موضوع: ضرورت حفظ سرمايه ها، ارزشها و دستاوردهاى انقلاب - صحیفه امام جلد 16

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

صحیفه امام - جلد 16

مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

سخنرانى

زمان:

صبح 24 فروردين 1361 / 18 جمادى الثانى 1402

مکان:

تهران، جماران

موضوع: ضرورت حفظ سرمايه ها، ارزشها و دستاوردهاى انقلاب

بسم اللّه الرحمن الرحيم

حضار:

موسوى تبريزى، سيد حسين (دادستان کل انقلاب)، ائمه جمعه آذربايجان(1) بى نظير بودن حکومت ايران در دنيا من قبلا بايد از آقايان تشکر کنم که زحمت کشيدند و از راههاى دور تشريف آوردند اينجا و من خدمتشان رسيدم. و اين را من کرارا گفته ام که يکى از برکات اين انقلاب همين است که ما محروم بوديم از فيض زيارت آقايان در طول عمر، مگر آنهايى که - مثلا - در قم بودند.

آقايانى که بعيد بودند، ما محروم بوديم و حالا بحمداللّه - هرچند وقت يک دفعه ، از علماى بلاد تشريف مى آورند و ما را سرافراز مى کنند و از همه تشکر مى کنم. و از خداى تبارک و تعالى تشکر مى کنم که اين توفيق براى بنده حاصل شد. و اميدوارم که همه مان موفق بشويم در اينکه اين راهى که ابتدايش است - و موانع بحمداللّه اکثرا برداشته شده است - ما بتوانيم ادامه بدهيم.

و من الان مى توانم خدمت شما اين ادعا را بکنم که عجالتا در عصر ما - تا برسيم به عصرهاى سابق - در اين عصرى که ما الان هستيم، شما در تمام دنيا يک حکومت و يک مردم و يک روحانيت مثل ايران پيدا نمى کنيد.

اين را من به طور اطمينان عرض مى کنم.

شما نمى توانيد پيدا کنيد در تمام دنيا يک حکومتى که مردم دنبالش باشند و پشتيبانش باشند، علتش هم اين بوده است که حکومتها آن که اسلامى نبوده و آن که اسلامى بوده است با اسم اسلام بوده ، ولى محتوا نبوده ، هيچ نبوده .

شما همين حکومتهايى که مى توانيد به آنها اطلاع پيدا کنيد - حکومتهاى اسلامى - گمان نکنيد که هيچ يک از اين حکومتها مردم همراهشان باشند، براى اينکه آنها آن طورى که اين حکومت با مردم است و مردمى است، آنها نيستند.

شما ملاحظه کرديد سابق هم در ايران چه جور بود وضع، وضع حکومتها در هر بلادى چه بود.

بنده در جوانى، خوب، آن حکومتهاى زمان قاجار را ديدم، بعد هم حکومتهاى زمان اينها را.

يک حکومت در يک بلدى که مى آمد، مالک جان و مال مردم کانه بود و مردم بايد در مقابل او بايد هيچ حرف نزنند.

من خودم مشاهده کردم که حکومتى که در، مال ولايت ثلاثها بود، در مرکزش گلپايگان بود و آمده بود خمين.

من بچه بودم.

يکى از تجار درجه يک خمين را که يک آدم بسيار متدين بود، بسيار آدم خوبى بود، حالا چه بهانه اى اين مرد خبيث پيدا کرد، نمى دانم توى اتاقش رفته بودند، نشسته بودند، کشيدنش آوردندش توى حياط، بستندش به چوب و به کف پايش چوب زدند، بعد هم آن فراش خبيثى که همراهش بود - من توى دالان وقتى داشت مى رفت، ديدم - با چک به پشت گردنش زد تا بردند.

حالا چى از او گرفتند، آن را ديگر من نمى دانم. وضع حکومتها اين طور بود. وضع آن بالاتر از حکومتها را هم که شما مى دانيد.

