موضوع:منشور برادرى - مفتوح بودن باب اجتهاد در حکومت اسلامى - صحیفه امام جلد 21

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

صحیفه امام - جلد 21

مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نامه

زمان:

10 آبان 1367 / 20 ربيعالاول 1409

مکان:

تهران، جماران

موضوع:منشور برادرى - مفتوح بودن باب اجتهاد در حکومت اسلامى

بسم اللّه الرحمن الرحيم

مخاطب:

انصارى، محمدعلى (از اعضاى دفتر امام خمينى) جناب حجت الاسلام، آقاى حاج شيخ محمدعلى انصارى - دامت افاضاته نامه شما را مطالعه کردم.

مسئله اى را طرح کرده ايد که پاسخ به آن کمى طولانى مى گردد ولى از آنجا که من به شما علاقه مندم، شما را مردى متدين و دانا - البته کمى احساساتى - مى دانم و از محبتهاى بى دريغت نسبت به من هميشه ممنونم.

به عنوان نصيحت به شما و امثال شما که تعدادشان هم کم نيست مسائلى را تذکر مى دهم: کتابهاى فقهاى بزرگوار اسلام پر است از اختلاف نظرها و سليقه ها و برداشتها در زمينه هاى مختلف نظامى ، فرهنگى و سياسى و اقتصادى و عبادى، تا آنجا که در مسائلى که ادعاى اجماع شده است قول و يا اقوال مخالف وجود دارد و حتى در مسائل اجماعى هم ممکن است قول خلاف پيدا شود، از اختلاف اخباريها و اصوليها بگذريم.

از آنجا که در گذشته اين اختلافات در محيط درس و بحث و مدرسه محصور بود و فقط در کتابهاى علمى آن هم عربى ضبط مى گرديد، قهرا توده هاى مردم از آن بيخبر بودند و اگر با خبر هم مى شدند، تعقيب اين مسائل برايشان جاذبه اى نداشت.

حال آيا مى توان تصور نمود که چون فقها با يکديگر اختلاف نظر داشته اند - نعوذباللّه - خلاف حق و خلاف دين خدا عمل کرده اند? هرگز.

اما امروز با کمال خوشحالى به مناسبت انقلاب اسلامى حرفهاى فقها و صاحبنظران به راديو و تلويزيون و روزنامه ها کشيده شده است، چرا که نياز عملى به اين بحثها و مسائل است، مثلا در مسئله مالکيت و محدوده آن، در مسئله زمين و تقسيمبندى آن، در انفال و ثروتهاى عمومى ، در مسائل پيچيده پول و ارز و بانکدارى، در ماليات، در تجارت داخلى و خارجى در مزارعه و مضاربه و اجاره و رهن، در حدود و ديات، در قوانين مدنى، در مسائل فرهنگى و برخورد با هنر به معناى اعم، چون عکاسى، نقاشى، مجسمه سازى، موسيقى، تئاتر، سينما، خوشنويسى و غيره .

در حفظ محيط زيست و سالمسازى طبيعت و جلوگيرى از قطع درختها حتى در منازل و املاک اشخاص، در مسائل اطعمه و اشربه ، در جلوگيرى از مواليد در صورت ضرورت و يا تعيين فواصل در مواليد، در حل معظلات طبى همچون پيوند اعضاى بدن انسان و غير به انسانهاى ديگر، در مسئله معادن زيرزمينى و روزمينى و ملى، تغيير موضوعات حرام و حلال و توسيع و تضييق بعضى از احکام در ازمنه و امکنه مختلف، در مسائل حقوقى و حقوق بينالمللى و تطبيق آن با احکام اسلام، نقش سازنده زن در جامعه اسلامى و نقش تخريبى آن در جوامع فاسد و غير اسلامى ، حدود آزادى فردى و اجتماعى، برخورد با کفر و شرک و التقاط و بلوک تابع کفر و شرک، چگونگى انجام فرايض در سير هوايى و فضايى و حرکت بر خلاف جهت حرکت زمين يا موافق آن با سرعتى بيش از سرعت آن و يا در صعود مستقيم و خنثى کردن جاذبه زمين و مهمتر از همه اينها، ترسيم و تعيين حاکميت ولايت فقيه در حکومت و جامعه که همه اينها گوشه اى از هزاران مسئله مورد ابتلاى مردم و حکومت است که فقهاى بزرگ در مورد آنها بحث کرده اند و نظراتشان با يکديگر مختلف است و اگر بعضى از مسائل در زمانهاى گذشته مطرح نبوده است و يا موضوع نداشته است، فقها امروز بايد براى آن فکرى بنمايند.

