زن در قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

زن در قرآن - نسخه متنی

علی دوانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

6 - ((فَغَوى )) - يا گمراه شدن آدم هم به اين معناست كه نتوانست جلو خود را بگيرد و به درخت ممنوع نزديك شد و لغزش پيدا كرد.

7 - كارى كه آدم كرد اين بود كه خواست هم در بهشت يعنى مقام قرب ربوبى بماند و هم از درختى كه او را به دنيا نزديك مى كرد تناول نمايد ولى نتوانست هردوراباهم جمع كند(ازآن زرنگيهايى كه فرزندانش در دنيامى كنند)

9 - خداوند بازگشت (توبه ) آنان را به اطاعت فرمان خود پذيرفت ، اما با اين وصف ديگر اجازه نداد آنان در بهشت بمانند.

10 - بر خلاف آنچه مشهور است و در بعضى از روايات هم آمده ، قرآن نمى گويد كه شيطان نتوانست آدم را فريب دهد ولى حوّا را فريفت بلكه مى گويد شيطان آدم را وسوسه نمود:

( فَوَسْوَسَ اِلَيْهِ الشَّيْطانُ )

و به دنبال آن هر دو از درخت ممنوع خوردند:

( فَاَكَلامِنْها )

و عورتين هر دوى آنان آشكار شد:

( فَبَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما )

و به دنبال آن آدم عصيان ورزيد:

( فَعَصى ادَمُ رَبَّهُ فَغَوى )

و بعد هم خدا توبه آدم را پذيرفت :

( فَتابَ عَلَيْه )

سوره ((طه )) با صراحت هرچه تمامتر مى گويد كه شيطان آدم را فريفت و هر دو به درخت ممنوع نزديك شدند و بعد آدم ديد كه از وى كار خوبى سر نزده از خدا پوزش خواست و خدا هم او را بخشيد.

در سوره ((بقره )) و ((اعراف )) هر دو را در اين كوتاهى يا نافرمانى شريك مى داند و همه جا عامل فعل را با لفظ مثنّى ذكر مى كند و ديگر در قرآن نيست كه شيطان نخست حوّا را فريب داد و او آدم را.

در اينكه عقل و اراده در مرد قويتر از زن است و در مقابل ، احساس و عواطف در زن بيشتر از مرد است ، ترديدى نيست . بنابراين امكان اينكه نخست شيطان حوّا را فريفته باشد، هست ولى سخن در اين است كه چنين چيزى در قرآن نيست .

اينكه ما داستان حوّا را در اينجا آورديم به خاطر اين است كه او نيز در تمام ماجرا سهيم بوده است نه اينكه تمام مسئوليت را به گردن او بگذاريم . بنابراين حوّا نخستين زنى است كه در كنار شوى خود در اين حادثه بزرگ تاريخ اديان ، نقشى داشته است .

جالب است كه هم در قرآن و هم در روايات اسلامى و هم در ادبيات پارسى و تازى ، بيشتر، آدم را مسئول دانسته اند. علت هم اين است كه وقتى بنا باشد آدم خليفة الله فريب بخورد و نتواند جلوى خود را بگيرد، ديگر چه توقعى از حوّاست كه نه مانند او نماينده خدا و معصوم بود و نه قدرت تعقل و اراده اش به اندازه او، مع الوصف صدمه اين كار به طور مساوى به هر دوى آنان رسيد. هر چه كردند هر دو كردند و هر چه ديدند هر دو ديدند! با اين فرق كه لبه تيز حمله متوجه آدم است كه هم مى بايست مواظب باشد از فرمان حق غفلت نورزد و هم جلو همسر خود را بگيرد. پس بايد اعتراف نمود كه در هر صورت بازنده و مسئول ((آدم )) بود.

به گفته حافظ:




  • من ملك بودم و فردوس برين جايم بود
    آدم آورد در اين دير خراب آبادم



  • آدم آورد در اين دير خراب آبادم
    آدم آورد در اين دير خراب آبادم



و به گفته جلال الدين بلخى :




  • جد تو آدم بهشتش جاى بود
    يك گنه ناكرده گفتندش تمام
    تو طمع دارى كه با چندين گناه
    داخل جنت شوى اى روسياه ؟!



  • قدسيان كردند بهر او سجود
    مجرمى مجرم برو بيرون خرام
    داخل جنت شوى اى روسياه ؟!
    داخل جنت شوى اى روسياه ؟!



/ 46