موضوع: اهميت و ضرورت پاکسازى و بازسازى وزارتخانه و ادارات - توطئه هاى امريکا در منطقه - صحیفه امام جلد 16

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

صحیفه امام - جلد 16

مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

سخنرانى

زمان:

صبح 14 شهريور 1361 / 16 ذى القعده 1402

مکان:

تهران، حسينيه جماران

موضوع: اهميت و ضرورت پاکسازى و بازسازى وزارتخانه و ادارات - توطئه هاى امريکا در منطقه

حضار:

خانواده شهداى پاسداران کميته هاى انقلاب اسلامى خوزستان - جاسبى ، عبد اللّه (دبير کل سازمان امور ادارى و استخدامى کشور) - هياتهاى بازسازى نيروى انسانى وزارتخانه ها و

بسم اللّه الرحمن الرحيم

مؤسسات دولتى و شرکتهاى وابسته ضرورت وجود هياتهاى بازسازى ان شاءاللّه تعالى، آقايان حاضر، موفق به خدمتى که مشغول هستند، باشند.

البته مسئله پاکسازى و بازسازى وزارتخانه ها و ادارات يک امر ضرورى بوده است، براى اينکه در رژيم سابق، اشخاص بسيارى در اين وزارتخانه ها، دراين ادارات بودند که آنها لياقت اين مسائل را نداشتند و شايد بسيارى از آنها ضد انقلاب بودند و پس از پيروزى انقلاب ضرورى بود که يک همچو هياتهايى باشند و شناسايى کنند اشخاصى را که مفسد هستند، اشخاصى را که مضر هستند به جمهورى اسلامى ، اشخاصى که مى خواهند نارضايتى در بين مردم ايجاد کنند، آنها را بايد پاکسازى مى کردند.

لکن نکته اى که من بايد عرض کنم به آقايان و اين امرى است که بر عموم افرادى که در اين کشور مشغول خدمت هستند، براى آنها هم هست، اين است که اصل اين مسائل، هم ضرورى است که بايد باشد و هم با نبودنش فاجعه درست مى شود.

لکن در کيفيت اين امر و مواردى که بايد اين کار بشود و افرادى که بايد اينطور کارها را انجام بدهند، در آنها بايد خيلى دقت بشود.

دقت در انتخاب اعضاى هياتهاى بازسازى اول راجع به افرادى که انتخاب مى شوند براى اين پاکسازيها، بازسازيها يا در انجمنهاى اسلامى که تشکيل شده است - در همه جا هست و خدمت هم زياد مى کنند - اول امر و مهمتر از همه اين است که افرادى که انتخاب مى کنند، سوابقشان را، کارهايى که در آن رژيم متصدى بودند و کارهايى که بعد از شکست رژيم انجام دادند، اينها بايد بررسى بشود.

شما مى دانيد که امروز در هر جايى که يک خدمتگزارى، يک عده اى بخواهند خدمت کنند، اشخاص مفسد، منافق و منحرف با حيله هايى خودشان را وارد مى کنند.

چه بسا آنهايى که وارد مى شوند و مى خواهند که برخلاف آن چيزى که اسلام اقتضا مى کند، عمل بکنند و مردم را ناراضى کنند، چه بسا از اشخاص سالم ديگر بسيار خودشان را جنداللهى و طرفدار اسلام و طرفدار جمهورى اسلامى معرفى کنند.

امروز به مجرد اينکه يکى بخواهد خودش را مسلم و پايدار به احکام اسلام و مؤمن به نهضت حساب کند، خوب، ما بايد از او قبول کنيم، لکن نبايد در امورى که مربوط به اينطور مسائل است وارد بشود، مگر اينکه آن اشخاص مورد اطمينان دولت، مورد اطمينان قوه قضايى و ساير ارگانهايى که هستند، آن اشخاص مورد اطمينان را براى اينکه شناسايى شود از افراد، آن اشخاصى باشند که بالاخره ، شناسايى کنند اشخاصى را که مى خواهند در اين امور وارد بشوند و طرفين قضيه اش بسيار خطرناک است.

ممکن است کسانى وارد بشوند و افراد غير صالح را حفظ کنند، افراد صالح را کنار بگذارند و يا از خارج، افرادى که مربوط به اين دستجات مختلف است وارد بکنند.

اين بدون شناسايى نمى شود باشد.

