بیشترلیست موضوعات مقدمه مترجم مقدمه نويسنده اَنْمار : قبيله اى بوده در سراة، در جنوب طائف وادى عقيق در تاريخ فرق ميان عمره تمتع و عمره مفرده كعبه : بيت الله الحرام. مناسك حج : شعائر ميقات عمره تمتّع عبارت است از: توضیحاتافزودن یادداشت جدید
ـ ابوغسان، از ابن ابى يحيى، از يكى از شيوخ و پيران انصار براى ما حديث كرد كه: پيامبر(صلى الله عليه وآله) در مسجد بنى خداره نماز خواند و سر خود را در آنجا تراشيد. ـ از ابوغسان براى ما نقل شد كه وى گفت: از ابن ابى يحيى، از محمدبن عمربن قتاده، از پدرش حديث شديم كه: پيامبر(صلى الله عليه وآله) در مسجدى از آنان، در بنى اميه انصار نماز گزارد. اين مسجد در محل كُبا(25) واقع در دو حرّه اى كه نزديك ملك نهيك مى باشد، واقع شده است. ـ ابوغسان گفت: از قول ابن ابو يحيا، از محمدبن حصين بن عبدالرحمان بن وائل براى ما نقل شد كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) در اين خرابه، كه نزديك مصلاّى آن حضرت بوده، نماز گزارده است. در آنجا اُطمى (دژى) بر روى محلى بود كه پيامبر در آن نماز خواند، البته اكنون خراب شده و اين محل به متروكه تبديل گرديده است; تا جايى كه كم كم آنجا انباشته و بر آمده از خاك شد. ـ ابو غسان از ابن ابو يحيا، از اسحاق بن عبدالله، از معاوية بن عبدالله بن جعفر از عبدالرحمان اعرج بر ما حديث كرد كه: پيامبر(صلى الله عليه وآله) در بالاى ذُباب نماز خواند. ـ ابوغسان از عبدالعزيز بن عمران، از كثيربن عبدالله مُزَنى از ربيع بن عبدالرحمن بن ابى سعيد حديث كرد كه: پيامبر(صلى الله عليه وآله) در روز جنگ خندق، خيمه و خرگاه خود را بر فراز ذباب به پا كرد. ـ ابوغسان گفت: عبد العزيز از عبدالله بن سمعان، از حارث بن عبدالرحمن بن ابى ذباب خبر داده، گفت: چون مروان بن حكم ذباب را كشت و جنازه او را بر بالاى ذباب به دار آويخت، عايشه به او پيام فرستاد كه:مرگت باد! رسول الله بر فراز آن نماز خواند و تو آنجا را محل به دار آويختن قرار دادى! ـ ابوغسان گفت: ذُباب مردى بود از اهالى يمن. او به مردى از انصار كه كارگزار مروان در برخى از امور يمنبود، تعدّى كرد. آن مردِ انصارى، از مردى كه زكات يا خراجى بر وى واجب نبود، گاوى را به زور گرفت. ذباب آن انصارى را تعقيب كرد تا اينكه وارد مدينه شد و در مسجد در كمين او نشست و وى را به قتل رساند. مروان به آن مرد گفت: چرا او را كشتى؟ گفت: گاو مرا به ناحق از من گرفت و من ناراحت شدم و او را كشتم. پس مروان آن مرد را كشت و جنازه اش را برفراز ذباب به دار آويخت. ـ ابوغسان گفت: يكى از مشايخ ما برايم نقل كرد كه: سلاطين افراد را بر فراز ذباب به دار مى آويختند. روزى هشام بن عروه به زيادبن عبيدالله حارثىگفت: عجبا ! افراد را در جايى به دار مى كشيد كه محلّ برپا شدن خرگاه پيامبر خدا بوده است؟ از آن پس، زياد از اين عمل خوددارى كرد و حكمرانان پس از او نيز ديگر دست به اين كار نزدند. جُهَيْنَه را براى بَليّ(30) خط كشى كرد و به نقلى، پيامبر(صلى الله عليه وآله) در اين مسجد نماز گزارده است. حزامى از عبدالله بن موساى تَيْمى، از اُسامة بن زيد، از معاذبن عبدالله بنخبيب، از جابربن اُسامه جهنى، براى ما نقل كرد كه گفت: در بازار به پيامبرخدا(صلى الله عليه وآله) برخوردم كه با اصحابش مى رفتند. پرسيدم: با رسول الله(صلى الله عليه وآله) به كجا مى رويد؟ گفتند: مى خواهند براى قوم تو مسجدى را خط كشى كنند. من برگشتم، ديدم قومم ايستاده اند و پيامبر(صلى الله عليه وآله) طرح مسجدى را براى آنان خط كشى كرد و در سمت قبله آن، چوبى را نصب نمود. ـ ابوغسان از ابن ابو يحيى، از سعيدبن معاوية بن عبدالله براى ما نقل كرده كه: پيامبر(صلى الله عليه وآله)در مسجد جُهَيْنه نماز خواند. ـ ابوغسان از ابن ابو يحيى، از معاوية بن نعمة از پدرش معاذبنعبدالله بن ابى مريمِ جهنى بر ما حديث كردكه: پيامبر(صلى الله عليه وآله) در مسجد جُهَيْنَه نماز خواند. ـ از ابن ابى يحيى، از سعدبن اسحاق بن كعب بر ما حديث شد كه: پيامبر(صلى الله عليه وآله) در مسجد بنى ساعِده، كه در بيرون خانه هاى مدينه قرار دارد و نيز در مسجد بنى بياضه و مسجد بنى حبلى و مسجد بنى عُضَيَّه و مسجد بنى حذاره نماز خواند. ـ از ابن ابى يحيى، از اُسيدبن سليمان، از عباس بن سَهْل براى ما روايت شد كه: پيامبر(صلى الله عليه وآله) در مسجد بنى ساعده، واقع در داخل مدينه، نماز گزارد. ـ ابوغسان براى ما روايت كرده كه: عبدالعزيزبن عمران، از عبدالسلام بن حفص، از يحيى بن سعيد خبر داد بر ما كه: پيامبر(صلى الله عليه وآله) به مسجد اُبىّ(32) آمد و شد مى كرد و نه يك بار و نه دوبار، بلكه بارها در آن نماز مى خواند و فرمود: اگر بيم آن نبود كه مردم به اين مسجد اقبال كنند، هر آينه در آن زياد نماز مى خواندم. و از ابن ابى يحيى، از ابو بكربن يحيى بن نضر انصارى، از پدرش براى ما روايت شد كه: پيامبر(صلى الله عليه وآله) در هيچ يك از مساجد داخل مدينه نماز نخواند مگر درمسجد اُبىّ بن كعب، در محلّه بنى جُدَيْله. ابو زيدبن شبّه گويد: عبدالملك بن مروان درهمينجا به دنياآمد و در مسجد بنى عمروبن مَبْذول و مسجد جُهَيْنه و مسجد بنى دينار و مسجد دارالنابغه و مسجد بنى عدى، نيز آن حضرت در كهف (غار) سَلْع و هم در مسجد فتح نشست و در اين مسجد دعا كرد. ـ از ابن ابى يحيى، از عمروبن يحيى بن عماره مازنى، از پدرش براى ما روايت شده است كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) در مسجد دارالنابغه نماز گزارد و در مسجد بنى عدىّ غسل كرد. از ابن ابى يحيى از هشام بن عمرونقل شده كه: پيامبر(صلى الله عليه وآله) در مسجد بنى عمروبن مبذول، و در دارالنابغه (خانه نابغه) و مسجد بنى عَدىّ و مسجدبنى خداره و مسجد بنى عُضَيَّه و بنى حبلى(33) و بنى حارث بن خَزْرَج و مسجد السُّخْ و بنى خطمه و مسجد فضيخ، در صدقه زبير واقع در محله بنى مُحَمَّم و در خانه صرمه در محله بنى عدى و در خانه عِتْبان(34) نماز خواند. ابوغسان از عبد العزيزبن