5 ـ پيامبر اسلام ـ ص ـ در حجر اسماعيل - حجر اسماعیل در بستر تاریخ نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حجر اسماعیل در بستر تاریخ - نسخه متنی

محمدامین پورامینی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

5 ـ پيامبر اسلام ـ ص ـ در حجر اسماعيل

تاريخ صحنه هاي مختلف و گوناگوني را از حضور پيامبر اسلام ـ ص ـ در حجر اسماعيل ضبط و نقل كرده است. در يك نگاه، حجر محل جلوس، موضع اعلام رسالت، جايگاه تلاوت آيات قرآن، معبد، مكان پاسخ به سؤالات، و موضع وقوع و مشاهده معجزات پيغمبر اكرم ـ ص ـ بوده است:

الف) جلوس پيامبر اسلام ـ ص ـ در حجر

ازرقي مي نويسد: پس از آن كه آيه شريفه «تبت يدا ابي لهب وتب»56 كه دربردارنده هجو ابولهب و همسر او ـ ام جميل ـ بود، نازل گشت، ام جميل در حالي كه سنگي را در دست داشت به مسجد الحرام آمد. رسول خدا ـ ص ـ داخل حجر نشسته بود، ام جميل در حالي كه مرتب به پيامبر ـ ص ـ ناسزا مي گفت، نزديك مي شد، ابوبكر به پيامبر ـ ص ـ گفت: اين زن ام جميل است، و من از ناحيه او بر شما مي ترسم، رسول خدا ـ ص ـ فرمود: او نمي تواند مرا ببيند و آياتي را تلاوت فرمود، و بدان پناه برد، آنگاه اين آيه شريفه را تلاوت نمود:«واذا قرأت القرآن جعلنا بينك وبين الذين لايؤمنون بالآخرة حجاباً مستورا».57 ام جميل جلو آمد، وقتي در برابر ابوبكر ايستاد، سراغ پيامبر ـ ص ـ را از او گرفت!58البته در اين نشست ها، گاه جسارت و اهانت به ساحت مقدس نبوي به عمل آمده است. شيخ طبرسي و قطب راوندي نقل كرده اند كه روزي رسول خـدا ـ ص ـ در حجر اسماعيل نشسته بود كه مشركين قريش شكمبه گوسفندي را روي پيامبر خدا ـ ص ـ مي اندازند. رسول اكرم ـ ص ـ در حالي كه از اين واقعه بسيار اندوهگين شده بود نزد ابوطالب آمد و فرمود: عمو! موقعيت من در نزد شما چگونه است؟ابوطالب پرسيد: پسر برادر، مگر چه شده است؟!رسول خدا ـ ص ـ جريان را نقل فرمود: ابوطالب كه بسيار ناراحت و خشمگين شده بود به جناب حمزه سيدالشهداء فرمود: اين شمشير را بدست گير و همراه من بيا.ابوطالب با همراهي حمزه به سمت مسجدالحرام و يكسر به نزد اهانت كنندگان آمد. آنگاه رو به حمزه كرد و گفت: اين شكمبه را بر سر و صورت همه اين افراد بگذار، هر كس كه خواست مانع شود گردنش را بزن.هيچ يك از مشركين نتوانستند عكس العملي از خود نشان دهند و دستور ابوطالب كاملا اجرا شد، آنگاه ابوطالب روي به جانب رسول خدا ـ ص ـ نمود و فرمود: پسر برادر! موقعيت شما در نزد ما اينگونه است59. رحمت خدا و علوّ مقام بر ابو طالب باد كه با حميت و غيرت و جوانمردي خود قلب پيامبر خـدا ـ ص ـ را آرام ساخت.