همينطور شما بخواهيد که اسم نويسى کند، هر کس مى خواهد بيايد در اين بازسازى وارد بشود، اين يک فاجعه ايجاد مى کند گاهى، پس از چيزهايى که مسلما بايد مورد نظر آقايان باشد و بايد به آن دقت بشود، يعنى سوابق اشخاص در رژيم سابقه و خانواده او ست که چه جور هستند، دوستانى که او داشته است چه جور بودند وبعد از انقلاب چه جور رفتار کردند، چه وضعى داشتند، اينها بايد بررسى بشود و محتاج به اين است که افراد مطمئنى که صد در صد مورد اطمينان اين دولت هست يا مورد اطمينان - فرض کنيد - مجلس است، يا مورد اطمينان قوه قضايى و شوراى دفاع است، اين افراد، مورد اطمينان براى شناسايى اينها باشد.

چه بسا اگر يک نفر در بين آنها که مى خواهند اين هياتها را شناسايى کنند منحرف باشد، شما يک وقت توجه بکنيد که در بين اين افرادى که تعيين شده است بسياريشان افراد فاسد بوده اند و ضد انقلاب بوده اند.

بنابراين، يک مسئله مهم حياتى است براى کشور، همانطورى که بازسازى، يک مسئله مهم حياتى بود در اول انقلاب و الان هم بايد تعقيب بشود، همانطور کيفيت بازسازى.

افرادى که مى خواهند وارد بشوند در اين امر، بايد افراد صالح باشند. و مطمئن به اين زودى نشويد که ما عده اى هستيم که همه مان حزباللهى هستيم.

ممکن است که در بين شما عده اى باشند که به اسم حزباللّه وارد بشوند و به اسم حزباللّه کارهاى شما را فلج کنند، کارشکنى کنند و شما بعد از دو سال ديگر متوجه بشويد مطلب را.

بنابراين، يکى از امور مهم، مسئله شناسايى افرادى است که مى خواهد اين هياتها را تشکيل بدهد و اين را نبايد در آن مسامحه به هيچوجه کرد.

اجتناب از افراط و تفريط در امر پاکسازى آن وقت راجع به کيفيت عملى که انجام مى دهند، اين از حيث افراط و تفريط، بايد انسان اجتناب کند از طرف و هر کس که در آن رژيم وارد بوده ، ما بگوييم که اينها همه شان فساد بودند.

در بين اين افراد، افرادى بودند که در آن وقت، خون جگر مى خوردند، لکن الزام داشتند به بعضى کارها.

البته اگر جناياتى از آنها صادر شده باشد، آن وقت آن مسئله ديگرى است.

اما مجرد اينکه اين آدم در آن وقت در وزارتخانه بوده ، در اداره بوده يا - فرض کنيد - در آن حزب فاسد رستاخيز بوده ، مجرد اين را نبايد شما ميزان قرار بدهيد.

در آن وقت، شما خوب، بوديد و ملتفت هستيد، غالب شما توجه به اين مسائل دارند که در آن وقت الزامى بود.

آن مرد، آن مرد ناصالح، آن مرد فاسد(1) اعلام کرد که هر کس وارد نمى شود در اين حزب، برود از ايران.

خوب، در يک همچو محيطى، ممکن است بسيارى افرادى که با آن رژيم هم مخالف بودند، مى ديدند چاره ندارند، الا اينکه وارد بشوند. و ممکن است که در آن وقت يک افرادى در ادارات، در وزارتخانه ها وارد شدند براى يک تخفيف ظلم.

شما گمان نکنيد هر کس در آن وقت وارد شده ، پس او ظالم است.

ممکن است يک افرادى وارد شده باشند براى اينکه ، ظلمهايى که در اين ادارات، در اين وزارتخانه ها در آن رژيم داده مى شد، تا يک حدودى تخفيف به آن بدهند.

اينها يک امورى است که اگر - خداى نخواسته - شما يک بى گناهى يا يک آدم خدمتگزارى که در آن رژيم هم مى خواسته خدمت به اسلام بکند، خدمت به ايران بکند، شما يک وقت کنارش بگذاريد به مجرد اينکه وارد در حزب است يا وارد در وزارتخانه است، اين يک امرى است که صحيح نيست و براى شما صالح نيست.