خودتان که ادراک کرديد زمان رضاشاه چه بود، حالا چه بود. و شما نمى توانيد الان پيدا کنيد يک رئيس جمهورى در تمام رؤساى جمهور، مثل اين رئيس جمهورى که ما داريم، که روحانى باشد و واقعا روحانى باشد، واقعا علاقه مند به روحانيت باشد، يا يک دولتى که مردم همراهش باشند.

توصيه ائمه جمعه به همکارى با دولت شما مى بينيد در اين جنگى که واقع شده است اين مردم چطور فداکارى دارند مى کنند، اين جوانها و اين مادرها و اين پدرها چطور دارند فداکارى مى کنند، و اينهايى که پشت جبهه هستند از همه صنف، از آقايان روحانيين گرفته تا مردم ديگر.

اين تحول يک تحول الهى است، هيچ نمى شود غير از اين حساب کرد.

اين يک بارقه الهى است که دميده است به اين کشور و اين کشور را اين طورى زنده کرده است و تا اين بارقه هست، هيچ ترس از آسيب نداريم.

خدا نکند که يک وقتى ما اسباب اين بشويم که خداى تبارک و تعالى اين عنايت را بردارد، دستش را از روى سرما بردارد.

ما بايد به تمام معنا، متوجه اين باشيم که حفظ کنيم اين عنايت خدا را، اين چيزى که به ما عنايت کرده ما بايد حفظش کنيم. ومن از همه آقايان، که همه از خودمان هستند، مى خواهم که درخواست کنم که هرجا که تشريف داريد، هم با مردم و هم با کسانى که از طرف دولت مى آيند آنجا، با هم همفکرى کنيد و کارها را با معاونت هم، با فکر هم پيش ببريد.

خداى نخواسته يک وقت - فرض کنيد - يک خطايى از يک - فرض کنيد که - اجزاى دولتى حاصل مى شود، در جماعت و جمعه نبرند که آنجا فاش کنند و چه بشود، نصيحتش کنند، چه کنند، يا اگر نصيحت را قبول نکرد به مرکز اطلاع بدهند که اين آدم چطور است. و اما اينکه بخواهند - خداى نخواسته - يک وقتى در گفتارشان يک صحبتى بشود، اين اسباب تضعيف مى شود و نبايد حالا ما يک همچو کارى بکنيم.

در هر صورت، من از همه شما آقايان اميدوارم که به اين جمهورى اى که الان همه قلمها و قدمهاى خارجى - تقريبا - بر ضد اوست، - کمى ما داريم از حکومتهاى خارج، کمى هستند که مخالفت نداشته باشند - همه مخالفت دارند، همه ، در صدد اين هستند که اين اسلام را که اينجا آمده ، نباشد.

با صراحت يک - فرض کنيد - آدم مسلمان، يک حاکم مسلمان ادعاى اسلام مى کند، مى گويد که هرجا صحبت اسلام بشود، ما از بين مى بريمش.

خوب، حکومت مصر اين را گفت، هر جا کلمه اسلام در کار باشد.

ما اين را از بين مى بريم، براى اينکه اين درست نيست.

الان همه اينهايى که با شماها مخالفاند براى اين است که شما مى خواهيد يک حکومت اسلامى باشد.

اينها مخالفاند، براى اين هم مخالف هستند، به اينکه اگر يک حکومت اسلامى در يک کشورى باشد، نمى توانند به طور هرج و مرج، دارايى آن کشور را ابرقدرتها ببرند.

