل شبامى و بود از اعيان قوم خود پس فرمود مر او را آيا غالب شده اند بر شما زنان شما بر آنچه مى شنوم آيا نهى نمى كنيد ايشان را از اين ناله كردن و روآورد كه برود با آن حضرت و آن حضرت سوار بود پس فرمود او را كه بازگرد پس به درستى كه رفتن مانند تو با مثل من فتنه و بلاست براى حاكم و محل خواريست براى مومن
حکمت 315
و فرمود در وقتى كه گذشت به كشته هاى خارجيان در روز نهروان سختى باد شما را به تحقيق ضرر رسانيد شما را آنكس كه فريب داد ايشان شما را پس گفتيد مر او را اى اميرمومنان كيست كه فريب داد فرمود شيطان گمراه كننده و نفسهاى اماره و به بدى فرماينده به بدى فريب داد ايشان را به آرزوها و گشاده ساخت براى ايشان در معاصى و وعده داد ايشان را به غالب گردانيدن او ايشان را پس درآورد ايشان را به سرعت در آتش