دعاهاى حضرت يوسف عليه السلام
1. يكى از پيامبران الهى يوسف است. داستان يوسف در قرآن كريم بلند و پرنكته است. حسد برادران را وادار ميكند كه او را به چاه بيندازند. قافلهاى سر ميرسد و دلو را در چاه ميافكنند تا آب بكشند و استفاده كنند. نا باورانه مينگرند به جاى آب، نوجوانى زيبا از چاه سر برآورد. او را به بردگى ميگيرند و در مصر به فروش ميرسانند. يوسف به عنوان برده به كاخ عزيز مصر راه مييابد و زليخا همسر عزيز شيفته يوسف ميشود و ميخواهد از او كام گيرد.يوسف پا كدامنِ پيغمبرزاده، به گناه تن نميدهد. او را تهديد به زندان ميكنند. يوسف دست به دعا برميدارد و ميگويد:رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَى مِمّا يَدْعُونَنى إِلَيْهِ وَإِلاّ تَصْرِفْ عَنّى كَيْدهُنَّ أصْبُ إِلَيْهِنَّ وَأَكُنْ مِنَ الْجاهِلينَ؛1بارالها، زندان براى من دوست داشتنيتراست از گناهى كه مرا به سوى آن فرا ميخوانند، اگر مكر زنان را از من مگردانى با آنان درآميزم و از جاهلان خواهم بود.خداوند هم دعاى او را مستجاب فرمود و مكر زنان دربار را از او1. يوسف (12) آيه 33.