قانون گذارى در حكومت اسلامى - قانون گذاری در حکومت اسلامی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قانون گذاری در حکومت اسلامی - نسخه متنی

محمد منصور نژاد

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

قانون گذارى در حكومت اسلامى

محمد منصور نژاد

مقاله حاضر درباره عناوين ذيل بحث مى كند:

الف) تأملى بر مفهوم و اقسام قانون و قانون در نظام اسلامى;

ب) سابقه بحث قانون گرايى در غرب;

ج) جايگاه انواع قوانين در نظام اسلامى;

د) رابطه قانون و ولايت فقيه.

الف) تأملى بر مفهوم و اقسام قانون و قانون در نظام اسلامى

قانون در لغت به معانى زير آمده است: رسم, دستور, مقياس, سؤال, طرز و… و در اصطلاح, قانون به ضابطه كلى اى گفته مى شود كه بر افرادى منطبق و حكم همه آن افراد از آن ضابطه شناخته مى شود.1

لفظ قانون در دو معنا به كار گرفته مى شود:

1) اعتبارى, وضعى و قراردادى: كه مفاد آن جمله اى است كه صراحتاً يا الزاماً دلالت بر امر يا نهى اى دارد.

2) حقيقى و تكوينى: كه حكايت از يك ارتباط نفس الامرى مى كند كه سروكار با اعتبار و وضع و قرارداد ندارد.2

كليه مباحث مقاله حاضر كه قانون را در راستاى حكومت و تدبير جامعه بررسى مى كند, در ذيل (قانون اعتبارى) قابل بحث است و از (قانون حقيقى) سخنى به ميان نخواهد آمد.

از آن جا كه (قانون) در جوامعى كه صرفاً به وسيله افراد جامعه اعتبار و مشروعيت مى يابد (جوامع با حاكميت غيردينى) با (قانون) در جوامعى كه بر مبناى دين, تدبير مى گردد, تفاوت جوهرى و اساسى دارد, در اين جا تأكيد مى گردد كه در جامعه اسلامى مفهوم قانون خود معانى گوناگونى را پذيرفته كه حوزه هاى هر يك با هم تفاوت داشته و مهم تر آن كه آيا اصلاً مى توان در جوامع دينى قانون وضع نمود جاى بحث هاى عمده و مبنايى دارد.

به عنوان شاهد اجمالاً به ديدگاه دو مجتهد مسلم و كارشناس اسلامى در مشروطه (شيخ فضل اللّه و مرحوم نايينى) اشاره مى گردد. در حالى كه شيخ فضل اللّه بر اين باور بود كه (مهم ترين قوانين, قانون الهى است… و بحمدالله ما طايفه اماميه بهترين و كامل ترين قوانين الهيه را در دست داريم… معلوم است كه اين قانون الهى ما مخصوص به عبادات نيست, بلكه حكم جميع مواد سياسيه را بر وجه اكمل و اوفي§ داراست… لذا ما ابداً محتاج به جعل قانون نخواهيم بود… بلكه اگر كسى را گمان آن باشد كه ممكن و صحيح است جماعتى از عقلا و حكما و سياسيين جمع شوند و به شورا ترتيب قانونى بدهند كه جامع اين دو جهت باشد و موافق رضاى خالق هم باشد, لابد آن كس از ربقه اسلام خارج خواهد بود.3

و عصاره حرف شيخ شهيد آن بود كه (تدوين قانون ديگر در بلاد اسلام, بدعت است و التزام به آن بدون ملزم شرعى, بدعتى ديگر و مسئول داشتن از تخلف, سومين بدعت.)4

/ 16