از آن طرف هم بايد افرادى که مى بينيد که در آن رژيم مشغول بودند به يک فسادکارى، خرابکارى، ظلم و تعدى و حالا از اينها باقى مانده اند در اينجاها، آنها هم که آن نحو هستند، آنها هم احتياط اين است که بيرون بروند، ولو حالا خيلى هم خودشان را جنداللّه حساب مى کنند.

اگر در آن رژيم مشغول يک کارهاى فاسد بودند، مشغول ظلم و تعدى به مردم بودند، اين به اين زودى اصلاح نمى شود.

اگر بين خودش و خدا هم اصلاح شد، لکن ما تکليفمان اين است که اينها را در يک مواردى که کار براى مردم دارند مى کنند، در آن موارد آنها را ابقا نکنيم.

پس ما بايد نه از آن طرف، هر کس اظهار کرد که من - مثلا - آدم صالحى هستم، حزباللّه هستم و چه ، ابقا کنيم، نه از اين طرف، هر کس در رژيم سابق يک کارى انجام داده است، داخل در يک اداره اى بوده است، داخل در يک وزارتخانه اى بوده ، شما بخواهيد پاکسازى کنيد، اين هم درست نيست.

يک امر مسلمانى، يک امر موافق با شرع اين است که افراد شناسايى بشوند.

چنانچه واقعا الان دارند کارشکنى مى کنند، ناراضى در بين مردم درست مى کنند و امثال اينها، اينها را حتما بايد معرفى کنيد و پاکسازى بشوند.

يک اشخاصى که خدمتگزارند، در رژيم سابق بودند، اما آن وقت هم اينطور نبود که جنايتکار باشند و مشغول فساد باشند، آنها را نبايد ما کنار بگذاريم.

بالاخره ، اين کشور محتاج به اداره است، محتاج به خدمتگزار است و بايد افرادى را که کارشناس هستند، باشند در اين ادارات.

به مجرد اينکه يک احتمالى مى دهيد يا - فرض کنيد - همين که آن وقت در رژيم سابق يک کارى کرده ، آن وقت فرض کنيد که در يک محضرى بوده است که آنجا شاه هم در آن محضر بوده ، اين، مجرد اين، مجوز براى بيرون کردن نيست.

اگر هم هيچ وقت با آنها نبوده ، لکن با عملشان موافق بوده ، هيچ وقت با شاه يک جايى نبوده که عکس بيندازد، اما با عمل موافق بوده ، کارهاى آنها را اجرا مى کرده ، ظلمهاى آنها را اجرا مى کرده ، يک همچو آدمى هم نبايد الان در وزارتخانه ها و در جاهايى که محل کار مردم است، محل مراجعات مردم است، آنجا هم نبايد باشد.

جلوگيرى از اذيت مراجعين در ادارات خوب، شما که سرکشى مى کنيد در همه وزارتخانه ها و ادارات، توجه به اين معنا داشته باشيد که با مردم، اينها چه مى کنند.

يکى از امور مهمه اين است که ما نبايد مثل سابق باشيم که اگر يک بى چاره اى مى خواهد مراجعه کند به يک اداره اى، به يک رئيس اداره اى، آنقدر اشکالتراشى و آن قدر فساد باشد و بالاخره هم هى بگوييم: امروز برو، فردا بيا، فردا برو، پس فردا بيا، اينطور چيزها.

اگر افرادى در آنجا هستند که اينطور با مردم معامله مى کنند، شما بدانيد که اينها مى خواهند ناراضى درست بکنند، مثلا، يک کسى آمده ، يک کارى دارد، کار جزئى هم هست، دائم مى گويند: برو سر آن ميز، آن برو سر آن ميز، آن برو سر آن ميز، آن کارهايى که سابق مى کردند، اگر شما در ادارات ديديد يک همچو چيزى هست، بايد به آنها تنبه بدهيد، ارشادشان کنيد که اين کارها، کارهاى اسلامى نيست.

اگر تکرار کردند، آنها را هم بايد کنار بگذاريد.

مهم و پرمسئوليت بودن کار هياتهاى بازسازى در هر صورت، کار شما در عين حالى که يک کار مهمى است، يک کار اسلامى مهمى است، يک خدمت بسيار بزرگ است، مسئوليت بسيار بزرگ هم دارد.

از مسئوليتش غافل نباشيد.

نبادا شما بخواهيد خدمت بکنيد، يک وقتى - خداى نخواسته - خلاف آن بشود، بخواهيد عبادت بکنيد، يک وقت - خداى نخواسته - معصيت بشود.

