موعظه و نصيحت در اجتناب از زخارف دنيا - قصاید نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قصاید - نسخه متنی

سنایی غزنوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

موعظه و نصيحت در اجتناب از زخارف دنيا





  • طلب اى عاشقان خوش رفتار
    تا كى از خانه هين ره صحرا
    زين سپس دست ما و دامن دوست
    در جهان شاهدى و ما فارغ
    خيز تا ز آب روى بنشانيم
    پس به جاروب لا فرو روبيم
    تركتازى كنيم و در شكنيم
    وز پى آنكه تا تمام شويم
    تا ز خود بشنود نه از من و تو
    اى هواهاى تو هوا انگيز
    قفس تنگ چرخ و طبع و حواس
    گرت بايد كزين قفس برهى
    آفرينش نار فرق تو اند
    چرخ و اجرام ساكنان تو اند
    حلقه در گوش چرخ و انجم كن
    ورنه بر چارسوى كون و فساد
    گاهت اندر مزارعت فكند
    گه كند اورمزدت از سر زهد
    گاه بر بنددت به تهمت تيغ گاه مهرت نمايد از سر كين
    گاه مهرت نمايد از سر كين



  • طرب اى شاهدان شيرين كار
    تا كى از كعبه هين در خمار
    بعد از اين گوش ما و حلقه ى يار
    در قدح جرعه اى و ما هشيار
    گرد اين خاك توده ى غدار
    كوكب از صحن گنبد دوار
    نفس رنگى مزاج را بازار
    پاى بر سر نهيم دايره وار
    لمن الملك واحد القهار
    وى خدايان تو خداى آزار
    پر و بالت گسست از بن و بار
    باز ده وام هفت و پنج و چهار
    بر مچين خون خسان ز راه نار
    تو از ايشان طمع مدار مدار
    تا دهندت به بندگى اقرار
    گاه بيمار بين و گه تيمار
    جرم كيوان چو خوك در شد يار
    زين جهان سير و زان جهان ناهار
    دست بهرام چون قلم زنار مر ترا در خيال زر عيار
    مر ترا در خيال زر عيار


/ 418