اگر درست به حديث شريف «ثقلين» توجه كنيم درمييابيم كه قرآن و عترت گنجينههاي الهياند كه مسلمانان بلكه بشريت، مكلفند كه اين دو را بشناسند و تسليم اوامر و نواهي آنان باشند. به قول انديشمند معاصر آقاي محمد رضا حكيمي، حديث ثقلين «منشور معيار» است، كه ارتباط تام جوهري «قرآن و حديث» و «حديث و قرآن» بر اساس مقتضاي «عقل» و «نقل» در سندي بزرگ و ابدي بيان شده است. آري حديث ثقلين راه شناخت نظري و اقدام عملي اسلامي را به صراحت روشن كرده و انحصاء راه را نيز يادآور شده است.[15]
اعتصام به حبلالله
رسول خدا (ص) ميفرمايد: قرآن و عترت به ريسمان محكمي تشبيه شده كه يك طرف آن به دست خداوند و روي ديگرش به دست مردم است. و اين اشاره به آيه كريمه «و اعتصموا ابحبلالله جميعاً و لا تفرقوا» دارد.
خسارت بشريت
پيرو راستين ثقلين و منادي بزرگ اين منشور معيار، حضرت امام خميني (ره) كه بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران بود كه همواره از مهجوريت قرآن و عترت رنج ميبرد. آن رهبر فقيه و عظيمالشأن به خساراتي كه در طول تاريخ از بي توجهي مسلمانان به ثقلين عايد بشريت گرديده است، در صحيفه انقلاب مويهكنان در غم اين تراژدي بزرگ چنين آورده است: اينجانب مناسب ميدانم كه شمه كوتاه و قاصر در باب ثقلين تذكر دهم نه از حيث مقامات غيبي و معنوي و عرفاني كه قلم مثل مني عاجز است و از جسارت در مرتبهاي كه عرفان آن بر تمام دايره وجود از ملك تا ملكوت اعلي و از آنجا تا لاهوت و آنچه در فهم من و تو نايد سنگين و تحمل آن فوق طاعت، اگر نگويم ممتنع است و نه از آنچه بر بشريت گذشته است از مهجور بودن از حقايق مقام والاي ثقل اكبر و ثقل كبير كه از هر چيز اكبر است جز ثقل اكبر كه اكبر مطلق است و نه از آنچه گذشته است بر اين دو ثقل از دشمنان خدا و طاغوتيان بازيگر كه شمارش آن براي مثل مني ميسر نيست با قصور اطلاع و وقت محدود، بلكه مناسب ديدم اشارهاي گذرا و بسيار كوتاه از آنچه بر اين دو ثقل گذشته است، بنمايم. شايد جمله لن يفترقا حتي يردا علي الحوض اشاره باشد بر اينكه بعد از وجود مقدس رسولالله صليالله عليه و آله و سلم، هرچه بر يكي از اين دو گذشته است بر ديگري گذشته است و مهجوريت هر يك مهجوريت ديگري است تا آنگاه كه اين دو مهجور بر رسول خدا در حوض وارد شوند. و آيا اين حوض مقام اتصال كثرت به وحدت است و اضمحلال قطرات در دريا است يا چيز ديگري كه به عقل و عرفان بشر راهي ندارد؟ و بايد گفت آن ستمي كه از طاغوتيان بر اين دو وديعه رسول اكرم (ص) گذشته بر امت مسلمانان بلكه بر بشريت گذشته است كه قلم از وصف آن عاجز است. و ذكر اين نكته لازم است حديث ثقلين متواتر بين جميع مسلمين است و كتب اهل سنت از صحاح شش گانه تا كتب ديگر آنان با الفاظ مختلفه و موارد مكرره از پيغمبر به طور متواتر نقل شده است و اين حديث شريف حجت قاطع است بر جميع بشر بويژه مسلمانان مذاهب مختلف و بايد همه مسلمانان كه حجت بر آنان تمام است جوابگوي آن باشند و اگر عذري براي جاهلان بيخبر باشد براي علماء مذاهب نيست. اكنون ببينيم چه گذشته است بر كتاب خدا اين وديعه الهي و ما ترك پيامبر اسلامي صليالله عليه و آله سلم. مسايل اسفانگيزي كه بايد براي آن خون گريه كرد پس از شهادت علي (ع) شروع شد. خودخواهان و طاغوتيان قرآن كريم را وسيلهاي كردند براي حكومتهاي ضد قرآني و مفسران حقيقي و آشنايان به حقايق را كه سراسر قرآن را از پيامبر اكرم صليالله عليه و آله و سلم دريافت كرده بودند و نداي اني تارك فيكم الثقلان در گوششان بود با بهانههاي مختلف و توطئههاي از پيش تهيه شده، آنان را عقب زده و با قرآن، در حقيقت قرآن را كه براي بشريت تا ورود به حوض، بزرگترين دستور زندگاني مادي و معنوي بود و هست از صحنه خارج كردند و بر حكومت عدل الهي كه يكي از آرمانهاي اين كتاب مقدس بوده و هست خط بطلان كشيدند و انحراف از دين خدا و كتاب سنت الهي را پايهگذاري كردند تا كار بجايي رسيد كه قلم از شرح آن شرمسار است. و هرچه اين بنيان كج به جلو آمد كجيها و انحرافها افزون شد تا آنجا كه قرآن كريم را براي رشد جهانيان و نقطه همه مسلمانان بلكه عائله بشري از مقام شامخ احديت به كشف تام محمدي (ص) تنزل كرد و كه بشريت را به آنچه بايد برسند برساند و اين وليده علمالاسماء را از شر شياطين و طاغوتها رها سازد و جهان را به قسط و عدل رساند و حكومت را به دست اولياء الله، معصومين عليهم صلواتالاولين و الاخرين بسپارد ، تا آنان به هر كه صلاحيت بشريت است بسپارد، چنان از صحنه خارج نمودند كه گويي نقشي براي هدايت ندارد و … »[16][17]