مادر و خواهر حضرت موسى (ع ) - زن در قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

زن در قرآن - نسخه متنی

علی دوانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مادر و خواهر حضرت موسى (ع )

كاهنان به فرعون گفته بودند مردى از دودمان يعقوب كه در مصر پراكنده اند، سرانجام به سرنوشت تو خاتمه مى دهد و نابودى قطعى تو به دست اوست . فرعون براى جلوگيرى از اين خطر، دستور داد ماءمورين مرد و زن ، زنان و خانواده هاى بنى اسرائيل را كه آن روز خداپرستان عصر بودند زير نظر بگيرند و هرگاه اطلاع يافتند يكى از زنان آنان آبستن است شكم بدرند و اگر جنين پسر بود به قتل رسانند.

مادر موسى و زن عمران از برزگان خاندان يعقوب پيغمبر كه از زمان حضرت يوسف عليه السّلام در مصر ماندگار شده بودند و اينك جمعيت آنان تعداد قابل ملاحظه اى را تشكيل مى داد، آبستن به موسى بود. چون خدا اراده كرده بود نوزاد او را پيغمبر خود گرداند و به رهبرى خلق بگمارد تا لحظه ولادت ،كسى پى نبرد كه او حامله است . همينكه وضع حمل كرد به فكر فرو رفت كه اگر دژخيمان فرعون از ولادت بچه اطلاع يابند چه خواهد شد(27).

((درست در همان موقع خدا به مادر موسى وحى فرستاد كه بچه را شير بده و هرگاه از جانب او هراسان شدى او را به ((رودخانه نيل )) بيفكن و ديگر از بابت او بيمى به دل راه مده و محزون مباش كه ما او را به سوى تو برمى گردانيم و از پيامبران مرسل قرار مى دهيم (28))).

اين الهام غيبى كه چون پرتوى از نور در دل پريشان مادر موسى تابيدن گرفت ، او را به لطف حق اميدوار ساخت و يقين حاصل كرد كه خداوند متعال حافظ و نگهبان نوزاد او خواهد بود. مادر موسى نوزادش را در صندوقى نهاد و دَرِ آن را بست و از بيم اينكه مبادا تاءخير در كار باعث شود ماءموران سر رسند و نوزاد دچار سرنوشت وحشتناكى گردد، صندوق را به رودخانه نيل انداخت و او را به لطف خدا سپرد.

در اين هنگام ، درست اول صبح بود. مادر موسى دخترش مريم را نيز همراه داشت . در آن لحظه غم انگيز كه هوا كم كم روشن مى شد، مادر و دختر مى ديدند صندوق در ميان آبهاى نيل غلت مى خورد. گاهى به زير آب مى رود و زمانى به روى آب مى آيد. و معلوم نيست چه سرنوشتى در انتظارش باشد.

مادر موسى ديد ((ماءمورين فرعون خود را به آب افكندند و صندوق را از آب گرفتند، بدون اينكه بدانند طفل درون صندوق دشمن آنان خواهد بود و باعث اندوهشان مى باشد، آرى ((فرعون و هامان )) وزير او و سپاهيان آنان دچار اشتباه شدند!)).

وقتى مادر موسى صندوق محتواى نوزاد دلبندش را به رود نيل افكند ((دلش ‍ از همه چيز جز ياد فرزندش فارغ بود، به طورى كه مى خواست فرياد زند و به آب افكندن طفلش را اعلان كند ولى خدا دلش را آرام ساخت تا ايمانش ‍ پايدار بماند(29))).

((آسيه )) زن فرعون سالها بود كه با آن ستمگر سنگدل زندگى مى كرد و خوشبختانه از وى صاحب فرزندى نشد. او كه زنى پاكدل و نجيب بود در همان لحظه كه صندوق در آب نيل غلت مى خورد در كاخ خود شاهد اين منظره بود.

كاخ فرعون در كنار نيل قرار داشت و آسيه مى توانست از اطاق مخصوص خود هرگونه آمد و رفتى بر روى نيل را زير نظر داشته باشد. او به ماءمورين كاخ دستور داد خود را به آب زنند و صندوق را در آن وقت صبح از آب گرفته به نزد وى بياورند ولى در حقيقت لطف خدا بود كه همچون سايه اى به دنبال صندوق حامل موسى روان بود.

وقتى مادر موسى ديد ماءمورين فرعون صندوق را از آب گرفتند به خواهر موسى كه با وى بود و هر دو صندوق را زير نظر داشتند گفت : ((برو و كار او را دنبال كن و ببين چه بر سر او مى آيد(30))).

خواهر موسى از مادر فاصله گرفت و به جايى آمد كه مى توانست هر گونه حركت ماءمورين را زير نظر داشته باشد ولى ماءمورين نمى دانستند در صندوق چيست و آن دختر به چه چيز مى انديشد؟ همينكه خواهر موسى ديد صندوق را به درون كاخ فرعون بردند، در صدد برآمد به هر ترتيب كه شده است وارد كاخ شود و از سرنوشت برادر آگاه گردد. ماءمورين در حضور آسيه دَرِ صندوق را گشودند و ديدند پسر بچه اى ظريف و زيباست كه نگاههاى نافذش در بيننده توليد محبت مى كند. فرعون نيزدرآن لحظه دركنارهمسرش آسيه نشسته بود و منظره را تماشامى كرد.

زن فرعون كه ديد مادرى از بيم سطوت فرعون نوزاد خود را بدينگونه به آب افكنده و او را به دست تقدير سپرده است ، سخت ناراحت شد و براى حفظ جان كودك به فرعون گفت : اين نوزاد با لطف و ظرافتى كه دارد نور چشم من و تو است ، او را نكشيد ما او را به فرزندى مى گيريم ، شايد به حال ما سودمند باشد يا ناگزير

/ 46