راه‏هاى درمان بيمارى شايعه سازى - شایعه در قرآن و روایات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شایعه در قرآن و روایات - نسخه متنی

محمد مازندرانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

راه‏هاى درمان بيمارى شايعه سازى

ترديدى نيست كه شايعه‏گر، را بايد به چند مساله توجه داد:

1) شايعه‏پرداز بايد به اين حقيقت‏بينديشد كه مشمول نفرين الهى و در شمار دروغگويان‏است. قرآن، در برخى از موارد، رسما از كذب و كذاب نكوهش مى‏كند و در برخى ديگر نيز باآهنگى ديگر آن را مذمت كرده است از جمله مى‏فرمايد:

«قتل الخراصون الذين هم فى غمرة ساهون‏». [54]

مرگ بر دروغگويان، آن كسانى كه در جهل و غفلت غوطه‏ورند.

خراصون كسانى هستند كه مطلب بى‏اساس را به ديگران انتقال مى‏دهند.

طبرسى در جوامع الجامع مى‏نويسد:

«الخراصون... الكذابون المقدرون مالا يصح و هم اصحاب القول المختلف‏».

خراصون به آن دسته از دروغگويانى گويند كه مطلب را بر زبان‏ها مى‏اندازند و از هر درى سخن‏مى‏گويند.

خراصون، به كسانى گفته مى‏شود كه آراء و اقوال مختلف پيرامون عقائد و ايمان از آنان بر زبان‏جارى مى‏شود. اينان در اقوال و گفتار خود دقت ندارند و گاهى به نقل مطالب بى‏اساس‏مى‏پردازند، مطالب دروغ را بر زبان مى‏آورند و در اثر غفلت و جهالت‏خود بدان توجه نمى‏كنند. [55]

2) به اهل شايعه بايد توجه داد كه از ديدگاه اسلام، مجاز نيست كه هر چيزى را بر زبان آوردچنانكه اميرالمؤمنين‏عليه السلام در نهج‏البلاغه مى‏فرمايد:

«لا تقل ما لا تعلم بل لا تقل كل ما تعلم‏». [56]

3) انسان باايمان در پرهيز از سخنان ناروا، از گفتن سخنان خوب نيز تا حدودى بايد خوددارى‏ورزد. به فرموده امام صادق‏عليه السلام:

«المؤمن ملجم‏». [57]

و اميرالمؤمنين‏عليه السلام فرمود:

«اذا تم العقل نقص الكلام‏». [58]

4) حقيقت پيشگى و واقع‏گرايى را پيشه خود ساختن، يكى از راه‏هاى رهايى از بيمارى‏شايعه‏سازى است. امام هفتم‏عليه السلام به هشام، اين چنين رهنمود داد:

اى هشام! اگر در دست تو دانه گردويى است ولى همه مردم آن را جواهر پنداشته‏اند اين پندار،تو را سود نبخشد چون، مى‏دانى كه آنچه در دست تو است گردوئى بيش نيست. همچنين اگر درميان مشت تو، جواهرى باشد، لكن مردم آن را گردو قلمداد كرده‏اند در اين صورت نيز اين پندار،واقعيت را دگرگون نمى‏سازد و زيانى به تو نمى‏رسد. [59]

5) پرهيز از خوشبينى بى‏جا يكى از راه‏هاى درمان و رهايى از بيمارى شايعه سازى است.گرچه نبايد بدون دليل، به ديگران و سخنى كه از آنان شنيده مى‏شود بدبين بود ولى زمان‏شناسى‏را نيز نبايد از نظر دور داشت. زيرا گاهى در جامعه ناامنى در باب گفتار و نيز تهاجم به حيثيت وآبروى افراد، حاكم است. اميرالمؤمنين‏عليه السلام‏فرمود:

چيزى كه از برادر مؤمن خود شنيده و يا ديده‏اى كه به ظاهر ناپسند جلوه مى‏كند، تلاش كن تاآن را به وجه احسن، تفسير و تحليل كنى مگر آنجا كه بر جامعه، ناهنجارى از حيث‏خصلت،بدخواهى و عدم صداقت و صميميت ميان افراد غلبه دارد و تباهى، تاروپود آن را فرا گرفته‏است. [60]

همچنين آن حضرت فرمود:

در جامعه بيمار، اگر كسى خوشبينى را پيشه خود ساخته و از اين راه، ضربه‏اى به او وارد شود،جز خود را ملامت نكند.[61]

چنانكه امام هادى‏عليه السلام فرمودند:

هنگامى كه زمانه به گونه‏اى است كه عدالت و ايمان در ميان مردم حاكميت دارد در اين‏صورت، نبايد بى‏جهت‏به ديگران بدبين بود، مگر در مورد كسى كه بى‏عدالتى از او ديده شده‏باشد. ولى اگر زمانه عكس آن باشد و بى‏عدالتى و لاابالى‏گرى بر مردم حاكم باشد در اين صورت‏نبايد به مردم اعتماد جست، بلكه بايد به آنان سوء ظن داشت مگر در باره كسى كه شايستگى وعدالت او به اثبات رسيده باشد. [62]

6) اجراء تعزير و يا حد الهى درباره شايعه‏گر يكى از راه‏هاى مبارزه با اين عمل شوم است.

7) به شايعه‏گر بايد توجه داد كه عمل تو بدترين شيوه مردم آزارى است.

8) به شايعه‏گر بايد توجه داد كه عمل تو نوعى جنگ با خداست.

9) به شايعه‏گر بايد توجه داد كه گواهى و شهادت تو در جامعه از اعتبار ساقط است.

10) پرهيز از پرحرفى.

پرهيز از پرحرفى و روى آوردن به كم حرفى يا سكوت حكيمانه آدمى را از بيمارى شايعه ونارواگوئى نجات مى‏دهد. زيرا پرحرفى به هرزه‏گويى منجر مى‏شود. به قول اميرالمؤمنين‏عليه السلام:

آن كس كه زياد سخن مى‏گويد زياد اشتباه مى‏كند، و آن كس كه زياد اشتباه كندحيايش كم مى‏شود و كسى كه حياتش كم شود، پارسائيش نقصان مى‏پذيرد و كسى كه‏پارسائيش نقصان پذيرد، قلبش مى‏ميرد و كسى كه قلبش بميرد، داخل دوزخ مى‏شود وآن كس كه به عيب‏هاى مردم چشم بدوزد و آن را شماره كند ولى همانها را خود داراباشد احمق واقعى است. [63]

/ 14