ب) تلاوت قرآن در حجر اسماعيل

در تفسير قمي نقل شده است كه رسول خدا ـ ص ـ در ميان حجر اسماعيل مي نشست، و به تلاوت و قرائت آيات نازل شده قرآن مي پرداخت.60ج) عبادت در حجر اسماعيل و سوء قصد دشمنابن شهر اشوب در مورد نقشه ها و مكرهاي دشمنان اسلام در رابطه با رسول خدا ـ ص ـ از جابر و ابن عباس چنين نقل مي كند:روزي مردي از قريش گفت: من محمد را خواهم كشت! در اين هنگام اسب او جستن گرفت و او را محكم بر زمين زد، و گردنش شكست!مشركين سراغ معمر بن يزيد، كه بسيار شجاع و فرمانده بني كنانه بود، رفتند. معمر گفت: اين كار از دست من ساخته است و من شما را از وجود او راحت خواهم كرد. بيست هزار مسلّح تحت فرمان من هستند وبني هاشم توان جنگ و روياروئي با من را ندارد و چون داراي مكنت مالي هستم، اگر آنان خواهان خونبهاي او شوند، من ديه ده نفر را خواهم پرداخت!معمر در حالي كه شمشير بلند و پهن خود را حمايل مي كرد به سمت پيامبر خدا ـ ص ـ كه در حجر اسماعيل به سجده افتاده بود حركت كرد، همين كه نزديك شد ناگهان پاي او لغزيد و صورتش به شدت، به سنگ اصابت نمود، آنگاه با صورتي پرخون از جابرخاست و دوان دوان خود را به كنار آب رسانيد.قريشيان كه نظاره گر صحنه بودند، گرد او جمع شدند و صورت غرق در خونش را شسته، بعد از آن پرسيدند: تو را چه شد؟معمر گفت: بيچاره و فريب خورده واقعي كسي است كه گول شما را بخورد!گفتند مگر چه شده است؟

گفت: مهلتي دهيد تا كه جانم به من بازگردد، هيچ روزي را همانند امروز نديده ام!گفتند تو را چه چيزي رسيد؟

گفت: وقتي كه به او نزديك مي شدم از مقابل سر او دو مار بزرگ بي مو كه از دهانشان آتش بيرون زده بود، به سويم حمله ور شدند.61

د) پاسخ به سؤالات

حجر اسماعيل از جمله جاهايي است كه پيامبر اسلام ـ ص ـ در آن به جوابگويي سؤالات عرضه شده مي پرداختند، و ما اين رويه را در حق ديگر امامان معصوم ـ عليهم السلام ـ نيز مي يابيم.در رساله منسوب به سيد مرتضي جرياني پيرامون اعزام سه نفر به نام هاي «نضر بن حارث بن كلده، عقبة بن ابي معيء و عاص بن وائل» به نزد والي نجران توسط قريش، به منظور فراگيري مسائلي مشكل از يهود و نصاري و عرضه آنها بر رسول خدا ـ ص ـ نقل شده است، آنان پس از فراگيري مطالبي پيرامون اصحاب كهف، موسي و خضر، ذوالقرنين و زمان قيامت سؤالات خود را در حجر اسماعيل در حضور پيامبر اكرم ـ ص ـ مطرح ساختند كه بدنبال آن با مدتي تأخير سوره كهف در رابطه با سه سؤال اولي، و آيه 187 از سوره اعراف در مورد سؤال پيرامون زمان قيامت نازل شد.62هـ ) درخواست شق القمر از پيامبر ـ ص ـ در حجر اسماعيلفقيه محدث، قطب الدين راوندي مي نويسد:شبي رسول خدا ـ ص ـ در حجر اسماعيل نشسته بود، قريش نيز در محفلي مشغول سخن پراكني بودند، در اين هنگام يكي از ايشان گفت: ماجراي محمد ـ ص ـ ما را بيچاره و وامانده ساخته است، ما نمي دانيم درباره او چه بگوئيم؟يك نفر از آنان پيشنهاد خود را اينگونه مطرح ساخت: بياييد هم اكنون همه ما از جاي خود برخيزيم و به نزد وي برويم، و از او بخواهيم براي اثبات ادعاي خود، نشانه اي از آسمان بياورد، چرا كه سحر او در آسمان تأثير ندارد!.اين پيشنهاد مورد پذيرش قرار گرفت و همگان به طرف رسول خدا ـ ص ـ در حجر اسماعيل براه افتادند، و پس از رسيدن، خواسته خود را مطرح ساختند.پيامبر اكرم ـ ص ـ در حالي كه به سمت ماه اشاره مي نمود فرمود: آيا اين ماه را كه در اين شب چهاردهم تمام آن روشن مي باشد، مي بينيد؟گفتند بلي.

فرمود: آيا دوست داريد كه آن نشانه درخواستي تان در اين ماه صورت پذيرد؟گفتندپيشنهاد بسيار خوبي است.

