در نخستين بخش از فرامين, كلياتي آمده كه به نوعي نگرش كلي سياسي دولت كارگزاران دولت سلجوقي را درباره برخي از مهم ترين مفاهيم نشان مي دهد. روشن است كه در يك فرمان, امكان توضيح و تشريح اين مفاهيم نيست; اما همين مقدار نيز كه در حد چند سطر اين كليات آمده, قابل توجه است. در اين جا گزيده اين مطالب را با يك جمع بندي ارائه مي كنيم. مهم آن است كه عبارات زير, در بيشتر موارد, در ابتداي فرامين آمده و اين نشان مي دهد كه به صورت منظم, تقريبا تمامي فرمان ها اين اصول كلي را در آغاز خود داشته اند.* چون از موجبات ثبات دولت و نظام احوال شمل مملكت, بعد از تمهيد قواعد عدل و تشييد اركان شرع, هيچ كار نيكوتر از رعايت حقوق نيست… هر توفيق كه در اين معنا ميسر گردد مستمد الطاف يزداني و مستنزل سعادت آسماني شود….3* بنياد پادشاهي و قاعده جهان داري بر عمارت فرمودن است; و جهان جز به عدل و انصاف معمور نباشد; و عدل و انصاف جهان دار جز به واسطه ولات كاردان نيكو سيرت و متصرف ستوده عقيدت پسنديده طريقت ميسر نگردد و جهانيان را شامل نشود.4* اساس دولت و قاعده ملك بر مراقبت جانب ايزد سبحانه و تعالي نهادن و اعلاي اعلام دين و احياي معالم و مراسم شرع مقدّم مهمات گردانيدن و بر توقير و تبجيل سادات و علما كه ورثه انبياءاند و خزنه علوم شريعت و هداة و مرشدان مسالك و مناهج سنت توفر نمودن و به اشادت درجات و انالت طلبات و اعداد اسباب فراغ دل ايشان اهتمام فرمودن مثمر ثبات دولت و موجب دوام نظام شمل ملك باشد.5* اجلال و اعزاز ائمه و علما كه خزنه علوم دين و حفظه قواعد شرع اند, از دواعي ثبات دولت و موجبات نظام شمل مملكت باشد.6* استبقاي دولت و استدامت آن, از نتايج و ثمرات مواظبت بر شكر و حمد او تبارك و تعالي شناسيم; و شكر نعمت ايزدي را طرايق است و ابواب; نيكوترين آن رعايت حقوق است كه اساس دولت بدان ممهّد ماند و عرصه ملك از آن اتّساع گيرد و اسباب پادشاهي و رايات جهان داري بدان ساخته و افراخته باشد.7* دوام دولت و نظام شمل مملكت از ثمرات و نتايج عدل است و جهان دار و فرمان دهنده را مرضات ايزد تبارك و تعالي كه سبب فوز و نجات است به وسيله و ذريعه افاضت عدل حاصل آيد.8* چون اساس دولت و بنياد مملكت بر افاضت عدل است و استدامت و استزادت نعمت ايزد تعالي به اقامت شرايط شكر توان كردن; و ثبات و مزيد نعمت ايزدي بدين دو واسطه حاصل مي گردد; اين هر دو معنا را مقدمه و عمده جهان داري ساختن و بدين وسيلت و ذريعت تنجح حصول آمال و مطالب جستن از ثمرات فطنت و امارات سعادت باشد; و توفيقي كه آفريدگار عزّ و علا درين باب كرامت كند و هدايتي كه به فضل عميم و صنع لطيف خويش ميسّر گرداند, هم نعمتي ديگر باشد مضاف با سوابق نعم و سوالف عوارف او تبارك و تعالي كه امداد آن را انقطاع و انصرام نيست و فيض آن كافه خلايق را شامل است و هر چه در كونين موجود است از صنع لطيف او بر حسب استعداد مخصوص بهره جودست.9