راز اين حقيقت در اين نكته مهم نهفته است، كه پيامبر (ص) كه براي هدايت انسان آن روزگار فرمان بعثت يافته بود، بايد با زبان آنان سخن ميگفت و حقايق را به گونهاي عرضه ميكرد كه آن را ميفهميدند و صد البته كه ناهنجاريها و نارواييهاي آنان را نيز تصحيح ميكرد؛ لذا پيامبر(ص) به لسان قوم سخن گفت و آيين او به واژههاي عربي مبين عرضه شد. اعراب جاهلي براي استوارسازي گفتهها، ادعاها و مواضع خود قسم ياد ميكردند، اما به چه چيز؟ بت، معشوقه، قبيله، شمشير،... خداوند به آنان فهماند كه اين عمل شايسته است، اما نه با آن سمت و سو و نه با نهادن چيزهاي واهي كه جاي مقدسات و بزرگيها و عظمتهاي واقعي كه وجود دارد. هميشه سوگند به امور پرارزش و مهم تعلق دارد. سوگندهاي قرآن نيز بر عظمت و اهميت اموري است كه به آنان سوگند ياد شده است و به همين علت، سبب انديشه هر چه بيشتر در «مقسم به» خواهد شد؛ انديشهاي كه انسان را به حقايق تازه آشنا ميسازد . ديگر اينكه سوگند هميشه براي تاكيد است و دربردارنده اين نكته است كه ، امور سوگند ياد شده ،از امور كاملاً مهم و با عظمت است. از اين گذشته هر گاه گوينده، سخن خود را قاطعانه بيان كند، از نظر رواني در قلب شنونده بيشتر اثر ميگذارد؛ مؤمنان را قويتر و منكران را نرمتر ميسازد [7] ».