لذا در حکومت اسلامى هميشه بايد باب اجتهاد باز باشد و طبيعت انقلاب و نظام همواره اقتضا مى کند که نظرات اجتهادى - فقهى در زمينه هاى مختلف ولو مخالف با يکديگر آزادانه عرضه شود و کسى توان و حق جلوگيرى از آن را ندارد ولى مهم شناخت درست حکومت و جامعه است که براساس آن نظام اسلامى بتواند به نفع مسلمانان برنامه ريزى کند که وحدت رويه و عمل ضرورى است و همين جا است که اجتهاد مصطلح در حوزه ها کافى نمى باشد بلکه يک فرد اگر اعلم در علوم معهود حوزه ها هم باشد ولى نتواند مصلحت جامعه را تشخيص دهد و يا نتواند افراد صالح و مفيد را از افراد ناصالح تشخيص دهد و به طور کلى در زمينه اجتماعى و سياسى فاقد بينش صحيح و قدرت تصميمگيرى باشد، اين فرد در مسائل اجتماعى و حکومتى مجتهد نيست و نمى تواند زمام جامعه را به دست گيرد.

اما شما بايد توجه داشته باشيد تا زمانى که اختلاف و موضعگيريها در حريم مسائل مذکور است، تهديدى متوجه انقلاب نيست.

اختلاف اگر زيربنايى و اصولى شد، موجب سستى نظام مى شود و اين مسئله روشن است که بين افراد و جناحهاى موجود وابسته به انقلاب اگر اختلاف هم باشد، صرفا سياسى است ولو اينکه شکل عقيدتى به آن داده شود، چرا که همه در اصول با هم مشترکند و به همين خاطر است که من آنان را تاييد مى نمايم.

آنها نسبت به اسلام و قرآن و انقلاب وفادارند و دلشان براى کشور و مردم مى سوزد و هر کدام براى رشد اسلام و خدمت به مسلمين طرح و نظرى دارند که به عقيده خود موجب رستگارى است.

اکثريت قاطع هر دو جريان مى خواهند کشورشان مستقل باشد، هر دو مى خواهند سيطره و شر زالوصفتان وابسته به دولت و بازار و خيابان را از سر مردم کم کنند.

هر دو مى خواهند کارمندان شريف و کارگران و کشاورزان متدين و کسبه صادق بازار و خيابان، زندگى پاک و سالمى داشته باشند.

هر دو مى خواهند دزدى و ارتشا در دستگاههاى دولتى و خصوصى نباشد، هر دو مى خواهند ايران اسلامى از نظر اقتصادى به صورتى رشد نمايد که بازارهاى جهان را از آن خود کند، هر دو مى خواهند اوضاع فرهنگى و علمى ايران به گونه اى باشد که دانشجويان و محققان از تمام جهان به سوى مراکز تربيتى و علمى و هنرى ايران هجوم آورند، هر دو مى خواهند اسلام قدرت بزرگ جهان گردد.

پس اختلاف بر سر چيست? اختلاف بر سر اين است که هر دو عقيده شان است که راه خود باعث رسيدن به اينهمه است.

ولى هر دو بايد کاملا متوجه باشند که موضعگيريها بايد به گونه اى باشد که در عين حفظ اصول اسلام براى هميشه تاريخ، حافظ خشم و کينه انقلابى خود و مردم عليه سرمايه دارى غرب و در راس آن امريکاى جهانخوار و کمونيسم و سوسياليزم بينالملل و در راس آن شوروى متجاوز باشند.

هر دو جريان بايد با تمام وجود تلاش کنند که ذره اى از سياست نه شرقى و نه غربى جمهورى اسلامى عدول نشود که اگر ذره اى از آن عدول شود، آن را با شمشير عدالت اسلامى راست کنند.

