بیشترلیست موضوعات زن در قرآن قرآن مجيد كتاب آسمانى ما حوّا (مادر ما انسانها) همسر نوح همسر لوط هاجر ساره آسيه همسر فرعون مادر و خواهر حضرت موسى (ع ) دختران شعيب پيغمبر (ع ) زليخا بلقيس مريم و مادرش حنّه همسر ابولهب زنى كه به خدا شكايت كرد زينب دخترعمه پيغمبر همسر پيغمبر عايشه و حفصه توضیحاتافزودن یادداشت جدید
وآبرويش راازدست مى داد!لوط پيغمبر سالها در ميان قوم ماند و آنان را دعوت به پاكى و دورى از گناه و ايمان به خدا و روز جزا نمود. لوط، قوم را از كيفر الهى بيم داد و يادآور شد كه چگونه اقوام پيشين بر اثر نافرمانى خداوند و كجرويها مورد قهر الهى قرار گرفتند و به سرنوشت دردناكى مبتلا گشتند ولى قوم چنان در فساد و خوشى و لذت كاذب و لجام گسيختگى فرو رفته بودند كه گوش شنوايى براى شنيدن نصايح مشفقانه حضرت لوط نداشتند.هر چه قوم لوط بيشتر به عمل ناپسند و بسيار زشت خود ادامه مى دادند، تبليغات و پايمردى لوط هم استوارتر و پيگيرتر مى شد. قوم كه وجود لوط را مخل آسايش و آزادى كار خويش مى دانستند، او و پيروانش را تهديد به تبعيد كردند.لوط به قوم اعلام خطر نمود كه اگر از اين هم بيشتر در فسق و فجور و فساد اخلاق پيش روند و دست از اعمال ناروا و ننگين خود برندارند، عذابى دردناك خواهند ديد ولى قوم آن را با خيره سرى و جسارت برگزار كردند و از روى استهزا به لوط گفتند: ((پس عذاب خدايت كى خواهد آمد؟!)).آنچه بيشتر حضرت لوط را مى آزرد، انحراف فكرى و گمراهى همسرش بود. زن لوط هم تحت تاءثير بى دينى مردم محيط، كافر و خدانشناس بود. دامنش پاك بود، ولى ميانه اى با شوى خود پيغمبر خدا نداشت . زنى نا نجيب و فرومايه و بدكردار بود.لوط كه از اصلاح قوم و بهبود وضع آنان ماءيوس شده بود، دست به نفرين برداشت و از خدا خواست كه آن مردم گمراه و فاسد را به كيفر اعمالشان برساند.خداوند نفرين لوط را درباره قوم پذيرفت و فرشتگان را براى تنبيه قوم نافرمان ، ماءمور ساخت . فرشتگان الهى شب هنگام (در فلسطين ) به خانه ابراهيم در آمدند و به وى سلام كردند و گفتند: ما سر راه خود براى نابودى قوم لوط آمده ايم به تو مژده دهيم كه خدا پسرى به تو و همسرت ساره به نام ((اسحاق )) مى دهد و پس از وى ((يعقوب )) پسر او را به تو موهبت مى فرمايد.وقتى ابراهيم متوجه شد كه مهمانان ، فرشتگان الهى هستند از آنان خواست كه در عذاب قوم لوط شتاب نكنند تا شايد به راه آيند ولى خداوند وحى فرستاد كه اى ابراهيم ! از اين خواهش در گذر كه فرمان خدايت براى نابودى قوم لوط فرا رسيده و عذابى به آنان مى رسد كه بازگشت ندارد.فرشتگان از آنجا (در صورت جوانان زيبا) به خانه لوط در آمدند. لوط از ديدن آنان با آن شكل و صورت ، ناراحت ، دلتنگ و پريشان شد و گفت : امروز، روز دردناكى خواهد بود. وقتى همسر لوط جوانانى با آن قيافه خوش تركيب و شكل زيبا ديد كه در خانه آنان پناه گرفته اند، پشت بام خانه رفت و دستها را به هم زد و علامت داد تا قوم را با خبر كند ولى چون كسى متوجه نشد آتش افروخت تا بدين وسيله قوم بدانند جوانانى به خانه لوط آمداند! اين عادت ناپسند همسر لوط بود كه هر وقت جوانانى وارد شهر مى شدند و از بيم آبروى خود پناه به خانه لوط مى بردند، او بدانگونه كه اشاره نموديم قوم را آگاه مى ساخت . به دنبال آن مردم بى بندو بار و فاسد، به طرف خانه لوط سرازير مى شدند و چه وضع ناگوارى كه پيش نمى آمد؟ در اين موقع نيز زن لوط با افروختن آتش ، قوم را مطلع ساخت ، مردم تبهكار و بى آبرو از هر سو روى به خانه لوط نهادند.لوط به هراس افتاد و از خانه در آمد و راه را بر آنان گرفت و گفت : ((اى مردم ! از خدا بترسيد و شرم كنيد و مرا نزد مهمانانم شرمنده منماييد. بياييد با دخترانم ازدواج كنيد كه آنان براى تاءمين منظور شما پاكترند، آيا يك مرد رشيد در ميان شما نيست كه پندتان دهد و از خدا بترسد؟(13))).قوم گفتند: اى لوط! تو آگاهى كه ما ميلى به دخترانت نداريم و مى دانى كه ما چه مى خواهيم !لوط كه خود را در ميان آن جمع فاسد، تنها ديد و از هر جهت بى پناه مانده بود گفت : اى كاش ! من قدرتى مى داشتم كه شما را عقب بزنم و يا خود و مهمانانم به پناهگاه محكمى روى مى آوردم ولى قوم چنان در فساد فرو رفته بودند كه كوچكترين ترتيب اثرى به ناله و اندوه لوط نمى دادند. تمايلات نفسانى همچون پرده اى ضخيم جلو گوشها و ديدگان آنان را گرفته ، همه را كر و كوركرده بود و در حالى كه همچون ديوانگان عربده مى كشيدند و سخنان زشت بر زبان مى راندند،مانند سيل به طرف خانه لوط هجوم بردند.لوط به سرعت به خانه برگشت و در را محكم بست . مردم سفله و نادان به دنبال لوط به در خانه وى رسيدند و