تا اسلام تضعيف نشود، روحانيت تضعيف نشود، از بين نرود، نمى توانند اينها کارهايشان را بکنند. و لهذا، از اولى که رضاخان آمد به سرکار تا آخر، از اول تا آخر درصدد اين بودند که اسلام را تضعيفش کنند، با هر ترتيبى که مى توانند، احکامش را يکى بعد از ديگرى تضعيف کنند و روحانيت را هم، که خادم اسلام است، اين را هم تضعيفش کنند و از بين ببرند. و ديديد که رضاخان چه کرد با روحانيت و پسرش هم همين طور، هر کدام به يک راهى. و اين براى همين معناست که مى خواهند اين اسلام نباشد در اينجا تا آنها افسارشان باز باشد، هر کارى دلشان مى خواهد بکنند. واز اسلام اينها مى ترسند، از هيچ چيز نمى ترسند، الا از اسلام و اگر چنانچه کسى باشد که با آنها کارى نداشته باشد، البته آنها هم کارى با او ندارند، همان طورى که از قرارى که گفته اند، انگليسىها که آمده بودند به عراق.

کسى بالاى مناره اذان مى گفت.

گفت: اين چه مى گويد? گفتند: اين اذان مى گويد.

گفت: به امپراتورى انگلستان که لطمه اى نمى زند? گفت: نه .

گفت: هرچه مى خواهد بگويد.

ميزان، لطمه نزدن به امپراتورىهاست.

آن وقت به انگلستان، حالا به امريکا.

انسان اين معناست که بايد توجه کند.

اتحاد ملت مانع از دخالت بيگانگان و من کرارا اين را گفته ام که آذربايجان يک خصوصيت خاصى دارد در ايران.

يک همسايه اى دارد که خصوصيت خاصى دارد آذربايجان. و آذربايجان هميشه يک سدى بوده است در مقابل اين کارهايى که مى خواسته بشود و حالا انشاءاللّه، بيشتر بايد باشد، يعنى، علماى آذربايجان مردم را همين طورى مهيا نگه دارند، براى اينکه تا مردم در صحنه اند و مهيا هستند، اينها - ولو زور هم دارند - کارى نمى کنند، آن روزى که در بين مردم يک اختلافى پيدا بشود، بين مردم و حکومت اختلاف پيدا بشود، بين خود روحانيون - خداى نخواسته - يک وقت اختلاف پيدا بشود، آن روز است که ممکن است آنها يک وقتى دخالت بکنند.

مادامى که همه مردم با هم هستند، روحانيت هست در صحنه و مردم هم هستند در صحنه ، حکومت هم - با - مردمى است، اسلامى است، آنها نمى توانند کارى بکنند.

قدرت دارند، اما عقل هم دارند، مى بينند که نمى توانند کارى بکنند.

آن وقت اينها مى توانند کار بکنند که از داخل ما را بپوسانند.

اگر از داخل ما را با تبليغات، با کارهاى اعوجاجى، از داخل يک کارى کردند، آن وقت مى توانند و ما بايد اين را حفظ کنيم.

واقعا ما اگر چنانچه اسلام را مى خواهيم - که بحمداللّه مى خواهيد، همه مى خواهيد اسلام را - اگر اسلام را مى خواهيم، بايد اين جمهورى را حفظش کنيم. و اينکه از دهن بعضيها در مى آيد که اين از زمان شاه هم بدتر است، خوب، معلوم است اين که از دهان امريکا مى خواهد در بيايد، از دهان اينها در مى آيد.

آنها خودشان ابتداء نمى گويند، از اين راه از راه حلقومهاى فاسد مى گويند.

ما بايد حفظ کنيم اين جمهورى را ما بايد اين نعمتى را که خدا به ما داده است حفظ بکنيم.

شما مى دانيد که آن روزى که اينها بودند، روحانيت اصلا منسى بود، داشتند کنارش مى زدند که ببرندش از بين.

اگر اينها يک مدتى مانده بودند، بکلى از بين مى بردند، خدا خواست که رفتند اينها و حالا بحمداللّه، روحانيت کارهاى خودش را دارد انجام مى دهد.