بايد همه اين مسائل را، نه همه شما، همه کسانى که در کارهايى که در اين جمهورى اسلامى هست، وارد مى شوند، همه آنها، اين را توجه کنند که ما مى خواهيم براى اسلام خدمت کنيم.

مى خواهيم همانطور که اسلام مى خواهد عمل کنيم.

اسلام هم نسبت به افراد، افراد خائنى که نمى شود اصلاحشان کرد را کنار مى گذارد.

اشخاصى اگر هم يک کار خلافى يک وقتى کردند و بعد برگشتند و شما سوابقشان را وقتى ديديد، ديديد که نه ، اينها اشخاصى بودند که در آنجا به واسطه الزام، به واسطه اجبار، به واسطه ترس، به واسطه اينطور امور، يک کارى کردند، مجرد اين را شما اخذ نکنيد و يک کسى را ساقطش کنيد در جامعه .

اين کار مهمى است که کار بسيار با ارزش است، لکن مسئوليت هم بسيار دارد. و اين را بايد همه آقايان متوجه باشند.

و همينطور آنهايى که در جاهايى که اين انجمنهاى اسلامى است، آنها هم بايد اين توجه را داشته باشند که در عين حالى که انجمنهاى اسلامى خدمت مى کنند و خدمتشان هم ارزشمند است، در عين حال مسئوليتشان هم زياد است.

چه بسا که در بين انجمنهاى اسلامى هم يک فرد يا افرادى پيدا بشوند که بخواهند انجمن اسلامى را بکشند به خلاف اسلام و فساد ايجاد کنند.

آنها هم بايد افرادشان را شناسايى کنند.

ببينند که اين آدمى که به اسم انجمن اسلامى آمده ، آيا خودش تعهد به اسلام دارد? چه جور بوده وضعش? خانواده اش چه بوده ? اينها يک مسائل مهمى است که امروز ما به آن مبتلا هستيم و شما مى بينيد که در بين اين چپها، در بين اين منحرفين، در بين اين منافقين، افرادى هستند که با طراحى وارد مى شوند و در همه جا سر مى کشند و وارد مى شوند و يک وقت - خداى نخواسته - غائله ايجاد مى کنند.

اينها يک مسائلى است که بايد خود آقايان توجه داشته باشند.

گفته هاى منافقين، مستند راديوهاى بيگانه چنانچه مى بينيد که ما الان مبتلا هستيم به جنگ و مبتلا هستيم به آن چيزهايى که ، تبليغاتى که در خارج بر ضد ما مى شود، شما مى بينيد چقدر تبليغ! من گمان ندارم که يکى از اين رسانه هاى گروهى با جمهورى اسلامى بخواهد به انصاف عمل کند.

طرفدارى را من نمى گويم، بخواهد به انصاف عمل کند، بخواهد چيزى که مى گويد، از روى انصاف باشد، مثلا، مى بينيد که يکى از رسانه هاى گروهى که چند شب پيش از اين، دو - سه شب پيش از اين بود، مى گفت که عراق هم خيلى آدم کشته ، ايران هم کشته ، لکن ما راجع به عراق مستند نداريم، راجع به ايران مستند داريم، استناد داريم به چيزى.

او چى است? آن يک چيزى است که منافقين در خارج منتشر کرده اند، مستند يک راديويى .

نه اينکه نمى فهمند، مى فهمند، مى خواهند يک چيزى بگويند، به خيال خودشان يک بهانه اى دست بدهند، و الا آنها مى فهمند که اين منافقينى که در خارج هستند و آن اشخاصى که حالا با هم جمع شده اند و تو سر هم مى زنند و همه موافق با اين هستند که اسلام نباشد، اينها مى گويند که ما از آنها شنيديم، چون از آنها شنيديم، پس مستند است.

خوب، ما يک همچو ابتلايى الان در دنيا داريم که حرف دشمنهاى ما که از اينجا بيرونشان راندند و آنقدر جنايات در اين کشور کردند، مستند مى شود، براى اينکه الان هر روز، روزى صد نفر در ايران در زندان اوين اعدام مى شوند - يکى از حرفهايش است - روزى صد نفر الان دارد اعدام مى شود! خوب، يک همچو گرفتارى ما داريم. وقتى يک همچو گرفتارى داريم، ما بايد خودمان توجه به مسائل بکنيم، هوشمند باشيم، يک وقت بهانه دست ندهيم که - خداى نخواسته - يک چيز کوچکى را ما عمل کنيم، اين بهانه بشود دست آنها و به قول خودشان، مستند پيدا بکنند.

