حج داراي ابعاد مختلفي است. گواينكه حج عبادتي است كه سالي يكبار در سرزمين وحي برگزار مي شود و مسلمانان جهان، از راه هاي دور و نزديك، به مكّه مي شتابند تا در اين مراسم پرشكوه، شركت جويند. اما نبايد از ابعاد مختلف حج و آثار و فوايد سياسي، اجتماعي، اقتصادي و تبليغي آن، غفلت ورزيد. آثار تبليغي حج و فوايد و بركاتي كه از بعد تبليغ، نصيب اسلام و مسلمانان مي شود، اگر مهمتر از ساير آثار و فوايد و بركات نباشد، كم اهميت تر هم نيست. به همين جهت است كه پيامبر اكرم و ائمه بزرگوار اسلام ـ عليهم السلام ـ همواره مي كوشيدند كه در موسم حج از فرصت هاي گرانبهايي كه براي تبليغ دين و ارشاد و هدايت مسلمين فراهم آمده، بهره كافي گيرند و اين فرصت طلايي را از دست ندهند. به خصوص كه مسأله تبليغ، از مسائل بسيار پراهميت اسلام است و گزاف نيست اگر بگوييم: حيات و رشد و شكوفايي و بالندگي اين دين مبين و گسترش آن در سطح جهان و در ميان همه نژادها و ملت هاي مختلف، به استمرار و گستردگي تبليغ بستگي دارد و اگر مسلمانان آگاه وزبده، اين امر مهم را با رعايت همه شرايط و ويژگي ها، به نحو مطلوبي انجام دهند و از فرصت هاي مناسبي كه در اعصار و ادوار و در كشورها و بلاد مختلف پيش مي آيد، بهره گيرند، آهنگ پيشرفت اسلام تندتر خواهد شد. در اهميت تبليغ همين اندازه بس كه از يكصد و بيست و چهار هزار پيامبري كه تا عصر خاتميّت در گوشه و كنار دنيا مبعوث شده اند، فقط پنج پيامبر، نبوّت تشريعي و بقيّه همگي نبوّت تبليغي داشته اند. پيامبران اولوالعزم; يعني نوح، ابراهيم، موسي، عيسي و خاتم انبيا صاحب شريعت بوده و به تشريع پرداخته اند. سايرين تنها وظيفه شان تبليغ بوده. آن پنج پيامبر اولوالعزم هم دو سمت داشته اند; هم سمت تشريع و هم سمت تبليغ. بنابراين همه انبياي الهي عهده دار تبليغ بوده و به عنوان تنها وظيفه يا وظيفه اي در كنار تشريع، به آن پرداخته اند. در باب تبليغ سخن بسيار است. هستند نويسندگاني كه تبليغ را از ابعاد مختلف مورد بحث قرار داده و درباره آن، كتاب هايي تدوين كرده اند. شايد زبان فارسي از اين حيث، فقيرتر از ساير زبان ها باشد. در زبان عربي كتب بسياري در اين باره تدوين شده. قطعاً با توجه به اينكه كليساها براي مسأله تبليغ اهميت فراواني قائلند، به زبان هاي انگليسي، فرانسوي، آلماني، سوئدي و غيره نيز در اين زمينه كتاب بسيار است. بعد از پيروزي انقلاب، در كشور ما نيز به اهميت مسأله تبليغ توجه شده و حتي برخي از دانشگاه هاي كشور، رشته تبليغ دائر كردند. اگر چه بر اثر عدم جذب متناسب فارغ التحصيل هاي اين رشته، ناگزير به تعطيلش شدند. معذلك از اهميت آن كاسته نشده و اكنون حوزه علميه قم نيز در كنار رشته هاي تخصصي قرآني، كلامي و فقهي، رشته تبليغ دائر كرده و جمعي از طلاب جوان، در اين رشته حياتي مشغول مطالعه و فراگيري هستند. به علاوه وجود و حضور فعال برخي از نهادهاي تبليغاتي مانند سازمان تبليغات و دفتر تبليغات نيز حكايت از اين دارد كه نه تنها از اهميت تبليغ كاسته نشده، بلكه بر اهميت آن، افزوده شده و جادارد كه بزرگان حوزه و مملكت، باز هم بيشتر به آن، توجه كنند، تا جايگاه اصلي خود را بيابد و نيروهاي توانا و درس خوانده و پرتلاش در ميدان شوند و خلأهاي تبليغاتي را پر كنند و عرصه را بر مبلغين اديان منسوخ و ساختگي تنگ سازند و دين خدا را ـ با همه پيام هاي روح بخش و دلنشينش ـ به مردم دنيا ابلاغ كنند. يكي از امور بسيار مهمي كه در كار تبليغ، شايان توجه است، يافتن زمينه ها و فرصت هاي مناسب است. همه مي دانيم كه ماه مبارك رمضان و ماه هاي محرم و صفر و ايام فاطميه و ساير روزهاي سوگواري مذهبي و نيز اعياد مذهبي و روزهاي جمعه و مراسم نماز جمعه، زمينه هاي بسيار خوبي براي تبليغات ديني و رسانيدن پيام اسلام به