از جمله پيامبر (ص) - ان تمسكتم بهمالن تضلوا- استنباط ميشود كه هدايت و نايلشدن به سعادت را منحصر در اين دو ميراث گرانقدر ميداند و امت مصون از گمراهي نخواهند بود، مگر آنكه متمسك به اين دو شوند، و علم قرآن نزد عترت است و اين دو از يكديگر جدا نميشوند. «لن يفترقاً» پس اگر هدايت و سعادت در غير عترت يافت شود، قرآن از آنها جدا ميشود اين باطل است. و نيز ميدانيم كه هدايت قرآن در كليات مسايل اعتقادي، اخلاقي و علمي اسلام است، پس ناگزير توضيح، تبيين و تفسير اسلام قرآني، وظيفه و كاركرد اهل بيت (ع) خواهد بود، تا هدايت پايان پذيرد و كامل گردد. در اين جا سخن سعدالدين تفتازاني (م. 792 ق) متكلم معروف اهل سنت را از كتاب «شرح المقاصد» نقل ميكنيم: آيا نمينگريد كه پيامبر (ص) در- حديث ثقلين- خاندان خود را با قرآن همرديف قرار داده است. چنگ زدن به دامان اين دو، و پيروي از آنان، مردم را از گمراه شدن نجات ميدهد، چنانكه چنگ زدن به قرآن، تبعيت از خاندان پيامبر (ص) است. خلاصه استمساك، عملكردن به دستور كتاب و عترت است، اگر كسي تارك عمل باشد يا تفريقي ايجاد كند در ضلالت خواهد بود.
تلازم قطعي قرآن و حديث
پيامبر (ص) در اين حديث، شناختن و شناسايي دين، و باقي ماندن در آن و گمراه نشدن در معرفت و يقين را به دو منبع - قرآن و عترت- ارجاع داده است. و مقصود از عترت مفاهيم قولي و عملي و تقريري آنان است كه به صورت اخبار و احاديث به ما رسيده و ركن دوم استناد در شناخت اسلام بعد از قرآن است كه از طريق عترت به ما رسيده و بايد به آنها رجوع گردد و از آنها بهره برد. اگر ما به روش علمي به اخبار و احاديث رجوع نكنيم، شناخت واقعي از اسلام پيدا نخواهيم كرد و چه بسا وارونه اسلام را بفهميم. پس بر اين اساس تنها قرائت اهل بيت (ع) از دين، مشروع شمرده شده است و ديگر قرائتها كه با اين قرائت در تباين باشد، بي اعتبار است. از اين رو عدم رجوع به روايات در فهم ظواهر قرآن، مايه افتراق ثقلين و عامل گمراهي قلمداد شده است.