الان تمام رسانه هاى گروهى به ضد ايران، به ضد اسلام هستند. اصلا اسلام را آنها مضر مى دانند.

با افراد ايرانى بد نيستند، با افرادى که مى خواهند طرف اسلام باشند، مى خواهند اسلام را پياده کنند، با اينها بد هستند.

آنها اسلام را مضر به حال خودشان مى دانند. و معالاسف، ما مبتلاى به دولتهايى هستيم که در کشورهاى اسلامى هستند.

آنها هم همينطور دارند دامن مى زنند به اينطور اختلافات.

طرح ذلتبار به رسميت شناختن اسرائيل شما ملاحظه کنيد که چقدر اسفبار است اين مطلب که اسرائيل در محضر اين دولتهاى - باصطلاح - اسلامى آنقدر به اين زن و بچه و پير و بزرگ لبنان صدمه وارد آورد.

آنقدر افراد را کشت و آنقدر افراد را آواره کرد. و الان هم در آنجا مشغول به فعاليت است.

چقدر اسفبار است که در محضر اينها، اين کار شده است و معذلک، الان دنبال اين هستند که آن توطئه هايى که امريکا دارد درست مى کند، طرحهايى که امريکا مى دهد، که همه طرحهاشان بر ضد خلق است و بر ضد اسلام است، اينها در صدد هستند که پيشنهادهايى که قبلا کردند مثل کمپ ديويد(2) و بعدش شبيه او را درست کردند و همه اينها متفق بر اين هستند که اسرائيلى که اينقدر جنايتکار است، حالا مسلمانها بشناسند به اسم يک دولت - مثلا - مستقل متعهد.

اين چقدر براى انسان دردناک است. و من الان را عرض مى کنم که اگر اين دولتهايى که در خليج فارس و اطراف خليج فارس و در جاهاى ديگر هستند، اينها يک همچو امرى را تصويب کنند و مثل طرح امريکا يا طرح بعد از او، که طرح شده است، اينها را تصويب کنند و اسرائيل را شناسايى کنند، ملت ما و ارتش ما و سپاه پاسداران ما و اسلام و خداى تبارک و تعالى از آنها نخواهد گذشت. و بترسند از آن روزى که اين ملت احساس بکند، اين ارتش، اين سپاه پاسداران احساس بکنند که تکليف دارند که اين اشخاصى که کمپ ديويد را يا شبيه او را براى استقلال و براى شناسايى اسرائيل تصويب کردند، تکليف شرعى برايشان يک وقت حاصل بشود که اينها بايد تاديب بشوند.

و اين مسئله لبنان و همينطور مسئله ايران، مسئله هجوم به ايران و مسئله هجوم به لبنان، يک مسئله اى بود که با طرح امريکا عمل شد، يعنى، امريکا طرح داده ، چون ديده است که اينجا از دستش رفته ، طرح داده است که براى ايران مشکلات ايجاد کند.

هر چه مى توانست مشکلات کرد و از بين رفت، بعد هم مشکلات جنگ را ايجاد کند و اين جنگ هم ادامه پيدا بکند و اين چيزى که حق است، عمل نشود تا ادامه پيدا بکند و بهره بردارى را امريکا بکند.

در لبنان هم همين مسئله بود که طرحى اينها داشتند که در آنجا اجرا بکنند و اسرائيل را وادار کردند به اينکه آنطور جنايتها را بکند تا اينکه آن طرحهايى که به نفع امريکاست و همه کشورها را اسير امريکا مى کند، بيشتر از آنچه که هستند، آنها اجرا بشود.

خوب، اين ملتهاى اسلام، اين دولتهاى - به اصطلاح - اسلامى ، تا کى مى خواهند اين ذلتها را تحمل کنند و اين تحقيرها را بپذيرند? تا کى اينها توجه به اين ندارند که زندگانى شرافتمندانه بهتر از اين زندگيهايى است که در پارکها باشد و شرافتمندانه نباشد? اينها به خود بيايند، توجه کنند به اين مسائل. و اگر طرح کمپ ديويد و همينطور امثال او براى شناسايى اسرائيل، اينها به آن راى بدهند، هر يک از اينها که راى دادند، يک وقت تکليف شرعى براى ما مى شود به اينکه با آنها يک معامله ديگر بکنيم.