عمران، از عبدالله بن حارث بن فضيل براى ما روايت كرد كه: پيامبر(صلى الله عليه وآله) در مسجد بنى خطمه نماز خواند. ـ از ابن ابى يحيى از حارث بن سعيدبن عبيد حارثى براى ما روايت شد كه: پيامبر(صلى الله عليه وآله)در مسجد بنى حارثه و بنى ظفر و بنى عبدالأَشهل نماز گزارد. ـ هارون بن معروف، از محمدبن سلمه، از ابن اسحاق، از عاصم بن عمربن قتاده، از محمودبن لبيد براى ما روايت كردكه: پيامبر(صلى الله عليه وآله) نماز مغرب را در مسجد بنى عبدالأشهل اقامه كرد و چون نمازش را به پايان برد، فرمود: اين دو ركعت را در خانه هاى خود بخوانيد. ـ ابوبكربن ابى شيبه، از عبدالعزيزبن محمد، دراوردى ازاسماعيل بن ابى حبيبه، از عبدالله بن عبدالرحمان براى ما روايت كرد كه: پيامبر(صلى الله عليه وآله) آمد و نماز را با ما در مسجد بنى عبدالأشهل اقامه كرد و ديدم كه آن حضرت هرگاه به سجده مى رفت دست هايش را روى جامه خود قرار مى داد (و مستقيماً روى زمين نمى گذاشت). ـ عبدالله بن نافع زبيدى، از يحيى بن زبيربن عبادبن حمزة بن عبدالله بن زبير، از ابراهيم بن اسماعيل بن ابى حبيبه، مولى بنى عبدالأشهل از پدرش براى ما نقل كرد: پيامبر(صلى الله عليه وآله) در حالى كه بَرْنكانى(35) بر تن داشت، در مسجد واقم يا همان مسجد بنى عبدالأشهل نماز خواند و هرگاه به سجده مى رفت دست هايش را از برنكان به زمين نمى رساند. ـ محمدبن حاتم، از ابراهيم بن منذل، از مَعن بن عيسى، از ابن ابى حبيبه، از عبدالرحمن بن ثابت بن صامت، از پدرش، از جدّش براى ما نقل كرد كه: پيامبر(صلى الله عليه وآله) در حالى كه خود را در ردايى پيچيده بود، در (مسجد) بنى عبدالأشهل نماز خواند و چون ريگ ها سرد بود، دستهايش را از پشت همان ردا بر زمين مى گذاشت. ـ محمدبن يحيى، از مالك بن انس، از عبدالله بن جابربن عتيك براى ما روايت كرد كه گفت: عبدالله بن عمر دربنى معاويه ـ كه قريه اى از قريه هاى انصار است ـ نزد ما آمد و گفت: آيا مى دانيد پيامبر(صلى الله عليه وآله) در كجاى اين مسجد شما نماز خواند؟ گفتم: آرى و به گوشه اى از آن اشاره كردم. گفت: آيا مى دانيد آن سه دعايى كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) كرد چه بود؟ گفتم: آرى. گفت: چه بود؟ گفتم: دعا كرد كه دشمن بيگانه بر آنان مسلّط و پيروز نشود و به واسطه قحطى و خشكسالى از بين نروند و خداوند اين دو تقاضاى او را برآورده ساخت و دعا كرد كه به جان يكديگر نيفتند اما خداوند اين را نپذيرفت. عبدالله بن عمر گفت: درست است. تا روز قيامت فتنه و آشوب (در ميان مسلمانان) برقرار خواهد بود. ـ هارون بن معروف، از مروان بن معاويه، از عثمان بن حكيم انصارى براىما روايت كرد كه گفت: عامربن سعدبن ابىوقّاص، از پدرش براى ما خبر دادكه: وى همراه پيامبر(صلى الله عليه وآله)بود، پس آن حضرت در سر راهش به مسجد بنى معاويه رسيد و داخل آن شد و دو ركعت نماز خواند و سپس برخاست و با پروردگارش راز و نياز كرد و آنگاه به راه خود ادامه داد و