برکات نمازهاى جمعه اين نماز جمعه اى که در همه جا هست، شما ببينيد چه برکتى است اين نماز جمعه ! واقعا انسان اگر بگويد که اگر نبود الا اين نماز جمعه - تقريبا مردم را مهيا مى کند، مردم را بيدار مى کند اين نماز جمعه - و اگر نبود اين، براى ما خيلى کار شده بود و بحمداللّه، همه چيز الان هست و همه چيز در راه درست شدن است. و ما البته نبايد توقع داشته باشيم که يک حکومتى که همه با آن مخالفاند، همه با آن از خارج مخالفاند با آن، اين يکدفعه بتواند يک مملکت را که خرابه بود و اين طور با آنهمه فساد دست ما داده اند - با آن همه فسادهايى که شما مى دانيد که چه فسادهايى بوده بازارش چه بود، خيابانش چه بود، تا برسد به عشرتکده ها و تا برسد به جاهاى ديگر چه خبر بود - يکدفعه بتواند حکومت اين را منقلبش کند به يک بهشت برين.

خوب، نمى شود، هيچ وقت هم نشده تا حالا، هيچ وقت هم نخواهد شد.

بنابراين، همراهى مى خواهد که اين حکومت را همراهى کنند تا بتواند کار را انجام بدهد.

و ما مطمئنيم که اين اجزايى که الان در مجلس هست، در حکومت هست، در قوه قضائيه هست، در نهادهاى انقلابى هست، همه اينها، اينها همه مى خواهند براى خدا کار کنند، براى اسلام مى خواهند کار بکنند، منتها به اندازه قدرتشان مى خواهند کار بکنند، زايد بر قدرت نمى توانند کارى بکنند.

يا فرض کنيد که ما به اندازه قضاوت در تمام کشور، افراد نداريم، از باب اينکه ما از اول مجهز براى اين کار نبوده ايم.

ما سالها - يعنى، از اول تا حالا - دست ما نبوده است قضاوت، دست ديگران بوده ، حالا که آمده ، ما افراد نداريم که شرايط را داشته باشند.

اين افراد هم افرادى هستند که خوب، تا حتى الامکان بهتر از اين است که شارب الخمرى بيايد قاضى بشود.

شما وضع دادگسترى را نمى دانيد چه خبر بوده است.

ما هم درست الان نمى دانيم که وضع دادگسترى چه خبر بود.

شايد از همه جاها فساد دادگسترى بيشتر بوده .

حالا بخواهيم اين دادگسترى را يکدفعه متحولش کنند به يک دادگسترى اسلامى ، افراد لازم دارد، کار لازم دارد و بايد با تدريج، کمک، کمک مى خواهد، يعنى ملت، روحانيت - خصوصا - در باب قضاوت، روحانيت بايد خيلى کمک بکند و الحمدللّه، مشغول هم هستند براى اينکه تهيه بکنند.

من از خداى تبارک و تعالى سلامت و سعادت همه آقايان را مى خواهم.

1- آقايان: مسلم ملکوتى (امام جمعه تبريز)، باقرى بنابى (امام جمعه بناب)، مروج (امام جمعه والسلام عليکم ورحمة اللّه اردبيل)، يکتايى (امام جمعه خلخال)، آلمحمد (امام جمعه اهر)، دادىزاده (امام جمعه جلفا)، روحانى (امام جمعه هشترود)، قاسمى (امام جمعه صائيندژ)، حججى (امام جمعه ميانه )، فيض پيرسلطانى (امام جمعه خسروشهر)، فرخى (امام جمعه گرمى )، کريمى (امام جمعه پارسآباد مغان)، عشقى (امام جمعه مشکينشهر)، عظيمى (امام جمعه آذرشهر)، انتظارى (امام جمعه زنوز)، کمالى (امام جمعه سراب)، اسلامى (امام جمعه گوگان)، محمدى (امام جمعه مرند)، امينيان (امام جمعه ملکان)، مدرس (امام جمعه بستانآباد)، شفيعى (امام جمعه بيله سوار)، ارجمندى (امام جمعه ماکو)، حريصى (امام جمعه مياندوآب)، حسينى (امام جمعه هريس)، فصيحى (امام جمعه عجبشير)، نجمى (امام جمعه سلماس)، شرقى (امام جمعه مراغه )، عالمى

/ 172