پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله وسلم تلاش وافر داشت تا گناهانى كه در پنهانى انجام مىشود به شايع شدن وبدنامى جامعه منجر نشود. آن حضرت مىفرمود: «من اذعى فاحشة كان كمبتدئها». [44] كسى كه عمل نارواى انجام يافته را فاش مىكند چنان است كه خود آن را انجام داده است. مردى به امام هفتم گفت چيزى به كسى (كه داراى ايمان به خدا و پايبند به دستوارت ديناست) نسبت مىدهند و نسبت دهندگان از افراد با وثوقاند ولى وقتى با آن شخص صحبت كردمآن را به شدت انكار كرد و من در شك واقع شدهام چه كنم؟ امام فرمود: «كذب سمعك و بصرك عن اخيك». [45] در اين هنگام، گوش وچشم خود را تكذيب كن.
كيفر شايعه
كيفر شايعه دنيوى و اخروى است. كيفر دنيوى، حد و لعن و مذمت و نكوهش است. و كيفراخروى عذاب قبر در برزخ و دخول در آتش قيامت است. حد شايعه (اگر اتهام به زنا و عمل فحشا باشد) همان حد قذف (افتراء) 80 ضربه شلاق استو از آن پس ديگر گواهى شايعهگر پذيرفته نمىشود. در باب قذف، در قرآن مىخوانيم: «والذين يرمون المحصنات ثم لم ياتوا باربعة شهداء فاجلدوهم ثمانين جلدة ولا تقبلوا لهمشهادة ابدا». [46] هنگامى كه آيات شايعه نازل و حكم كيفرى شايعهگر مشخص شد رسول خداصلى الله عليه وآله وسلمدستاندركاران شايعه در باره عايشه را فرا خواند. آنان عبارت بودند از: 1) حسان بن ثابت، يكىاز شعراى نامدار رسول خداصلى الله عليه وآله وسلم، 2) حمنه، دختر زينب همسر رسول خداصلى الله عليه وآله وسلم، 3) عبدالله بنابى سلول يكى از منافقان مدينه، 4) مسطح بن اثاثة (يكى از مهاجران و از رزمندگان جنگ بدر، اوپسرخاله ابوبكر بود). اينان آلت دست منافق معروف عبدالله بن ابى سلول شده بودند. رسول خداصلى الله عليه وآله وسلم آنان را فراخواند و حد شايعه در باره آنان را اجراء كرد. ولى عبدالله ابى سلول را دو حد زد. زيرا، اولا:شكستن حريم پيامبرصلى الله عليه وآله وسلم و افتراء به همسر رسول خداصلى الله عليه وآله وسلم كيفر مضاعف دارد و ثانيا: شايعهسازو ناشر آن مساوى نيستند. او شايعه آفريد و نيز به نشر آن اقدام كرد و ديگران فقط به نشر شايعه(اكاذيب) دست زدند. مىتوان گفت كه اين از موارد ويژه است كه هم حق الناس است و هم حقالله. سيوطى در تفسير جلالين يادآور مىشود كه «عذاب اليم» در دنيا حد قذف و در آخرت دخولدر جهنم استبخاطر آنكه اين مساله يكى از حقوق الهى است كه آتش را در پى دارد. [47] فخر رازى كيفر دنيوى را اجراء حد و نيز لعن و نفرين و مذمت و نكوهش و كيفر اخروى راعذاب قبر و عذاب در قيامت مىداند. [48] همچنين; سيوطى در تفسير الدرالمنثور نقل مىكند: كسى كه از عمل فحشا در جامعه تبليغمىكند بايد كيفر شود گرچه سخن او صادق باشد. «من اشاع الفاحشة فعليه النكال و ان كان صادقا». اما در باب شايعهاى كه اتهام به فحشا نباشد شايعهگر، از مصاديق ملعونين در آيه 61 سورهاحزاب است، از اين رو لعن و نفرين مىشود و گواهى و شهادت دادن او از اعتبار ساقط و تعزيرمىشود.