گوش مردم است. در همين ايام نيز عاشورا و بيست و يكم رمضان و عيد فطر و عيد اضحي و بيست و هشتم ماه صفر، حساستر است. در اين ايام، مبلغين زبده و شايسته، حداكثر استفاده را مي برند. به جرأت مي شود گفت: مردم در همين روزها چنان از نظر توجه به دين و آگاهي و استقامت، شارژ مي شوند كه تا فرصت ديگري كه مجدداً پيش مي آيد، برايشان كافي است. مراسم ختم و سوگواري مردگان نيز درخور توجه است. در اينگونه مجالس اقشاري از مردم حضور مي يابند كه شايددر هيچ مراسمي ديده نشوند. قطعاً بايد با برنامه ريزي صحيح از اين فرصت مناسب و كم خرج، حداكثر استفاده گرفته شود. البته اينها مورد نظر اين نوشتار نيست، در اين نوشتار، هدف توجه به بعد تبليغي حج است. در مراسم حج، شرايط زيادي دست به دست هم داده و بهترين موقعيت و زمينه را براي بهره برداري تبليغاتي فراهم كرده كه در جاهاي ديگر، چنين نيست. در مراسم حج، زمان و مكان، هر دو قداست دارند. شركت كنندگان در مراسم، سفر زيارتي حج را براي انجام يك فريضه يا يك مستحب ديني انجام داده اند و قصد اصلي آنها از اين سفر تقرّب به خداست، نه سياحت، نه تجارت، نه تفريح و نه. . . آنها راهي حجاز شده اند تا خانه خدا را كه به منزله عرش خدا در روي زمين است زيارت كنند. آري عرش خدا را فرشتگان طواف مي كنند و كعبه را انسان هاي وارسته. هم آنها تسبيح و حمد خدا مي گويند و هم اينها و مسلم است كه حمد و ثناي بسياري از اين انسان هاي وارسته، بر حمد و ثناي فرشتگان برتري دارد. آنها از خانه و وطن مهاجرت كرده و كسان و بستگان را پشت سر گذاشته و راهي حجاز شده اند تا قبر پيامبر و امامان و بزرگان اسلام را زيارت كنند و خاطرات دوران 23 ساله نبوت پيامبر اسلام را در ذهن ها تجديد و با گوش جان، آهنگ هاي تبليغاتي او را بشنوند و شكوه روزهاي نخستين ظهور اسلام را در نظر مجسم كنند. آنها در اين سفر روحاني، غار حراء و غار ثور را زيارت مي كنند و با تجديد عهد با بعثت و هجرت احساس مي كنند كه نه بعثت كهنه شده و نه هجرت. و مسلمان زنده دل، هميشه بايد مظهر بعثت و هجرت باشد و دنياي خواب زده را بيداري و حركت و تكاپو بخشد. آنها در اين سفر به قبرستان بقيع و قبرستان ابوطالب مي روند، به احد و مساجد سبع مي شتابند. اگر فرصتي و راهنمايي باشد، بدر و ربذه را تماشا مي كنند و خود را آنچنان مي بينند كه گويي اكنون حادثه بدر و خندق، از نو تجديد شده و گويي فريادهاي توفنده ابوذر طنين افكن است و گويي همه ايثارها و فداكاري ها و رشادت هاي مسلمانان صدر اسلام، به صحنه آمده و حاجي امروز، خود را در جوّ و در شرايط آن روز مي يابد و گويي ابوطالب و خديجه، دو مدافع سرسخت پيامبر، هنوز هم در سنگر دفاع نشسته اند. در اين حالت، مبلغين ورزيده و موقع شناس، مي توانند بيشترين نفوذ تبليغاتي را در دل ها داشته باشند و زائران سرزمين وحي را آن چنان بيداري و آگاهي بخشند كه از آن پس، لحظه اي از ياد خدا غافل نشوند. اشاره كرديم كه پيامبر بزرگوار اسلام و ائمه بزرگوار ـ عليهم السلام ـ ، از فرصت والاي حج، براي تبليغات حدّاكثر بهره را مي برند. اكنون در صدديم با توجه به آنچه در تاريخ و روايات و تفاسير آمده، يكايك آن پرچمداران اسلام را در مراسم حج، تا آنجايي كه ممكن است، دنبال كنيم و با نحوه بهره برداري آنها آشنا شويم و از راه و رسم آنها براي استفاده تبليغاتي از حج، براي حج ـ كه خود اسلام است ـ الهام بگيريم. اگر بعد تبليغي حج، به درستي مورد توجه قرار گيرد، هر فردي كه در مراسم حج با تبليغات صحيح، ساخته شود، خود مبلغي است كه به شهر و ديار خود برمي گردد و با كسان و بستگان و دوستان و آشنايان خود به گفتگو مي پردازد و تلقّيات خود را بدون هيچ تكلفي به آنها انتقال مي دهد و زمينه اصلاح شدن و تكامل يافتن را در آنها فراهم مي سازد.