رفت. ـ سُويدبن سعيد، از على بن مُسْهَر، از عثمان بن حكيم، از عامربن سعيد، از پدرش براى ما نقل كردكه: روزى با رسول الله(صلى الله عليه وآله) مى رفت و آن حضرت به مسجد بنو معاويه رسيد و وارد آن شد و دو ركعت نماز خواند. ـ ابوغسان، از ابن ابى يحيى، از عبدالرحمن بن عتبان، از اَبان بن عثمان، از كعب بن عجره براى ما روايت كرد كه: پيامبر(صلى الله عليه وآله) هنگامى كه به مدينه آمد، نخستين نماز جمعه را در مسجد بنى سالم يا همان مسجد عاتكه برگزار كرد. اين مسجد از بنى عبيد از بنى سلمه بوده و اقامتگاه ايشان در محل اين مسجد قرار داشت. مسجد مذكور در پشت باغ معروف به القراصه بوده و اين باغ متعلّق به جابر بود. ـ ابو غسان، از محمدبن اسماعيل بن ابى فديك، از چند تن از افراد موثق و معتمد شهر براى ما نقل كرد: نخستين نماز جمعه اى را كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) پس از آمدن از قُبا به مدينه خواند، در مسجد بنى سالم بود كه به آن مسجد عاتكه مى گويند. ـ از ابن ابى يحيى، از نضربن مبشّر، از جابر روايت شده است كه: پيامبر(صلى الله عليه وآله)در مسجد خَرِبَه و مسجد قبلتين و مسجد بنى حرام واقع در قاع، نماز خواند. ـ از ابن ابى يحيى، از محمدبن ابى عتبة بن ابى مالك روايت شده است كه: پيامبر(صلى الله عليه وآله)در يكى از صدقات خود به نام «مَيْثِب» نماز خواند. ـ از ابن ابى يحيى، از يحيى بن ابراهيم بن محمدبن ابى ثابت روايت شده است كه: پيامبر(صلى الله عليه وآله) در مسجد فضيخ و در مشربه امّ ابراهيم نماز خواند. مشربه امّ ابراهيم از اموال مخيريق بود كه آن را به پيامبر(صلى الله عليه وآله)بخشيد. علّت نامگذارى آن به مشربه ام ابراهيم، اين است كه ماريه مادر ابراهيم فرزند پيامبر(صلى الله عليه وآله) وى را در آنجا به دنيا آورد. مى گويند هنگامى كه درد زايمان آن بانو شروع شد، به يكى از چوبهاى اين مشربه (بالاخانه) چنگ زد. در روايت است كه امام صادق(عليه السلام)، خطاب به جمعى از شيعيان مى فرمايد: آيا به مسجد قبا يا مسجد فضيخ و يا مشربه اُمّ ابراهيم مى رويد؟ سپس با اظهار تأسّف از اينكه آثار پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله)از ميان رفته و تغيير يافته است، مى فرمايد: «أما انّه لم يبق من آثار رسول الله(صلى الله عليه وآله) شىء إلاّ و قد غيّر غير هذا»; «آگاه باشيد كه از آثار پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله) جز اين، برجاى نمانده است.» در روايت ديگر آن حضرت مى فرمايد: پس از نماز در مسجد قبا، به مشربه امّ ابراهيم برو و در آنجا نماز بگزار كه آنجا محل سكونت و نمازگاه پيامبر خد(صلى الله عليه وآله) بوده است.