هر دو گروه بايد توجه کنند که دشمنان بزرگ مشترک دارند که به هيچ يک از آن دو جريان رحم نمى کند.

دو جريان با کمال دوستى مراقب امريکاى جهانخوار و شوروى خائن به امت اسلامى باشند.

هر دو جريان بايد مردم را هوشيار کنند که درست است که امريکاى حيله گر دشمن شماره يک آنها است ولى فرزندان عزيز آنان زير بمب و موشک شوروى شهيد گشته اند.

هر دو جريان از حيله گريهاى اين دو ديو استعمارگر غافل نشوند و بدانند که امريکا و شوروى به خون اسلام و استقلالشان تشنه اند.

خداوندا! تو شاهد باش من آنچه بنا بود به هر دو جريان بگويم گفتم، حال خود دانند.

البته يک چيز مهم ديگر هم ممکن است موجب اختلاف گردد - که همه بايد از شر آن به خدا پناه ببريم - که آن حب نفس است که اين ديگر اين جريان و آن جريان نمى شناسد.

رئيس جمهور و رئيس مجلس و نخست وزير، وکيل، وزير و قاضى و شورايعالى قضايى و شوراى نگهبان، سازمان تبليغات و دفتر تبليغات، نظامى و غيرنظامى ، روحانى و غير روحانى، دانشجو، غير دانشجو، زن و مرد نمى شناسد و تنها يک راه براى مبارزه با آن وجود دارد و آن رياضت است، بگذريم.

اگر آقايان از اين ديدگاه که همه مى خواهند نظام و اسلام را پشتيبانى کنند به مسائل بنگرند، بسيارى از معظلات و حيرتها برطرف مى گردد ولى اين بدان معنا نيست که همه افراد تابع محض يک جريان باشند.

با اين ديد گفته ام که انتقاد سازنده معنايش مخالفت نبوده و تشکل جديد مفهومش اختلاف نيست.

انتقاد بجا و سازنده باعث رشد جامعه مى شود.

انتقاد اگر بحق باشد، موجب هدايت دو جريان مى شود.

هيچ کس نبايد خود را مطلق و مبراى از انتقاد ببيند.

البته انتقاد غير از برخورد خطى و جريانى است.

اگر در اين نظام کسى يا گروهى خداى ناکرده بى جهت در فکر حذف يا تخريب ديگران برآيد و مصلحت جناح و خط خود را بر مصلحت انقلاب مقدم بدارد، حتما پيش از آنکه به رقيب يا رقباى خود ضربه بزند به اسلام و انقلاب لطمه وارد کرده است.

در هر حال يکى از کارهايى که يقينا رضايت خداوند متعال در آن است، تاليف قلوب و تلاش جهت زدودن کدورتها و نزديک ساختن مواضع خدمت به يکديگر است.

بايد از واسطه هايى که فقط کارشان القاى بدبينى نسبت به جناح مقابل است، پرهيز نمود.

شما آنقدر دشمنان مشترک داريد که بايد با همه توان در برابر آنان بايستيد، لکن اگر ديديد کسى از اصول تخطى مى کند، در برابرش قاطعانه بايستيد.

البته مى دانيد که دولت و مجلس و گردانندگان بالاى نظام هرگز اصول و داربستها را نشکسته اند و از آن عدول نکرده اند.

براى من روشن است که در نهاد هر دو جريان اعتقاد و عشق به خدا و خدمت به خلق نهفته است.

با تبادل افکار و انديشه هاى سازنده مسير رقابتها را از آلودگى و انحراف و افراط و تفريط بايد پاک نمود.

من باز سفارش مى کنم کشور ما در مرحله بازسازى و سازندگى به تفکر و به وحدت و برادرى نياز دارد.

خداوند به همه کسانى که دلشان براى احياى اسلام ناب محمدى - صلى اللّه عليه و آله و سلم - و نابودى اسلام امريکايى مى تپد، توفيق عنايت فرمايد و شما و همه را در کنف عنايت و حمايت خويش محافظت فرمايد و انشاءاللّه از انصار اسلام و محرومين باشيد.

10/8/67

/ 237