رهبر عاليقدر اسلام، پس از بعثت، سيزده سال در مكه و ده سال در مدينه اقامت كرد. دوران سيزده ساله مكه، دوران رنج و مشقت و سختي است. چرا اين ابر مرد تاريخ كه براي ساعات و دقائق خود برنامه دقيق و روشن داشت و هرگز زمان را دست كم نمي گرفت، بيشترين سال هاي بعثت را در مكّه گذرانيد؟ در اين سال هاي پر رنج و مشقت، اگر چه عده اي از بت پرست هاي مكه، سر تسليم فرود آوردند، اما مسلم است كه به هيچوجه صلابت مشركين و از استحكام اين دژ مستحكم شرك كاسته نشد، در حالي كه اگر مهاجرت به يثرب يا جاي ديگر زودتر انجام مي گرفت، مشكلات و مصائب كمتري دامنگير پيامبر و يارانش مي شد. به نظر مي رسد كه فلسفه سيزده سال مقاومت در مكه و تحمل دشوارترين سختي ها و مشكلات بهره گيري و استفاده تبليغاتي از موسم حج است. اگر چه حجي كه آن زمان برگزار مي شد، حج ابراهيمي و حج مورد نظر پيامبر اسلام نبود، اما به هر حال مردمي از اطراف واكناف، به زيارت خانه خدا مي شتافتند ومراسمي به نام حج ـ و البته حج جاهلي برگزار مي كردند و به زعم خود، به ماديات پشت پا زده، به معنويات روي مي آوردند، در چنين موقعيتي پيامبر اكرم مي توانست با قبايل مختلف عرب كه از هر كدام، عده اي زائر خانه خدا در مراسم حضور داشتند، ارتباط برقرار كند و صداي خود را به گوش آنها برساند. مردمي كه رهبر بزرگ اسلام، با آنها در موسم حج تماس برقرار مي كرد، يا دعوت او را مي پذيرفتند يا نمي پذيرفتند. در هر دو صورت، حضرتش به مقصود خود دست يافته بود; زيرا آنهايي كه پذيراي دعوت مي شدند، وقتي به زاد بوم خود باز مي گشتند، مردم را با اسلام آشنا مي كردند و آنها را به دين جديد فرا مي خواندند و در اين راه، موفقيت هايي هم به دست مي آوردند و اما آنهايي كه دعوت را نمي پذيرفتند، نيز درمراجعت به وطن، مردم را از مشاهدات خود مطلع مي كردند و قضيه ظهور پيامبر جديدي كه مورد ايذاء و آزار مشركين مكه است را به گوش آنها مي رسانيدند و چه بسا آنها متمايل به اسلام مي شدند. به همين جهت است كه در اين مدت 13 سال با استفاده از فرصت تبليغي مراسم حج، شايد كسي در شبه جزيره و حتي سرزمين هاي اطراف، نمانده بود كه از ظهور اسلام، بي خبر مانده باشد. اگر پيامبر اكرم، در مكه نمي ماند و از فرصت هاي تبليغي مراسم حج، بهره نمي گرفت، از راه هاي ديگر، دشوار بلكه محال بود كه بتواند صداي اسلام را به گوش مردم برساند و زمينه را براي «يدخلون في دين الله افواجا»1 فراهم گرداند. اكنون با سيري در تاريخ، اين مسأله را پي مي گيريم. اما قبل از پيگيري تاريخي اين مسأله، توجه خواننده را به اين مطلب ضروري مي دانيم كه به همان نسبت كه رهبر بزرگ اسلام، در مورد بهره برداري صحيح، از فرصت تبليغاتي مراسم حج حساس بود، مشركين نيز در خنثي كردن تبليغات آن بزرگوار تلاشگر بودند و سعي مي كردند كه زائران خانه خدا را از توجه به او باز دارند. در اين باره باز هم توضيح مي دهيم.