حجتالاسلام ذكرالله احمدي از جمله مهمترين احاديث درباره اهل بيت حديث ثقلين است كه از پيابر گرامي اسلام نقل شده است. در نقل اين حديث اهتمام اهل سنت كمتر از اهتمام شيعيان نيست، به طوري كه همه كتب معتبر اهل سنت آن را نقل كردهاند و حجتالاسلام ذكرالله احمدي بعد از بررسي مستندات اين حديث معروفترين كتب اهل سنت به بررسي مفهوم اين حديث پرداخته و افضليت عترت، عصمت و مرجعيت علمي و سياسي اهل بيت را نتيجه گرفته است. يكي از احاديثي كه در عظمت اهل بيت عصمت و طهارت و ضرورت پيروي ائمه هدي (ع) و نقش اين خاندان در هدايت امت اسلامي از پيامبر بزرگوار اسلام (ص) وارد شده، حديث معروف «ثقلين» است. اين حديث با اسناد متواتره نقل شده و مجمع عليه بين فريقين است به طوري كه بيش از 33 صحابي آن را روايت كردهاند و علاوه بر نقل علماء و محدثين بزرگ شيعه، بالغ بر 180 تن از اكابر علماي اهل سنت و مشاهير دانشمندان و محدثين سني آن را در جوامع حديثي خود، از جمله در صحاح سته به اسناد صحيح آوردهاند. الفاظ حديث «ثقلين» در اين روايات مختلف است. جهت آگاهي بيشتر توجه خوانندگان گرامي را به متن حديث ثقلين برگرفته از رساله ارزشمند- دار التقريب بين المذاهب الاسلاميه- در مصر كه حدود پنجاه سال پيش منتشر شده است، جلب مينماييم و بعد نيز به منابع دقيق برخي از نصوص اشاره ميكنيم.[1] قال رسولالله (ص) … . فحمد الله و اثني عليه وعظ و ذكر ثم قال: اما بعد: ايها الناس فانما انا بشر اوشك، او يوشك اواني لا ظن، ان ادعي فاجيب، اوفا جيبه، اوكاني قد دعيت فاجيب و اني او انا تارك او تركت او قد تركت او خلفت او مخلف فيكم الثقلين، او ثقلين او امرين او الثقلين خليفتين، او اثنين، او ما ان تمسكتم به، او ما ان اخذتم به، او ما ان اعتصمتم به، لن تضلوا ابداً اولن تضلوا ان اتبعتموهما، او و انكم لن تضلوا بعدهما، و هما كتابالله و اهل بيتي عترتي، احدهما اثقل من الاخر، او كتابالله، حبل ممدود، او كتابالله فيه الهداي و النور، او الصدق، او كتاب ربي و عترتي اهل بيتي، او و عترتي و هم اهل بيتي، او و عترتي اهل بيتي و قرابتي، او اهل بيتي او نسبي، و انهما لن يفترقا، او لن يفترقا، او انهما لقرينان لن يفترقا حتي يردا عليالحوض، فانظروا كيف تخلفوني، او تحفظوني فيهما، او فانظرو كيف تلحقوا بي فيهما، او ان اللطيف الخبير اخبرني، او نبأني او انباني، انهما لن يفترقا حتي يلقياني، سألت ذلك ربي فاعطاني، فلا تسبقوا فتهلكوا، و لا تضلوا، او انهما لن ينقضيا حتي يردا عليالحوض، او سالتهمار بي فوعدني ان يوردهما عليالحوض، و الحوض عرضه ما بين بصري الي صنعاء فيه من آلانيه عدد الكواكب، او ان اللطيف الخبير عهد الي انهما لن يفرقا حتي يردا عليالحوض، و هما كهاتين (و اشار بالسبابتين) او اني فرطكم و انكم تبعي، و توشكون ان تردوا عليالحوض، و اسألكم، او سائلكم، او سائلكم، حين تلقون عن ثقلي، او اني سائلكم حين تردون عليالثقلين: كيف خلفتموني فيهما او و انالله سائلي فماذا انتم قائلون، اواني لكم فرط، و انكم واردون عليالحوض، فانظرو كيف تخلفوني فيالثقلين، قيل، او قلنا، او قالو: و ما الثقلان؟ قال (ص): كتابالله طرفه بيدالله، و طرفه بايديكم، او قال: الاكبر، اوالثقل الاكبر، او لاكبر منهما، او اولهما كتابالله و الاصغرا و الثقل الاصغر، او والاخر عترتي، فمن استقبل قبلتي، و اجاب دعوتي، فليستوص بهما خير بهما خيرا او اوصيكم بكتابالله و عترتي، او حسبكم كتابالله و عترتي، احدهما اعظم منالاخر، او قال: اني سائلكم عن اثنين: عن القرآن و عن عترتي او انالله سائلكم كيف خلفتموني في كتابه و اهل بيتي، او اني تارك فيكم ما ان تمسكتم به لن تضلوا، و او ان ما اخذتم به لن تضلوا بعدي: امرين احدهما اكبر من الاخر، سبب موصول من السماء اليالارض، او اني تارك فيكم الثقلين خلفي: كتابالله و عترتي او قد تركت فيكم ما لم تضلوا بعده، او اني تركت فيكم الثقلين: الثقل الاكبر و الثقل الاصغر، و اما الثقل الاكبر فبيدالله طرفه و الطرف الاخر بايديكم و هو كتابالله، ان تمسكتم به لن تضلوا … و اما الثقل الاصغر فعترتي اهل بيتي، او الا و عترتي او اذكركمالله في اهل بيتي (قالها مرة او الا و عترتي، او مرتين، او ثلاث مرات) او انالله عزوجل اوحي الي اني مقبوض اقول لكم قولا ان عملتم به نجوتم و ان تركتموه هلكتم، ان اهل بيتي هم خاصتي و حامتي و انكم مسئولون عنالثقلين: كتابالله و عترتي، ان تمسكتم بها لن تضلوا، و انكم لن تضلوا ان اتبعتم و استمسكتم بهما او اني تارك فيكم كتابالله و عترتي اهل بيتي، فهما خليفتان بعدي، احدهما اكبرمنالاخر، او اني تارك فيكم الثقلين، كلامالله و عترتي، الا فتمسكوا بهما، فانهما حبلان لاينقطعان الي يومالقيامه. و قال: ايها الناس، يوشك اقبض قبضاً سريعا فينطلق بي و قد قدمت اليكم القول معذرة اليكم، الا اني فيكم كتاب ربي عزوجل و عترتي اهل بيتي، ثم اخذ بيد علي فقال: هذا علي معالقرآن، و القرآن مع علي لا يفترقان حتي يردا عليالحوض، فاسألوهما ما خلفت فيهما» نكته قابل توجه اين است كه حديث ثقلين را فراوان نقل كردهاند و همه ناقلين اين حديث شريف، متفقالقولند بر نقل و آوردن دو لفظ «كتاب و عترت با لفظ، اهل بيتي يا جمله: عترتي و اهل بيتي»، هر چند در ساير الفاظ حديث، صدر و ذيل آن گوناگون نقل شده است. اكثر محدثان درباره حديث ثقلين گفتهاند: پيامبر (ص) آن را در حجةالوداع در كنار بركه آبي به نام خم ايراد فرموده است. و برخي ديگر نيز معتقدند كه اين حديث در روز عرفه و در سفر حجةالوداع در حالي كه بر ناقه قصوي سوار بوده، آن را ايراد فرموده است. در برخي از نقلها، محل ايراد آن را «مني» و مسجد «خيف» ذكر كردهاند، و در پارهاي از روايات، محل آن را مدينه و آخرين روزهاي پايان عمر و رسول خدا (ص) ميدانند. پيامبر گرامي اسلام (ص) نسبت به وقوع رخدادهاي آينده نگران بود و ميدانست كه پس از رحلتش، امت اسلامي در مورد عترت، قصور خواهد ورزيد. همچنين در روايتي از «سليم بن قيس هلالي» آمده است: پيامبر (ص) با ايراد خطبهاي حديث ثقلين را بيان فرموده است و در برخي از نقلهاي ديگر گفته شده است كه آن حضرت حديث فوق را در آخرين خطبهاش بر روي منبر ايراد فرموده است. و در روايتي آمده است كه آن حضرت در خانهاش هنگام بيماري در بستر در حالي كه اطاق پر از جمعيت صحابه بود، بيان كرده است.[2] بديهي است كه سبب اختلاف الفاظ حديث ثقلين اين است كه پيامبر اكرم (ص) آن را در مكانها و موقعيتهاي مختلف بيان فرموده و روشن است كه اين تكرارها حاكي از اهميت موضوع است. ابنحجر مكي در «صواعق المحرقه» بعد از نقل اين حديث، بيانات مفصلي دارد، تا آنجا كه ميگويد: اختلاف اقوال بسيار است كه پيامبر (ص) اين بيانات را ايراد فرموده است. بعد از نقل مواطن ميگويد: بدان كه حديث، تمسك به قرآن و عترت از طرق كثيرهاي وارد شده است و بيش از بيست و چند تن صحابه آن را از قول پيامبر اسلامي (ص) در محلهاي مختلف نقل كرده اند... ابن حجر مكي اضافه ميكند كه طرق مختلف آن با ذكر محل و مكانهاي مختلف هيچ منافاتي با هم ندارد. زيرا ممكن است رسول خدا (ص) در تمام اين موارد و جاهاي متعدد و به طور مكرر اين حديث را فرموده باشد، و اين به خاطر اهميتي است كه قرآن كريم و عترت پاك او دارند.[3]