رسول خدا ـ ص ـ با انگشت خود اشاره نمود، و ماه به دو نيم تقسيم شد، و همه آنان اين واقعه را به خوبي مشاهده كردند، پس از آن ايشان خواهان بهم چسبيده شدن ماه شدند، رسول اكرم ـ ص ـ بار ديگر اشاره فرمود، و ماه صورت اوليه خود را بازيافت. مشركين سياه دل به جاي آن كه ايمان بياورند و دست از لجاجت خود بردارند، گفتند: سحر محمد در آسمان نيز كارگر است! اينجا بود كه آيه شريفه: «اقتربت الساعة وانشقّ القمر و ان يروا آية يعرضوا و يقولوا سحر مستمر»63 نازل شد; يعني آن ساعت نزديك و ماه شكافته شد، اگر كافران آن را ببينند باز هم روي گردانده و مي گويند كه اين سحر و جادويي هميشگي است.64و ) معراج پيامبر ـ ص ـ از حجر اسماعيلاصل وقوع معراج غير قابل انكار است و قرآن كريم با صراحت از آن ياد مي كند65، ليكن خصوصياتي از آن، مورد كلام بعضي از مفسرين و مؤرخين و متكلّمين است (وبهيچ وجه آنچه را كه برخي از حكما و فلاسفه مطرح كرده اند مورد نظر نيست)، يكي از آن مطالب بحث در مبدأ اين سير است، در اينجا چند قول وجود دارد:1 ـ مبدأ معراج از خانه امّ هاني خواهر اميرالمؤمنين ـ عليه السلام ـ است. شيخ طبرسي اين قول را نظر اكثر مفسّرين مي داند66، طبق اين نظر، توسعه در معناي مسجد الحرام داده مي شود و بر كلّ مكه، مسجد اطلاق مي گردد.2 ـ مبدأ، شعب ابوطالب بوده است.67 آن توسعه اينجا نيز جاري است، و با قول اول قابل جمع است.3 ـ مبدأ خود مسجد الحرام است، شيخ طبرسي اين نظر را قول حسن وقتاده مي داند68 و بر طبق آن، ديگر نيازي به توسعه در لفظ و توجيه آيه شريفه باقي نمي ماند.طبق اين گفته، اين سؤال مطرح مي شود كه: معراج از كجاي مسجدالحرام آغاز شده است؟رواياتي دال بر وقوع مبدأ معراج از حجر اسماعيل نقل شده است، كه بخاطر دوري از اطناب از ذكر آن صرف نظر مي كنيم. خوانندگان محترم مي توانند به مدارك بحث مراجعه نمايند.69ز) سرنگوني بتان در اطراف حجر اسماعيلسيد ابن طاووس به نقل از تفسير كلبي مي آورد: رسول خدا ـ ص ـ هنگام فتح مكه، سيصد و شصت بت را كه در اطراف حجر اسماعيل چيده بودند مشاهده كرد كه هر كدام در مقابل قبيله پرستش كننده آن قرار داشت. پيامبر اكرم ـ ص ـ در حالي كه عصاي خود را در چشم و شكم بت ها قرار مي داد، اين آيه شريفه را تلاوت مي فرمود: «جاء الحق و زهق الباطل، اِنَّ الباطل كان زهوقا»70 و در همان حال بتان نيز با صورت بر روي زمين مي افتادند، و اهل مكه نيز از اين رويداد شگفت زده شدند71.ح) مانور قدرت در برابر حجر اسماعيلعلامه مجلسي ـ ره ـ از برخي نسخه هاي فقه رضوي نقل مي كند كه گروهي از ابن عباس سؤال كردند كه عده اي گمان مي كنند كه رسول خدا ـ ص ـ دستور داد كه مردم در اطراف كعبه دوان دوان حركت كنند، آيا اين قضيه حقيقت دارد؟ابن عباس گفت: دروغ گفته اند، و راست گفته اند!راوي پرسيد چگونه؟

گفت: رسول خدا ـ ص ـ جهت انجام عمره قضاء داخل مكه شد، آن هنگام اهل مكه مشرك بودند و به آنها گفته بودند كه ياران محمد ـ ص ـ خسته و ناتوانند. رسول خدا ـ ص ـ به اصحاب خود فرمود: خدا رحمت كند كسي را كه قدرت و صلابت خود را به ايشان نشان دهد، آنگاه دستور داد كه مسلمانان بازوان خود را بيرون آورده و در حالي كه رسول خدا سوار بر ناقه خود بود و عبداللّه بن رواحه افسار آن را بدست گرفته بود، دوان دوان سه بار كعبه را دور بزنند. مشركين در برابر ميزاب ـ ناودان كعبه ـ نظاره گر قدرت مسلمين، و مبهوت عظمت پيامبر اسلام ـ ص ـ بودند. پس از آن سال، رسول خدا به حج مشرف شد، و در اين بار نه خود در طواف دوان دوان حركت نمود، و نه به كسي چنين دستوري را داد. پس آنان در گفته خود هم راست گفته اند (كه در عمرة القضاء به منظور قدرت نمايي چنين دستوري صادر شد)، و هم دروغ (چون دستور ايشان هميشگي نبوده است كه به نحو سنت قابل عمل باشد).72

/ 10