«سوگند» كه از آن با واژههايي همچون «قسم»، «يمين»، «حلف» ميتوان ياد نمود، در دو معنا به كار ميرود: اول؛ « القسام و هوالحسن و الجمال» قسم به معناي زيبايي و حسن روي است و معناي دوم آن «قسمت الشي قسما» به معناي نصيب و بهره ميباشد [5] ». راغب اصفهاني نوشته است:« قسم به معناي بخش و قسمت كردن بهره و نصيب ميباشد؛ مانند آيه شريفه «ونَبِّئهُمْ ان الماء قسم بينهم؛ و به آنان خبر ده كه آب ميانشان بخش شده است»(قمر/28)» پس اين واژه در معناي سوگند استعمال گرديده است؛ مانند آيه «وان تستقسموا بالازلام ذلكم فسق؛ و اگر قسمت كردن شما به وسيله تيرهاي قرعه باشد،اين كارها نافرماني است»(مائده /3) [6] ». قسم در معناي تجزيه و تقسيم با معناي سوگند هم مرتبت است؛ زيرا قسم براي جدا كردن و فاصله انداختن بين حق و باطل به كار ميرود. از جمله آيه« لا اقسم بهذاالبلد؛ سوگند به اين شهر!»(بلد /1).
معناي اصطلاحي قسم
قسم دراصطلاح نحويان و اديبان سخني را گويند اعم از خبر ، طلب يا انشاء كه آن را با نام كسي يا چيزي كه مورد احترام و مقدس است،مؤكد سازند و ايجاد رابطه خاصي بين قسمتي از خبر يا انشاء كند و بر ارزش و مكان آن بيفزايد . برخي ديگر از نويسندگان نوشتهاند: قسم گاه براي تأكيد معناي خبر است از گذشته ، آينده و حال و بدين وسيله يقين براي شنونده حاصل ميگردد و همچنين در مدافعات و محاكمات به كار ميرود و اگر دروغ باشد آن را «يمين غموس» گويند. در بعضي مواقع نيز سوگند براي تأكيد سؤال و يا براي تعهد و التزام است. در مجموع، قسم سخني است اعم از خبر، طلب و يا انشاء كه آن را با نام كسي يا چيزي مورد احترام و محبت مؤكد ميسازند و يا مورد تعهد قرار ميدهند.
ج) فلسفه و فايده قسم
مطالعه تاريخ اعراب اسلام نشان ميدهد كه يكي از سنتهاي رايج و مورد احترام آنان كه سخت به آن پايبند بودند و تعهدات خاصي را براي آنان برميانگيخت، «قسم» بود.ظهور و بروز قسم را در شعر و نثر و محاورات مردمان تمام عصرها و نسلها ميتوان ديد كه در عرب جاهلي نيز به وفسور ديده ميشود كه به اشياء متعدد قسم ياد ميكردند و لذا مشكلاتي پديد ميآورد. اسلام از اين پديده عرفي بهره گرفت اما سمت و سوي آن را يكسره دگرگون كرد و روشها و اساليب قسم را در اموري خاص منحصر كرد و بدين صورت بدان عظمت بخشيد.