علاقه مندى ملت ايران به عراق ما نمى خواهيم با کسى جنگ بکنيم.

شما مى بينيد که ما با عراق جنگ نداشتيم.

ملت عراق ملت خود ماست، آنقدر که ما علاقه به عراق داريم! در عراق مرکز تشيع است.

در عراق مرکز اميرالمؤمنين است، مرکز حسين بن على است، مرکز ساير ائمه است، ملت اسلامى است.

ما علاقه داريم به عراق، همان طورى که علاقه داريم به ايران به اعتبار اينکه اسلام است، آنجا هم علاقه داريم به اعتبار اينکه يک کشورى اسلامى است و مرکز اولياى خداست.

ما هيچ وقت بناى بر اين نداشتيم که به عراق يک صدمه اى وارد کنيم و تا کنون هم هر چه به من گزارش داده شده است - تقريبا - اين بوده است که به مردم عراق تعدى نشده است.

اما ما چه بکنيم با يک همچو فاسدى(3) که هم عراق را دارد به تباهى مى دهد و هم ايران را به خيال خودش? ما چه کنيم با يک همچو آدمى که از اول مى گويد که ما با رژيمى که زرتشتى هستند - نمى دانم - مجوس هستند، يک رژيمى که همه اش صداى اللّهاکبر است، مقابله مى کنيم? همه آن بناهايى که در عراق، بناهاى اسلامى که در عراق هست، همه اش، اگر نگويم همه اش، اکثرش از ايرانيها بوده ، ايرانيها آن بناها را ساخته اند.

چطور اين آدم به اسم اينکه ايران زرتشتى است - نمى دانم - پارساند، از فارساند - مگر فارس بودن اشکال دارد? - به اسم اينکه همه ايرانىها مجوس هستند، به اسم اين، حمله کرد و بعد فهميد که نخير، اسلام با اللّهاکبر پشت گردنى به او مى زند، و تا کنون هم اينطور بوده و بعدها هم اگر تسليم حق نشوند! ما يک امر غير اسلامى نمى خواهيم.

ما يک امر حقى مى خواهيم.

ما مى گوييم يک متجاوز آمده است و آنهمه جنايات وارد کرده است، آن همه افراد کشته است! آنهمه خانه خراب کرده است! آنهمه مردم را بى خانمان کرده است! آنهمه عراقى را بى خانمان کرده ! اينهمه افرادى که از عراق فرار کرده اند، آمده اند اينجا، آواره شدند.

همه اينها هستند.

خوب، بيايد اين آدم، اين دولت، اين کذا، بيايد، مردم را بنشانند، اشخاصى که عاقل هستند، بنشانند و ببينند که ما چه مى خواهيم.

ما مى گوييم که اين جناياتى که اين کرده است، چون پيشقدم بوده است، مقصر است. ما غير دفاع تا کنون هيچ کارى نکرده ايم.

اين جنايات بايد جبران بشود.

اگر ما دست از سر جنايات جانى برداريم، جانى هستيم.

کمک به جنايت، خودش يک جنايتى است.

ما مى گوييم که اينطور بايد باشد.

ما مى گوييم که بايد اينها از کشور ما بيرون بروند و تعدى نکنند به کشور ما.

لزوم اتحاد مسلمين در مقابل امريکا شما مى دانيد که هر روز آبادان مورد اصابت گلوله است و موشک است و امثال اينها.

هر روز خوب، مى آيند کنار و از آنجا با آن توپهاى دور برد مى زنند به آن.

کى را مى شکند? مردم بيچاره را.

مردم که نه ، هيچ کار ندارد.

جز بقال است و نمى دانم خباز است و يک زن بيچاره اى است و يک بچه کوچکى است و اينها? ما مى گوييم که ما مى خواهيم که اينها تا آن حد بروند که نتوانند يک همچو کارى بکنند.

خوب، بيايند عقلا بنشينند اين کار را بکنند، ما که مخالف با آن نيستيم، لکن اگر نکنند، خوب، ما خودمان بايد بکنيم، ما با قوه قهريه بايد بکنيم.

اگر اينها عمل کردند به اينها، خوب، ما ديگر حرفى نداريم.

