بیشترلیست موضوعات يك منبع با اّرزش در باب سياست اسلامى (گزارشي از عتبة الكتبة) فرامين حكومتي منبعي با ارزش الف: آموزه هاي كلي سياسي جمع بندي ب: ويژگي هاي فرد منتخب ج: وظايف مسئولان د: پذيرش صاحب منصب در ميان مردم شهر توضیحاتافزودن یادداشت جدید
* و تقرير اعمال ديني كه اساس دولت بدان مستحكم ماند, بر كساني كه استحقاق و استعداد آن داشته اند, انتسابا و اكتسابا, از لوازم دانسته ايم و مقاعد و قواعد اعمال و احوال ملك و دولت را به انتهاج اين منهاج و سلوك اين طريق مؤكد و ممهّد دانسته.51* ثبات دولت و نظام شمل مملكت از نتايج و ثمرات افاضت عدل و اشاعت احسان است كه بدان مأموريم از آفريدگار تبارك و تقدس, آن جا كه مي گويد در مصحف مجيد: ان اللّه يأمر بالعدل والاحسان وايتاء ذي القربي, و ديگر جاي مي گويد: واحسن كما احسن اللّه اليك, و صاحب شريعت سيد انبيا و رسل ـ صلوات اللّه عليه و عليهم اجمعين ـ گفته است: عدل ساعة خير من عبادة سبعين سنة. و عدل آن باشد كه حق به موضع نهاده آيد و كار در نصاب استحقاق مرمّت فرموده شود و قاعده اعط القوس باريها تمهيد افتد و هر كس را از خلايق جهان, رعايا و مستخدمان و متقلدان اعمال و مباشران امور ديني و دنياوي بر معارج و مدارج استحقاق و استقلال نگاه داشته شود و ذمم و حقوق ارباب وسايل اكيد و ذرايع حميد كه آثار مساعي و مقامات ايشان بر صفحات مهمات ملك و جبهات ايام دولت ظاهر باشد و امداد خدمات مرضي متظاهر مرعي و مقضي گردد تا به ميامن آن هر روز معاقد مناظم احوال مملكت مستحكم تر مي باشد و قواعد اسباب در آن دولت مؤكدتر مي شود; و از حول و قوّت ايزد ـ سبحانه و تعالي ـ و لطايف او عز و جل در حال اقامت و نهضت و سلوك و حركت امارات مزيد نعمت و بسطت مملكت مشاهده ميافتد و شكر مواهب و عوارف آفريدگار ـ عزّ شأنه واحسانه ـ كه موجب زوايد عوايد نعم باشد چنان كه گفته است عزّ من قائل: لئن شكرتم لازيدنّكم از ضمن آن ترتيب پديد مي آيد و مواد فيض احسان او عزّ و علا متصل تر مي گردد بتوفيق اللّه و حسن تيسيره.61* افاضت عدل و احسان به همه زبان هاي جهانيان محمودست و در همه دل هاي آفريدگان محبوب و اصحاب ملك و اديان متفرق و مذاهب مختلف و ارباب طرق متناسب و مسالك نامتقارب در احماد اين دو سيرت و بر اطّراء اين دو طريق اتّفاق و اطّباق دارند و در مصحف مجد شرف… فرمان نافذ و حكم قاطع بر اين جملتست: ان اللّه يأمر بالعدل و الاحسان…; و هر كس را از اولواالامر در جهان داشتن و مرضاة خالق و صلاح مخلوق جستن و اسباب معاد و معاش ساختن, طريقتي اختيار افتادست و سيرتي موافق نموده كه همّت بر آن مقصور داشتست و مطلوب ديني و دنياوي از نتايج ثمرات آن دانسته; و اختيار و انتخاب ما عدل و احسان است كه منافع آن اصناف خلايق و حيوانات را از انام و انعام و دواب و هوام و طايرات و سانحات حتي الجراد و النمل شامل است و هر يك را از آن بر حسب نظرت و قدرت و قضيت قضا و قدر باري تعالي حظي و نصيبي ظاهر; و اول قاعده جهان داري افاضت عدل است; پس اشاعت احسان كه رعايا و زيردستان تا از معرّت ظلم و عاديت عدوان امان نيابند طلب رزق و اعداد اسباب معيشت نتوانند كرد و اثر احسان بعد از تمهيد اساس عدل بر احوال ايشان پديد آيد; و معتقد ما آن است كه فيض عدل در ميان خلق به جايگاهي مي بايد رسانيدن كه جملگي فقرا و ضعفا از صدقات اغنيا و اقويا ايمن توانند بود و گماشتگان و حشم و خدم چنان منزجر و منتبه باشند كه در مدارج و معابر هيچ ضعيف را ازيشان فزع آسيب و رنج نباشد و از قوائم خيل مفر و مهرب نيابند; و مستحق ترين رعايا به نظر عنايت و ارعاء و اختصاص فرمودن به عاطفت و رأفت اهل بر و مقيمان صحرااند كه از آباداني دور باشند و اخبار سرّاء و ضرّاء كه ايشان را پيش آيد ديرتر به درگاه رسد و متاجر و مكاسب ايشان سبب كثرت نعمت و فراغت و انتفاع و استمتاع اهل عصرست و خاص و عام در آن خيرات و بركات مقاسم و مساهم.17