(38) ـ ابوغسان، از عبدالعزيزبن عمران، از عبدالله بن حارث بن فضل، از پدرش، از جابربن عبدالله روايت كرد كه: پيامبر(صلى الله عليه وآله) بنى نضير را محاصره كرد و خرگاه خود را نزديك مسجد فضيخ برپا نمود. آن حضرت شش شب در محل فضيخ نماز مى خواند. چون شراب حرام شد، خبر آن به ابويوب و تعدادى از انصار كه در مسجد فضيخ بودند، رسيد. آنان بندهاى خيك شراب را باز كردند و هرچه را در آن بود به زمين ريختند و از اين رو آن مسجد به «مسجد فضيخ» شهرت يافت. ـ ابن ابى يحيى، از خالدبن رباح حديث كرد ما را كه: پيامبر(صلى الله عليه وآله) در مسجد راتج نماز خواند و از جاسوم، كه چاهى است در آنجا، آب نوشيد. ـ ابوغسان از عبدالعزيز بن عمران، از ابراهيم بن اسماعيل، از زيدبن سعد براى ما روايت كرد كه: پيامبر(صلى الله عليه وآله) به همراه ابوبكر و عمر، نزد ابوهَيْثَم بن تيهان در جاسوم آمد و از آب اين چاه نوشيد و در بوستان ابوهيثم نماز خواند. ـ ابن ابى يحيى، از عبدالله بن عُتْبَة بن عبدالملك حديث كرد كه: پيامبر(صلى الله عليه وآله) در مسجد بنى دينار، كه در محل غَسّالين(39) است بسيار نماز مى خواند. ـ ابن ابى يحيى، از قول كسى نقل كرد كه گفت: شنيدم كبشه بنت حارث، از قول جابر مى گويد: پيامبر(صلى الله عليه وآله) روز اُحُد نماز ظهر را در عَيْنَيْن(40)الظرب كه در اُحُد در محل قنطره (پُل) واقع است، اقامه كرد. ـ ابن ابى يحيى، از محمدبن عُقْبَه، از ابومالك، از على بن رافع و شيوخ و پيران قومش روايت كرد كه: پيامبر(صلى الله عليه وآله) در خانه زنى از خضر نماز خواند، سپس آن خانه را به مسجد بنى قريظه افزود. محل نماز پيامبر(صلى الله عليه وآله) در شرق مسجد بنى قريظه در محل مناره اى قرار داشت كه بعدها خراب شد. ـ ابن ابى يحيى، از سلمة بن عبيدالله خطمى نقل كرد كه: پيامبر(صلى الله عليه وآله) در خانه عقده در محل مسجد بنىوائل و در مسجد عجوز در محله بنى خطمه، در محلّ قبه نماز خواند. مسجد عجوز(41) در محلّ قبر براءبن مَعْرور قرار دارد. وى از كسانى است كه در عقبه حاضر بود و قبل از هجرت درگذشت و ثلث دارايى خود را براى پيامبر(صلى الله عليه وآله) وصيت كرد و دستور داد قبرش را رو به كعبه كنند. ـ ابن ابى يحيى، از سلمه نقل مى كند كه: پيامبر(صلى الله عليه وآله) در مسجد بنى وائل، ميان دو ستون جلويى، در فاصله پنج گز يا چيزى در همين حد، با پشت سر امام (جماعت)، نماز خواند. سلمه گفت: ما در آن نقطه (كه پيامبر به نماز ايستاد) ميخى به زمين كوبيديم. ـ قَعْنَبى از ابراهيم بن سعد، از زهرى، از محمودبن ربيع، از عِتْبان بن مالك براى ما حديث كرد كه: پيامبر(صلى الله عليه وآله)به منزل او آمد و قبل از آنكه بنشيند، فرمود: دوست دارى در كجاى خانه ات نماز بخوانم؟ عتبان مى گويد: به محلى اشاره كردم. حضرت تكبير گفت و ما در پشت سر آن حضرت به صف ايستاديم و دو ركعت خوانديم. ـ عثمان بن عمر، از يونس، از ابن شهاب، از محمودبن ربيع، از عتبان بن مالك براى ما نقل كرد كه: پيامبر(صلى الله عليه وآله) نافله ظهر را در خانه او خواند و آنان نيز پشت سر آن حضرت به نماز ايستادند. ـ عبدالله بن نافع و ابوغسان از مالك بن انس، از ابن شهاب، از محمودبن ربيع براى ما نقل كرد كه: عتبان بن مالك كه فردى نابينا بود، به پيامبر(صلى الله عليه وآله) عرض كرد: شب ها تاريك است و بعضى شب ها هم باران و سيل مى آيد و من فردى نابينا هستم; بنابراين، اى پيامبر خدا، در محلّى از خانه من نماز بخوانيد تا از آن پس همانجا را مصلاّ (مسجد و محل برگزارى نماز جماعت) قرار دهم. عتبان مى گويد: پيامبر(صلى الله عليه وآله)تشريف آورده، فرمود: در كدام نقطه دوست دارى نماز بخوانم؟ عتبان به محلّى از خانه اشاره كرد و پيامبر(صلى الله عليه وآله) در آنجا نماز گزارد. ـ ابوغسان از عبدالعزيزبن عمران، از ابن اَبى ذِئب، از نافع مولى ابى قتاده، از ابوهريره حديث كرد ما را كه: پيامبر(صلى الله عليه وآله)هنگامى كه عازم بدر بود، در سُقيا، واقع در حرّه، از سپاهيان اسلام سان ديد و در آنجا نماز خواند. ـ ابن ابى يحيى از خالدبن رباح از مُطَلَّب بن عبدالله روايت كرد كه: پيامبر(صلى الله عليه وآله)در مسجد بنى ساعده نماز خواند و در سقيفه قُصواى آنها نشست و به غارى كه در اُحُد هست وارد نشد و در مسجدى كه نزديك شيخان(42) است نماز خواند و شب را در آنجا گذراند و نماز صبح روز جنگ احد را هم در آنجا اقامه كرد و سپس به اُحُد رفت. ـ ابوغسان گفت: عبدالعزيزبن عمران، از اُبىّ بن عياش، از سعد بر ما خبر داد كه: پيامبر(صلى الله عليه وآله) در مسجدى كه در بدائع، در محل شيخان بود نماز خواند وشب را تا به صبح در آنجا گذراند. شيخان دو دژ هستند. ـ نيز گفت: عبدالعزيز از زبيربن موسى مخزومى، از محمدبن عبدالله بن اَبى اُميّه، از اُمّ سلمه خبر داد كه: در مسجد بدائع مقدارى گوشت بريان براى پيامبر(صلى الله عليه وآله) بردم. آن حضرت گوشت را ميل كرد و شب را در آنجا به سر برد و صبح به طرف اُحد رفت. ـ از ابن ابى يحيى، از هشام بن عُرْوه نقل شده، آن غارى كه خداوند تبارك و تعالى در قرآن از آن ياد كرده، همان غارى است كه در مكه واقع است و (از او نقل شده كه) پيامبر(صلى الله عليه وآله)بر ابو ايوب انصارى وارد شد و سپس به عُلْو مدينه رفت. (و نيز از او نقل شده كه) پيامبر(صلى الله عليه وآله)در مسجد سجده در مُعَرّس نماز خواند. ـ ابوغسان گفت: مالك از نافع، از ابن عمر برايم نقل كرد كه: پيامبر(صلى الله عليه وآله)در بطحا كه در ذو الحُلَيفه است توقفكرد و در آنجا نماز خواند. او گفت: ابنعمر نيز (به تأسى از پيامبر اين كار رمى كرد. ـ ابن اَبى يحيى، از قول كسى كه از ثابت بن مِسحَل شنيده بود كه او از قول ابوهريره مى گفت: پيامبر(صلى الله عليه وآله) در مسجد شجره، رو به سمت ستون وسطى نماز خواند. اين ستون در جاى درختى استكه پيامبر(صلى الله عليه وآله) رو به سمت آن نماز مى خواند. ـ ابن ابى يحيى، از محمدبن عقبه، از سالم، از ابن عمر نقل كردهكه: پيامبر(صلى الله عليه وآله) در شجره معرّس نمازخواند و مصلاّى آن حضرت در شجرهدر مسجد ذو الحُلَيفه و در ذوالحليفهبوده است. ـ احمدبن عيسى، از عبدالله بن وهب، از يونس، از ابن شهاب براى ما نقل كرد كه: عبيدالله بن عبدالله بن عمر، ازقول عبدالله بن عمر به او خبر داد كه: پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله) در ابتداى سفرش، شب را در ذوالحليفه به سر برد و در مسجد آن نماز خواند. ـ از ابن ابى يحيى، از ربيعةابن عثمان نقل است كه: پيامبر(صلى الله عليه وآله)درخانه اى در كنار مسجد بنى خُدْره نمازخواند. ـ ابوغسان گويد: چند تن از علماى شهر به من گفتند: هريك از مساجد مدينه و اطراف آن، كه با خشت پخته منقوش ساخته شده، پيامبر(صلى الله عليه وآله) در آن نماز خوانده است. چرا كه عمربن عبدالعزيز هنگامى كه مسجد پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله) را ساخت از مردم ـ كه در آن زمان، جمعيت زيادى را تشكيل مى دادند ـ راجع به مساجدى كه پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله) در آنها نماز خوانده بود، سؤال كرد و آنگاه آن مسجدها را با خشت پخته منقوش ساخت. ـ ابوغسان از محمدبن طلحة بن طويل تميمى، از (محمد) بن جعفر، از محمدبن سليمان بن ابى حثمه براى ما نقل كرد كه: پيامبر(صلى الله عليه وآله) در خانه شِفاء،(44) در اتاقى نماز خواندكه در سمت راست افرادى كه وارد منزل مى شوند قرار دارد. محمد گفت: و در خانه بسره دختر صفوان و در خانه عمروبن اُميه ضَمْرى، در اتاقى نماز خواند كه در سمت راست كسى است كه از در كوچك (خوخه) وارد منزل مى شود. محمد گفت: و به من خبر رسيده كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) در مسجد بنى معاويه، در سمت راست محراب به طرف خانه عَدىّ نماز خواند. ابو زيدبن شبّه گويد: تمام مطالبى كه از ابن ابى يحيى نقل شده، وى از قول ابوغسان نقل كرده است، بدون آنكه او را ملاقات كرده باشد. مساجدى كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) در آنها نماز خوانده و به قولى فقط حضور يافته است: ـ ابوغسان از ابن اَبى يحيى، از خالدبن رباح، از سهل از ابن ابى اُمامه، از پدرش براى ما نقل كرد: پيامبر(صلى الله عليه وآله) در اتاقى كه در سراى سعدبن خَيْثَمَه، در قُبا است، به پهلو خوابيد. ـ و از ابن وقش نقل كردهكه: پيامبر(صلى الله عليه وآله) به اتاق سعدبن خيثمه،كه در قُبا است وارد شد و در آنجنشست. ـ ابوغسان از ابن ابى يحيى، از ابوبكربن يحيى بن تمر، از پدرش براى ما گفت: پيامبر(صلى الله عليه وآله) نه در مسجدى كه در سراى انصار است نماز خواند و نه در مسجد بنى زُرَيْق،(46) و نه در مسجد بنى مازن. ـ ابو غسان از قول ابن ابى يحيى، از سعدبن اسحاق گفت: پيامبر(صلى الله عليه وآله) در مسجد بزرگ بنى سالم نماز نخوانده است. ـ ابن ابى يحيى، از خالدبن رباح،از مطلب بن عبدالله نقل شده: پيامبر(صلى الله عليه وآله)به غارى كه در (كوه) اُحُد استوارد نشد. ـ ابن ابى يحيى، از ربيع بن عبدالرحمان، از پدرش (ابوسعيد خدرى نقل كرد كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) در مسجد بنى خُدْرَه نماز نخواند. ـ ابن ابى يحيى، از عمروبن يحيى بن عماره، از پدرش نقل كرد كه: پيامبر(صلى الله عليه وآله) مسجد بنى مازن