اينها بروند سراغ کارشان، ما هم سراغ کارمان. و اما اگر عمل نکنند و هر روز براى ايران يک غائله درست کنند و هر روز ايران را بکوبند، خوب تکليف ما اين است که جلوى اين را بگيريم.

تکليف ما اين است که تا هر جا که جلوگيرى از اين امر متوقف به اوست، پيش برويم و کار خودمان را انجام بدهيم.

اين يک امر عقلى است، يک امر عقلايى است.

آنها که الان هم در خاک ما هستند، الان هم در بلنديهاى ايران هستند، الان هم دارند ظلم و تعدى به ايران مى کنند، ما دفاع نکنيم?! ما آنها را بگذاريم سر جاى خودشان هر غلطى مى خواهند بکنند?! خوب، ما بايد دفاع بکنيم، همانطورى که از خرمشهر و جاهاى ديگر بيرونشان کردند، اينها را هم عقب خواهند نشاند تا اينکه آن کارى را که ما مى خواهيم، انجام بگيرد.

اگر هم يک اشخاصى هستند، دولتهايى هستند که مى خواهند اين کار را بدون اينکه قوه قهريه در کار باشد، انجام بدهند، ما هم حاضريم.

ما هميشه صلح طلب هستيم، لکن نه صلحى که جانى را سرجنايت خودش باقى بگذاريم.

همچو صلحى صلح نيست.

ما صلحى مى کنيم که با قدرت و قوت، دفاع از کشور خودمان، دفاع از اسلام بکنيم.

و من انشاءاللّه، اميدوارم که همه مسلمين بيدار بشوند و توجه بکنند به اينکه چنانچه جلوى امريکا و اين مهره هاى امريکا، که براى خاطر امريکا و منافع او به اسلام صدمه وارد مى آورند مثل اسرائيل و مثل صدام - انشاءاللّه، مردم بيدار بشوند و بفهمند - اگر به اينها مهلت داده بشود، همه مسلمين به تباهى کشيده خواهند شد. و امريکا محدود نيست آمالش به يک کشور و دو کشور و اينها، هر جايى را مى خواهد او تحت سيطره او باشد. و امروز روزى است که ما اعتقادمان اين است که بايد مسلمين با هم متحد بشوند و تودهنى بزنند به امريکا و بدانند که مى توانند، توانايى اين امر را دارند، هم قدرت پرسنلى و افراد دارند و هم ملت باهاشان موافق است، اگر امرى بکنند، کارى بکنند و هم امکانات زياد دارند، شريان حيات امريکا و غرب بسته به نفت اين منطقه است.

خدا را حاضر ديدن در همه امور و من اميدوارم که همه ما خدمتگزار به اسلام و مسلمين باشيم و همه شما آقايان با تعهد به اسلام، با اينکه حاضر بدانيد خدا را در کارهاى خودتان فعاليت کنيد. آن روزى را که مى خواهيد يک کسى را کنار بگذاريد، آن روزى که مى خواهيد به يک کسى فرض کنيد که يک انگ غير اسلامى بزنيد، توجه کنيد که خدا حاضر است.

اگر - خداى نخواسته - بر خلاف بکنيد عمدا و اگر سهوى باشد، اشتباهى باشد که مقدماتش دست شماست، بدانيد که اين خداى حاضر و ناظر بر شما ممکن است نبخشد.

توجه بکنيد که کارها همه اسلامى باشد، براى خدا باشد، خدمت براى خدا باشد. و اميدوارم که خداوند به همه شما توفيق عنايت کند و همه شما براى خدمت به اسلام و مسلمين موفق باشيد و همه ايرانيها، که در مکه مشرفه مشرف شده اند، با سلامت، با صحت به اوطان خودشان برگردند. و من اميدوارم که حجاز و کشور حجاز و دولت حجاز با اين عزيزان که بر ضد مخالفان اسلام هستند، بر ضد امريکا هستند، بر ضد آن دنباله امريکا و آن فاسد هستند، به طور اسلامى عمل کنند و موجب نگرانى دولت و ملت ما را فراهم نکنند که اگر اين فراهم بشود، ممکن است خطرى داشته باشد.

1- محمدرضا پهلوى.

2- محلى در امريکا که قرارداد صلح ميان مصر و اسرائيل و به رسميت شناختن اسرائيل توسط مصر در زمان رياست جمهورى جيمى کارتر در آنجا امضا شد.

/ 172