را به دستخود بنا نهاد و نقشه آن را بر روى زمين خط كشى كرد و قبله اش را مشخصساخت اما در آن نماز نخواند. ـ ابن ابى يحيى، از حرام بن عثمان نقل كرده: پيامبر(صلى الله عليه وآله) در مسجد بزرگبنى حرام نماز نخواند. ـ ابن ابى يحيى، از عبدالله بن سنان، از سهل بن سعدنقل كرده: پيامبر(صلى الله عليه وآله) در سقيفه قُصْواى بنى ساعده نشست. ـ ابن ابى يحيى، از يحيى بن عبدالله بن رفاعه زرقى، از معاذبن رفاعه نقل كرد كه: پيامبر(صلى الله عليه وآله) وارد مسجد بنى زُرَيْق شد و وضو گرفت و از قبله آن تعجب كرد و در آن نماز نخواند. اين مسجد نخستين مسجدى بود كه در آن قرآن خوانده شد. ـ ابوغسان از قول عبدالمنعم بن عباس، از پدرش، از جدّش برايمان گفت كه: پيامبر(صلى الله عليه وآله)در سقيفه بنى ساعده نشست و سهل بن سعد كاسه اى آب آورد و روى آن حضرت ريخت. ـ عبدالأعلى، از هشام، از حسن برايم ما نقل كرد وگفت: تيره اى از انصار به نام بنى سلمه، از دورى خانه هايشان با مسجد نزد پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله) شكايت كردند، حضرت فرمود: «اى بنى سلمه، مگر براى رضاى خدا قدم برنمى داريد. براى هر گامى كه برمى داريد درجه اى است». ـ موسى بن اسماعيل، از حماد، از على بن زيد، از سعيدبن مسيّب و حميد، از انس حديث كرد كه: بنى سلمه از دورى منازلشان با مسجد، نزد پيامبر(صلى الله عليه وآله)گله كردند; حضرت فرمود: «اى بنى سلمه، مگر در راه رضاى خدا گام برنمى داريد؟» عرض كردند: چرا، اى پيامبر خدا. ـ ابو داود از طالب بن حبيب، از عبدالرحمان ـ يعنى پسر جابربن عبدالله ـ از پدرش براى ما نقل كرد كه: بنى سلمه عرض كردند: اى پيامبرخدا، مى خواهيم خانه هايمان را بفروشيم و به نزد شما منتقل شويم; زيرا ميان ما و شما، وادى اى فاصله است. حضرت فرمود: «همانجا بمانيد; زيرا كه شما اوتاد آن خانه ها هستيد. هيچ بنده اى نيست كه گامى به سوى نماز بردارد مگر اينكه خداوند براى او اجرى بنويسد». ـ فليح بن محمد تمامى، از سعيدبن سعيدبن ابى سعيد از يحيى بن عبدالله بن اَبى قتاده براى ما نقل كرد كه: ياران ما; يعنى بنى سلمه و بنى حرام، كه خانه هايشان بعد از نخلستانها و مزارعشان بود، به پيامبرخدا(صلى الله عليه وآله) شكايت كردند كه سيل مانع آنها از شركت در نماز جمعه، در مسجد قبلتين و مسجد خربه مى شود. پيامبر(صلى الله عليه وآله) به آنان فرمود: «مى توانيد به دامنه كوه نقل مكان كنيد». مقصود كوه سلع است. آنان هم نقل مكان كردند. (بنى) حرام به شِعب رفتند و (بنى) سواد و عبيد(49) به دامنه. ـ محمدبن حاتم، از حزامى، از معن بن عيسى، از كثيربن عبدالله، از پدرش، از جدّش براى ما نقل كرد كه: مزينه و بنى كعب نزد پيامبر(صلى الله عليه وآله) آمدند و اجازه خواستند كه مانند بقيه قبايل، براى خود مسجدى بسازند، حضرت فرمود:«مسجد من مسجد شماست و شما باديه نشين من هستيد و من شهرنشين شما (همه از هم و برادر هم هستيم). بر شماست كه هرگاه فرابخوان اجابتم كنيد».